اس ام اس عاشقانه فروردین ماه 94

[Ֆℋ£¥∂α]

سکوت میخواهم و سیگار

شاید سهم من همین باشد از هفت سین روزگار
.
.
.
شده ام سنگ صبور روزگار
دارد تمام غم های دیرینه اش را یک جا به خوردم می دهد
.
.
.
بی گناهی پای چوبه ی دار میخندید نمیدانست زمان ضرب المثلها به پایان رسیده است
.
.
.

یکی بود ، یکی نبود
من موندم و اون نموند
من دیدم و اون ندید
من خواستم و اون نخواست
من التماس کردم و اون نشنید
من هستم و اون رفته !
من خستم و اون …
.
.
.
چه جمله ی غریبی است "فراموشت می کنم”
وقتی تا آخر عمرت با یاد او زندگی می کنی !
.
.
.
روزها بی تو می گذرند و شب ها با تو نمی گذرند
تمام درد من این است !
.
.
.
سریع ترین نقاشی بود ک دیدم
در یک چشم بهم زدن روزگام را سیاه کرد

فروردین ماه
.
.
چون تیر و کمان اگرچه نزدیک ولی پیوستن ما نهایتش فاصله بود !
.
.
.
.
من کاناپه ای پوسیده در باران
تو سربازی دورافتاده با گلوله ای در پهلو
چقدر دیر همدیگر را پیدا کردیم !
.
.
.
.
سرنوشت برای هرکس چیزی نوشت نوبت ما که رسید قلم افتاد
دیگر هیچ ننوشت با خط تیره گذاشت وگفت؛ تو باش اسیر سرنوشت

فروردین ماه
.
.

راستش را بخواهی امروز هیچ اتفاق خاصی رخ نداد
فقط حدود ظهر باران کوتاهی بارید اما زار زار …
.
.
.
تو راحت فراموش می کنی ، باز دل می بری ، باز دل می بازی و من به خط کشیدن روی دیوارها ادامه می دهم !

.
.
.
عجب طالع نحسی دارم
دلخوش به کام ته سیگارم !!!
.
.
.
جای خالیش رو با چی پر کنم ؟
(بارم : کل زندگیم)
.
.
.
فرو می ریزد عاقبت ، سقف خانه ای که جای خالی ات ستون های آن باشد !
.
.
.
اگر خبری از من نشد نگران نشو …
یک فاتحه بخوان !!!
.

فروردین ماه
از روزی که تصمیم به رفتن گرفته ای ، بلاتکلیفی بین ما موج میزند
مثلا همین دل من
نمیداند با تو بیاید ؟ یا پیش من بماند ؟؟؟
.
.
.
به آفتابگردانی میمانم که هرصبح به امیدآفتاب وجود تو سر از خواب برمیدارم،بی توگلبرگ های نازک وجودم را باد سرد خزان درهم فرومیریزدوجوانه های ناشکفته ی امیدم دورازتومی خشکند…
.
.

با تو قدم زده ام !
.
.
.
دیروز دستش تو دستت بود ، امروز بغضش تو گلوت …
.
.
.
گاهی اوقات حسرتِ تکرارِ یک لحظه ، دیوانه کننده ترین حس دنیاست …
.
.
.
تداعی نشو اینقدر در این همه خیابان ، در این همه آدم !
.
.


فروردین ماه
یک شهروند مضطرب …
یک شاعر سرگشته …
یک انسان بى رویا …
یک شبگرد بى قرار …
تنهایی من شکلهای مختلف دارد …!
.
.
.
.
خدایا حالم خوب نیست …
یک مسکن قوی می خواهم بدون تجویز روزگار هم …
"مرگ” میدهی ؟؟؟
.
.
.
.
روزهایم با یاد تو و شب هایم با خواب تو سر میشوند !
.
.
.
پای رفته را میتوان برگرداند اما دل رفته را هرگز !
.
.
.
.
ﮐﺎﺵ ﻣﯽﺷﺪ ﺁﺩﻡ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻤﯿﺮﺩ و ﺑﻌﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺧﺎﮐﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺘﮑﺎﻧﺪ ، ﮔﺮﺩﻫﺎﯾﺶ ﺑﻤﺎﻧﺪ ؛ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺶ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ ﺑﻪ زندگی ، ﺩﻟﺶ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ …
.
.


فروردین ماه
هیچ اتفاقی نیفتاده ، ستون حوادث هنوز خالیست …
زنده ام بی تو ! باورت میشود ؟؟؟
.
.
خدایا.یادته دستشوگرفتم اوردم پیشت.گفتم من فقط همینومیخام گفتی این کمه بهترشوبرات گذاشتم کنار.پاموکوبیدم زمین گفتم همینومیخام گفتی اخه نمیشه قولشوبه یکیدیگه دادم
.
.
.
چنان ﭼﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﻢ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ که ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺳﮑﻮﺕ ﺗﻠﺦ ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ …
.
.
.
هر صبح که سپیده سلام می دهد
یا کریم ها به پنجره ی اتاقم سر می زنند
چه مانوس شده ایم ما !
من منتظر صدای بالشان ، آنها مشتاق سفره ی نانشان
حیران مانده ام !!!
کجا بالهایت بسته شد که دیگر به انتظار دلم مشتاقانه سر نزدی ؟؟؟
.
.
.
کسی چه می داند ؟
شاید روزی بیاید که حال من هم خوب شود ، هوا خوب شود ، عشق خوب شود و تو خوب من شوی !
.
.

فروردین ماه
کاش میدانستی هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی نمی توانم نفس بکشم !
عجب نفسگیر است هوای بی تو ؟!
.
.
.
.
نگاه تو تلخ ، اشک های من شور ، یادت شیرین …
زندگی بامزه ای دارم !
.
.
.
برای من همانقدر که خواستنی هستی ، دست نیافتنی هم هستی !
.
.
.
میخواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود
عشق تنها در اغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نقطه زمین شانه های پدر بود
بدترین دشمنانم خواهر و برادرهای خودم بودند
تنها دردم زانوهای زخمی ام بود
تنهاچیزی که میشکست اسباب بازیهایم بود و معنی "خداحافظ” تا "فردا”بود…
.
.

فروردین ماه
بی خیال خیالت میشوم
همان خیالی که هیچوقت سهم من نبود !
.
.
.
سخته واسه خوشبخت شدن کسی دعا کنی که یه روز واسه خوشبخت کردنت قسم میخورد !
.
.
.
گفتند فراموشت کنم اما به یاد آوردنت هر روز درد آورترین شکل فراموشیست !
.
.
.
در تمام داروخانه ها موجود است
نرم کننده موی سر
نرم کننده پوست دست
کاش میشد برای نرم کردن دل تو هم نسخه ای گرفت !
.
.

فروردین ماه
ای کاش فردا که ازخواب بیدار میشویم ، زندگی یک رنگ دیگر باشد…
همرنگ ارزوهایمان…
.
.
.


.
.
.
صدایت در گوشم زمزمه می شود ، نگاهت در ذهنم مجسم ولی من تو را می خواهم نه خیالت را …
.
.
.
رو به رویم سراب
پشت سر خاطرات
نازنینم ، کدامین طرف سوی توست ؟
.
.

فروردین ماه
هیچوقت بی خداحافظ کسی را ترک نکن
نمیدانی چه درد بدی است پیر شدن در خم کوچه های انتظار …
.
.
.
جانم باش تا به لبم برسی
می خواهم همه ببیند با تو جان به لب شدم لعنتیِ دوست داشتنی …
.
.
یادت را از من نگیر …
بگذار من هم مثل سهراب بگویم : دلخوشی ها کم نیست !
.
.
.
گاهی از فکر کردن به تو فرار میکنم
مثل رد کردن اهنگی که خیلی دوستش دارم….
.
.
.

۲نفره را گرفتیم ، نمیدانستیم کدامیک از ما آن را با چشم های خیس تماشا میکند !
.
.
.
پشت پلک کدام قصه به خواب رفته ای که هر شب قصه ی آمدنت را می گویم و نمی آیی !؟!
.
.
.
امشب یک جمله ی تلخ مهمان من باش !
بگذار یادم نرود که مرا در شبی رو به انتهای زمستان به هیچ خدایی نسپردی و رفتی !
.
.

فروردین ماه
میگویند زمان طلاست اما من چشیدم
دروغ میگویند ، زمان آتش است
ثانیه به ثانیه اش میسوزاند و تا به شعله ات نکشد نمیگذرد …
.
.
.
کفش هم که تنگ باشد زخم میکند ‏ ‏
وای به حال دل
.
.
.
وقتی که هست و نمیـــبینی اش … گمان میکنی رفت که دیگر باز نگردد !! و وقتــــــی که میروی که به این زودی ها بازنگــــردی …
.
.
.

آتشیست در دلم اما همین روزهاست که خاکسترش چشمان بی سویم را کور کند ، همان چشمانی که جای خالیت را میبارد ، میسوزد ، نیش میزند وقتی نبودنت را حس میکنم …
زخم میخورم وقتی آخرین عکسی که با هم داشتیم را میبندم ، وقتی خاطرات نبودنت بر تن عریانم تازیانه میزند و من حتی نایی برای آه کشیدن هم ندارم !
زهر میشود زندگیم ، خسته ام … شکسته شدنم بی صداستاما دردناک !
درد دارد که مینویسم ، که میگریم ؛ بغض دیگر کفاف مرا نمیدهد ! باید چیزی جایگزینش کنم !!! هه … سیگار و فندکی که شاید روی میز به من تسکین میدهد …
.
.

فروردین ماه
در عجبم راننده نیستم اما هر کس به من میرسد مسافر است
.
.
.
برو !!! ترس ازهیچ چیز ندارم وقتی یقین دارم بیشتر از من کسی دوستت نخواهد داشت
بیشتر از من کسی طاقت کم محلی هایت را ندارد
برو !!! ترس برای چه ؟؟؟
وقتی میدانم یک روز تف می اندازی به روی تمام آن چیزهایی که به خاطرشان مرا از دست دادی…
.
.
.
یک بار دیگر برای من تو بخوان ، تو بگو از نبودنت ! حال مرا که خودت میدانی ؟! گفتنی نیست باید دید تا باورش کرد ؛ زانوهایم خاکی اند مثال زمان بچگی ، بدجور زمین خورده ام !
دور شده ای خیلییییی دور ، دیگر صدای مرا نمیشنوی وگرنه تو همیشه دستگیر من بودی !
یادت هست آن روز برفی را که زمین خوردم ؟ چقدر گم شده ام در تو که حتی خودم را به یاد نمی آورم ؟!!!
باور کن نمیخواستم اینطور شروع کنم ؛ دوست داشتم به یاد قدیم حرفهای قشنگ بزنم …
.
.
.
.
یه روزی سر میرسه من تنها ارزوت باشم
دیگه نمیخوام الان به زور تو دلت جاشم
رفتیو من موندمو یادگاره خاطره هات
چیزی که بینمونه حالا فقط فاصله هاست
.
.
.

فروردین ماه
و اما هنوز… شریک لحظه های من، خیال توست !
.
.
.
چـه زود گـذشـت "نـام تـو را صـدا زدن”
چـه دیـر مـی گـذرد "نـام تـو را فـرامـوش کـردن”
.
.
.
مرا ببخش
آنقدر نیامدی که پیر نبودن‌هایت شدم
حال اگر بیایی جوانیم را چگونه برایت بیاورم ؟
.
.
.

فروردین ماه
عقربه ی ساعت های خانه را کنده ام
لعنتی ها همش خواب اند
راه نمی روند
این روزها همش همان روزی است که مرا دوست داشتی!
.
.
.
.
دلتنگی تا گلوی پنجره بالا آمد
کوچه در تردد غریبگی ِ قدم ها، پیرهن پاره کرد
دوست داشتنت آنقد پیر شد که حافظه اش مکدرست؛
به دیدارم اگر آمدی برایم خاطره بیاور
شاید شناختمت…
.
.
.
.
یک کلمه ی ِ جا افتاده ؛ یک سطر ِ خط خطی ؛ سه نقطه (…) ؛ علامت تعجب (!) ؛ یک جمله ی نیمه کاره ؛ یک واژه ی ناقص ،
یادداشتی می شود روی درِ یخچال
می دانم ؛ حدسِ تو به همه ی حرفهایم می رسد
.
.
.

فروردین ماه
مرا از ناگفته هایم بشناس !
از نگاه پر تمنایی که پر است از در آغوش کشیدنت اما به حرمت حریمت فرو می برد این احساس را تا روزی که به من اجازه ی عاشق شدن را بدهی . . .