09-04-2015، 10:39
چشم فرین جونم^_^
...........................................................
موسیقی آذربایجان شرقی
در آذربایجان ، موسیقی جزئی از فرهنگ زنده مردم محسوب میشود. در این میان موسیقی مردمی شناخته شدهی « عاشیق لَر » (عاشق ها) که با سرشت بومی مردم آذربایجان آمیخته است، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پیشنیه این موسیقی کم و بیش روشن است و امروزه نیز در برگزاری مراسم و آیینهای سنتی نقشی فراموش ناشدنی دارد.
در گذشته، تا زمانی که به دوره اشکانیان باز میگردد، گروه هایی بودند که تاریخ فراز و نشیبهای اجتماعی را در قالب سرودهها و داستانها در بزمها و گردهماییها برای مردم باز میخواندند. این افراد « گوسان» و «خـُنیاگران» ( آواز خوانان ) نامیده میشدند.
عاشقهای با تجربه و توانای آذربایجان نیز چنین میکنند. آنان به هنگام خواندن ترانههای بومی با چیره دستی به نواختن ساز میپردازند و شورانگیزترین گونههای " هاوا" را برگزار میکنند و به بیان منظوم حماسههای پرشور و داستانهای بومی میپردازند.
عاشقها هنرمندانی هستند که از میان مردم برخاسته اند و با هنر اصیل و نوای دلنشین ساز خود همراه با ترانههای دلپذیر و متناسب با شرایط مراسم، در مجالس عروسی و قهره خانهها به ترنم درمی آیند.
عاشقهای معاصر آذربایجان مالک گنجینهی عظیم هنر و ادبیات تاریخی نیاکان خویشند. آنها سرودههای استادانه و زیبای خود را با احساسی ناب و انسانی و حفظ امانت هنر عاشقی در میان مردم رواج میدهند.
در آذربایجان کمتر دهکده ای را میتوان یافت که جشنها و عروسی هایشان بدون عاشق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشق نیست، فرسنگها راه پیموده میشود تا عاشقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت آموز، ترانهها و منظومههای دلنشین خود گرمی و شور بخشد.
عاشق" ساز" مینوازد. ساز آلتی است شبیه تار، مرکب از نـُه سیم که بر سینه مینهند و مینوازند. نام قدیمی ساز« قوپوز»، ( چیزی شبیه کمانچههای کنونی) بود. اغلب ، یک یا دو بالابانچی ( نوازنده بالابان) و قاوالچی ( دایره زن) ، عاشق را همراهی میکنند. گاهی نیز چند دسته عاشق یک جا ظاهر میشوند و هنر نمایی میکنند.
عاشق ، هنرمند مردم است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد. او هم شاعراست، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده ، هم هنرپیشه و هم داستان گو. به عبارت دیگر عاشق در تمامی این عرصهها خلاّق است و هنرمندی است که این همه را، با انگشتان ماهر و صدای دلنوازش، اجرا میکند.
در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشیق، وارساق و یانشاق هم میگفتند و به هنرمندترین و شایسته ترینشان «دده» اطلاق میشد. از این میان میتوان به «ده ده یاد یاد»( قرن 10 هـ.ق)، «توراب دده» ( 12 هـ. ق)، «دده قاسم» ( قرن 13 هـ. ق) و «کرم دده» و مشهورتر از همه «دده قورقود» اسطوره ای اشاره کرد.
...........................................................
موسیقی آذربایجان شرقی
در آذربایجان ، موسیقی جزئی از فرهنگ زنده مردم محسوب میشود. در این میان موسیقی مردمی شناخته شدهی « عاشیق لَر » (عاشق ها) که با سرشت بومی مردم آذربایجان آمیخته است، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پیشنیه این موسیقی کم و بیش روشن است و امروزه نیز در برگزاری مراسم و آیینهای سنتی نقشی فراموش ناشدنی دارد.
در گذشته، تا زمانی که به دوره اشکانیان باز میگردد، گروه هایی بودند که تاریخ فراز و نشیبهای اجتماعی را در قالب سرودهها و داستانها در بزمها و گردهماییها برای مردم باز میخواندند. این افراد « گوسان» و «خـُنیاگران» ( آواز خوانان ) نامیده میشدند.
عاشقهای با تجربه و توانای آذربایجان نیز چنین میکنند. آنان به هنگام خواندن ترانههای بومی با چیره دستی به نواختن ساز میپردازند و شورانگیزترین گونههای " هاوا" را برگزار میکنند و به بیان منظوم حماسههای پرشور و داستانهای بومی میپردازند.
عاشقها هنرمندانی هستند که از میان مردم برخاسته اند و با هنر اصیل و نوای دلنشین ساز خود همراه با ترانههای دلپذیر و متناسب با شرایط مراسم، در مجالس عروسی و قهره خانهها به ترنم درمی آیند.
عاشقهای معاصر آذربایجان مالک گنجینهی عظیم هنر و ادبیات تاریخی نیاکان خویشند. آنها سرودههای استادانه و زیبای خود را با احساسی ناب و انسانی و حفظ امانت هنر عاشقی در میان مردم رواج میدهند.
در آذربایجان کمتر دهکده ای را میتوان یافت که جشنها و عروسی هایشان بدون عاشق برگزار شود. حتی در مناطقی که عاشق نیست، فرسنگها راه پیموده میشود تا عاشقی به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حکمت آموز، ترانهها و منظومههای دلنشین خود گرمی و شور بخشد.
عاشق" ساز" مینوازد. ساز آلتی است شبیه تار، مرکب از نـُه سیم که بر سینه مینهند و مینوازند. نام قدیمی ساز« قوپوز»، ( چیزی شبیه کمانچههای کنونی) بود. اغلب ، یک یا دو بالابانچی ( نوازنده بالابان) و قاوالچی ( دایره زن) ، عاشق را همراهی میکنند. گاهی نیز چند دسته عاشق یک جا ظاهر میشوند و هنر نمایی میکنند.
عاشق ، هنرمند مردم است و باید در چندین هنر مهارت و استادی داشته باشد. او هم شاعراست، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده ، هم هنرپیشه و هم داستان گو. به عبارت دیگر عاشق در تمامی این عرصهها خلاّق است و هنرمندی است که این همه را، با انگشتان ماهر و صدای دلنوازش، اجرا میکند.
در روزگاران گذشته، به این هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشیق، وارساق و یانشاق هم میگفتند و به هنرمندترین و شایسته ترینشان «دده» اطلاق میشد. از این میان میتوان به «ده ده یاد یاد»( قرن 10 هـ.ق)، «توراب دده» ( 12 هـ. ق)، «دده قاسم» ( قرن 13 هـ. ق) و «کرم دده» و مشهورتر از همه «دده قورقود» اسطوره ای اشاره کرد.