15-04-2015، 22:22
«یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد در عربی و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکرده اند، از این رو بدین نام، نامیده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح(نوئل) که در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا(مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار داده اند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است و در این شب و یا نزدیک بدان، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک میانگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام میشود.»
بختیاریها شب اول زمستان را که درازترین شب سال است، بنام شب یلدا نمیشناسند و با این نام آشنائی ندارند بلکه آن را با نام شب چله یا شب اول زمستان میشناسند و به این نام مینامند. شب در باور و فرهنگ بیشتر اقوام، به عنوان ترس و ظلمت، پوشنده زیبائی و زشتی و سره و ناسره، هجران و دوری و ... معرفی شده است شاید از این منظر و بر این باور درازترین شب سال، شوم و نامبارک انگاشته شده است و مردم برای رفع نحوست و بدیمنی آن در کنار هم بیدار مینشستند و با شب نشینی و خوردن آجیل و تنقلات زمان را سپری میکردند.
از دیرباز شب در نظر و باور مردم بختیاری که مردمانی کوچ نشین بودند، به عنوان تاریکی و ظلمت، ترس و واهمه، زمانی برای رفت و آمد اشباح و اجنه، سلب کننده آسایش و آرامش، خسته کننده و مسبب شب نخوابی ها، سیاهی و تباهی، تلقی میشد. شب همواره برای مردم کوچ نشین دردسر ساز و باعث حمله جانوران درنده و هجوم سارقان و دزدان به دام و دارائی آنان میشد و تلفات و خسارات فراوانی به آنها وارد میساخت. بنابراین مردم به ساختن متل هایی، سنگینی و سختی و بی رحمی شب ساختند و آموزه ای فرهنگی و تربیتی برای فرزندان خود بجا نهادند.
شب یکی از عوامل مؤثر و مسبب در ساخت متل، چنه چنه(چیستان)، مثل و ... در بختیاری و دیگر اقوام کوچ نشین است زیرا مردم دامدار و کشاورز، روزها مشغول کار بودند و شب که موقع استراحت و آسایش آنها بود، برای ترویج و اشاعه موارد مختلف فرهنگی و جهت بیدار ماندن و حفاظت دام خود در برابر تهاجم جانوران درنده جلوگیری از سرقت سارقان به متل سازی و متل گویی پرداختند.
اندیشمندان و فرهیختگان خوش ذوق، شب یلدا را در باور فرهنگی مردم به صورت متل شیرین و زیبا ماندگار و جاوید نگه داشتند و افسانه سازی بر اساس پایههای فرهنگی و با دخالت واقعیات موجب شد که در کنار صرف تنقلات و خوردنیهای دیگر، با گفتن متل به سرگرمی درازترین شب سال را طی نمایند.
متل شب یلدا(شو اول زمستوو) در فرهنگ بختیاری
در متل «دالو سرما»( برد العجوز) که «ششه دالو» پایان قصه اوست، در شب اول زمستان، پسرانش احمدیل و مُحمدیل را فرا میخواند. دالو(پیرزن) دشمن عمو نوروز بود و او را نابود کننده خودش میدانست و همه دردسر و مشکلاتش را زیر سر او میدید.
دالو تصمیم گرفت تا نظر عمونوروز(تاته[2] نوروز) را به خودش جلب کند و با او ازدواج نماید و به او وعده داد که دنیا را در اختیارش خواهد گذاشت تا بلکه او را در سرد کردن هر چه بیشتر زمین و از بین بردن موجودات روی آن با خود همراه کند. اما عمونوروز رسالتی مهم داشت که میبایست آن را به سرانجام برساند. او وظیفه داشت هر ساله نوید بخش زایش و زندگی و پیک آمدن بهار باشد، اگر با دالوی سرمایی ازدواج کند،او هم دلسرد و بی مهر و مردم گریز خواهد شد و رسالتش را نیمه تمام خواهد گذارد و دوستان و هوادارنش را برای همیشه از دست خواهد داد و مورد نفرت همگان قرار خواهد گرفت. پس عمونوروز دست رد بر سینه دالو نهاد و جواب نه را با قاطعیت هر چه تمام داد.
دالو(پیرزن) از پسرانش خواست تا تاته نوروز را مجبور به ازدواج و همراهی با او کنند تا در هدفشان پیروز و موفق شوند. عمونوروز شادی بخش هم که از نیات پسران دالو با خبر بود، از آنها نهراسید و دسیسه پسران پیرزن را نیز خنثی کرد.
تلاش دالو و پسرانش احمدیل و مهمدیل بی نتیجه ماند و ...
مردم بختیاری هر سال در شب اول زمستان و شب چله کوچک داستان دالو سرما را بازگو میکردند و جشن خود را با جمع یاران همدل کامل میکردند.
در گذشته در قوم بختیاری در زمستان از کرسیهای سنتی چوبی که در زیر آن زغال داغ قرار داشت استفاده میکردند و لحاف سنتی بزرگی با نقشهای ترنج روی آن میانداختند. در سینی بزرگی به نام مجمع، انواع تنقلاتی مانند گردو، کشمش، بادام، سنجد که به آن «کنار هم» میگویند وجود داشت.
بختیاریها اعتقاد داشتند در شب یلدا، ماست، شیر، پنیر، کنجد، کدو و نان جوی که خورده شود تا پایان سال موجب فزونی و فراوانی نعمت میشود و باعث میشود که تا سال بعد از این نعمتها بخورند.
شب یلدا در قوم بختیاری به عنوان شب چله خوانده میشود. بختیاریها در این شب کدو تنبلهای بزرگی که نماد خورشید را برای آنها دارد، آبپز میکنند و آنرا به صورت ریز ریز شده در آش کشک میخورند.
رسم جالبی که در میان بختیاریها رواج دارد ، به این صورت که نانهای محلی به نام گرده را با قطر زیاد آماده میکنند. بین این نان مهره آبی رنگی به نام لپک میگذارند. در شب یلدا نان را تقسیم میکنند و هر کس که در قطعه نان او لپک جای دارد، به بخت و اقبال معروف شده و او را شانس خانه میدانند.
بختیاریها شب اول زمستان را که درازترین شب سال است، بنام شب یلدا نمیشناسند و با این نام آشنائی ندارند بلکه آن را با نام شب چله یا شب اول زمستان میشناسند و به این نام مینامند. شب در باور و فرهنگ بیشتر اقوام، به عنوان ترس و ظلمت، پوشنده زیبائی و زشتی و سره و ناسره، هجران و دوری و ... معرفی شده است شاید از این منظر و بر این باور درازترین شب سال، شوم و نامبارک انگاشته شده است و مردم برای رفع نحوست و بدیمنی آن در کنار هم بیدار مینشستند و با شب نشینی و خوردن آجیل و تنقلات زمان را سپری میکردند.
از دیرباز شب در نظر و باور مردم بختیاری که مردمانی کوچ نشین بودند، به عنوان تاریکی و ظلمت، ترس و واهمه، زمانی برای رفت و آمد اشباح و اجنه، سلب کننده آسایش و آرامش، خسته کننده و مسبب شب نخوابی ها، سیاهی و تباهی، تلقی میشد. شب همواره برای مردم کوچ نشین دردسر ساز و باعث حمله جانوران درنده و هجوم سارقان و دزدان به دام و دارائی آنان میشد و تلفات و خسارات فراوانی به آنها وارد میساخت. بنابراین مردم به ساختن متل هایی، سنگینی و سختی و بی رحمی شب ساختند و آموزه ای فرهنگی و تربیتی برای فرزندان خود بجا نهادند.
شب یکی از عوامل مؤثر و مسبب در ساخت متل، چنه چنه(چیستان)، مثل و ... در بختیاری و دیگر اقوام کوچ نشین است زیرا مردم دامدار و کشاورز، روزها مشغول کار بودند و شب که موقع استراحت و آسایش آنها بود، برای ترویج و اشاعه موارد مختلف فرهنگی و جهت بیدار ماندن و حفاظت دام خود در برابر تهاجم جانوران درنده جلوگیری از سرقت سارقان به متل سازی و متل گویی پرداختند.
اندیشمندان و فرهیختگان خوش ذوق، شب یلدا را در باور فرهنگی مردم به صورت متل شیرین و زیبا ماندگار و جاوید نگه داشتند و افسانه سازی بر اساس پایههای فرهنگی و با دخالت واقعیات موجب شد که در کنار صرف تنقلات و خوردنیهای دیگر، با گفتن متل به سرگرمی درازترین شب سال را طی نمایند.
متل شب یلدا(شو اول زمستوو) در فرهنگ بختیاری
در متل «دالو سرما»( برد العجوز) که «ششه دالو» پایان قصه اوست، در شب اول زمستان، پسرانش احمدیل و مُحمدیل را فرا میخواند. دالو(پیرزن) دشمن عمو نوروز بود و او را نابود کننده خودش میدانست و همه دردسر و مشکلاتش را زیر سر او میدید.
دالو تصمیم گرفت تا نظر عمونوروز(تاته[2] نوروز) را به خودش جلب کند و با او ازدواج نماید و به او وعده داد که دنیا را در اختیارش خواهد گذاشت تا بلکه او را در سرد کردن هر چه بیشتر زمین و از بین بردن موجودات روی آن با خود همراه کند. اما عمونوروز رسالتی مهم داشت که میبایست آن را به سرانجام برساند. او وظیفه داشت هر ساله نوید بخش زایش و زندگی و پیک آمدن بهار باشد، اگر با دالوی سرمایی ازدواج کند،او هم دلسرد و بی مهر و مردم گریز خواهد شد و رسالتش را نیمه تمام خواهد گذارد و دوستان و هوادارنش را برای همیشه از دست خواهد داد و مورد نفرت همگان قرار خواهد گرفت. پس عمونوروز دست رد بر سینه دالو نهاد و جواب نه را با قاطعیت هر چه تمام داد.
دالو(پیرزن) از پسرانش خواست تا تاته نوروز را مجبور به ازدواج و همراهی با او کنند تا در هدفشان پیروز و موفق شوند. عمونوروز شادی بخش هم که از نیات پسران دالو با خبر بود، از آنها نهراسید و دسیسه پسران پیرزن را نیز خنثی کرد.
تلاش دالو و پسرانش احمدیل و مهمدیل بی نتیجه ماند و ...
مردم بختیاری هر سال در شب اول زمستان و شب چله کوچک داستان دالو سرما را بازگو میکردند و جشن خود را با جمع یاران همدل کامل میکردند.
در گذشته در قوم بختیاری در زمستان از کرسیهای سنتی چوبی که در زیر آن زغال داغ قرار داشت استفاده میکردند و لحاف سنتی بزرگی با نقشهای ترنج روی آن میانداختند. در سینی بزرگی به نام مجمع، انواع تنقلاتی مانند گردو، کشمش، بادام، سنجد که به آن «کنار هم» میگویند وجود داشت.
بختیاریها اعتقاد داشتند در شب یلدا، ماست، شیر، پنیر، کنجد، کدو و نان جوی که خورده شود تا پایان سال موجب فزونی و فراوانی نعمت میشود و باعث میشود که تا سال بعد از این نعمتها بخورند.
شب یلدا در قوم بختیاری به عنوان شب چله خوانده میشود. بختیاریها در این شب کدو تنبلهای بزرگی که نماد خورشید را برای آنها دارد، آبپز میکنند و آنرا به صورت ریز ریز شده در آش کشک میخورند.
رسم جالبی که در میان بختیاریها رواج دارد ، به این صورت که نانهای محلی به نام گرده را با قطر زیاد آماده میکنند. بین این نان مهره آبی رنگی به نام لپک میگذارند. در شب یلدا نان را تقسیم میکنند و هر کس که در قطعه نان او لپک جای دارد، به بخت و اقبال معروف شده و او را شانس خانه میدانند.