08-04-2015، 13:57
تو بیمارستان بخش گلهای غمگین // افرادی که میترسن برن سراغ تقویم
مردی منو صدا زد شروع کرد به گریه // انگار منو شناخته بود شروع کرد به قصه گفتن
گفت هر کاری کردم زنم بمونه زنده // یه هفتۀ دیگه مهمونه زندونه زشته
مردی منو صدا زد شروع کرد به گریه // انگار منو شناخته بود شروع کرد به قصه گفتن
گفت هر کاری کردم زنم بمونه زنده // یه هفتۀ دیگه مهمونه زندونه زشته