21-03-2015، 10:12
سلامت روان,شادی درونی چیست،همه ماخواهان برخورداری از شادی و نشاط بیشتر در زندگی هستیم ولی بعضی اوقات واقعا نمیدانیم چطور میتوانیم این شادی را تجربه کنیم,
_____________________________________________
سلامت روان,شادی درونی چیست،همه ماخواهان برخورداری از شادی و نشاط بیشتر در زندگی هستیم ولی بعضی اوقات واقعا نمیدانیم چطور میتوانیم این شادی را تجربه کنیم؛ مخصوصا در شرایطی که احساس میکنیم مشکلات گوناگون ما را احاطه کرده است.
خنده
حتی بعضی از افراد عقیده دارند كه شاد بودن كار سختی بهنظر میرسد. ظاهرا آنهایی كه منتظرند تا شرایط مناسب حالشان شود و بعد بروند دنبال شادی، هیچ وقت شادی واقعی را تجربه نكردهاند. به علاوه شادیهای بیرونی این ویژگی را دارند كه با تغییر شرایط تغییر میكنند و نمیتوان به پایدار ماندن آنها دل بست. بنابراین باید به فكر شادمانی ناب و اصیلی بود كه هم ماناتر باشد و هم عمیق تر. شاید برای اینكه بتوانیم چنین حسی را تجربه كنیم باید تعریف شادی را در ذهنمان مرور كنیم؛ ببینیم چه چیزهایی ما را شاد یا غمگین میكند؛آیا شادی ما بابودن در جایی، نزد كسی یا با داشتن چیز خاصی معنا پیدا میكند؟در این صورت شاید بهتر باشد خودمان را محدود به این موقعیتها نكنیم و یاد بگیریم شاد بودن واقعی نیازی به شرایط بیرونی ندارد بلكه باید شرایط خود را برای دریافت آن تغییر بدهیم. حال اینكه چطور میتوان به چنین توانایی برای شادمانی بیشتر مجهز شد سوالی است كه برای بسیاری از ما بیپاسخ مانده است. ما در این خصوص با دكتر سیما فردوسی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو كردهایم.
شادی یعنی چه؟
معمولا وقتی ما از شادی و شادكامی صحبت میكنیم فكر میكنیم باید بیشتر به عوامل بیرونی توجه كنیم و برای علت شادی خود دلیل ملموسی داشته باشیم. بسیاری از ما فكر میكنیم زمانی میتوانیم شاد باشیم و از زندگی خود لذت ببریم كه مشكلی نداشته باشیم و این مشكلات هم باید در بیرون از وجود ما حل شوند. منظور از عامل بیرونی، بیرون از وجود خود فرد است؛ درحالیكه اگر ما به عوامل بیرونی توجه كنیم شادیهای بیرونی معمولا شادیهای كوتاهمدتی هستند مثلا اگر چیزی را كه میخواهیم بهدست بیاوریم فقط تا مدت بسیار محدود خوشحال میشویم.
شادی درونی چیست؟
هنگامی كه انسان به صفات و ویژگیهای خوب و مثبت آراسته باشد، این صفات خوب و این ویژگیهای رفتاری، احساس رضایت به او میدهد. در واقع خصوصیات خوب، افراد را بهگونهای میسازد كه از پاداشهای بیرونی برای احساس خوشحالی بینیاز میشوند؛ اینكه شخصی حسود نیست، بخیل نیست و برای كسی بد نمیخواهد، جای امیدواری و خوشحالی است. همچنین اگرقدر چیزهایی را كه دارد بداند همین قدردان بودن حس خوبی به او میدهد كه میتواند شادمانی را درون وجود خود احساس كند. در واقع افراد خودشان باید یكسری ویژگیها را داشته باشند تا بتوانند آسوده و راحت زندگی كنند و بهدنبال آن نشاط بیشتری را تجربه كنند.
فراموش نكنیم خود ما ابتدا باید آنچه را كه میخواهیم به فرزندانمان آموزش بدهیم، داراباشیم. یعنی باید قدر چیزهایی را كه داریم بدانیم و بهخاطر داشتنش شكرگزار باشیم و بتوانیم از آنها بهره ببریم. ولی واقعا چند درصد از ما چنین توانایی داریم؟
ساخت بنای شادمانی از كودكی
شاد بودن و شادمانه زیستن هنری است كه ما باید آن را از زمان كودكی به فرزندانمان آموزش بدهیم. خیلی چیزها درباره شاد بودن و بعضی ویژگیهای مرتبط با آن را باید برایشان تعریف كنیم. یا از آنها بخواهیم خیلی كارها را دراین باره انجام دهند تا ملكه ذهنشان شده و در وجودشان نهادینه شود. در واقع بچهها به 2 روش آموزش میبینند؛ یك روش اینكه بهطور مستقیم و با كلام برای آنها بسیاری از چیزها را بگوییم و كاملا توضیح دهیم و نمونههایی رابرایشان بیاوریم و دیگری آموزش غیرمستقیم؛ یعنی كودك با توجه به رفتار اطرافیان و الگوهایی كه در اطراف خود میبیند، مانند پدر و مادر كه بیشترین تأثیر را بر او دارند یاد میگیردكه چگونه رفتار كند.
فراموش نكنیم خود ما ابتدا باید آنچه را كه میخواهیم به فرزندانمان آموزش بدهیم، داراباشیم. یعنی باید قدر چیزهایی را كه داریم بدانیم و بهخاطر داشتنش شكرگزار باشیم و بتوانیم از آنها بهره ببریم. ولی واقعا چند درصد از ما چنین توانایی داریم؟ بعضی از ما نه خودمان میتوانیم از زندگی و آنچه داریم راضی باشیم و نه آن را به كودكانمان آموزش میدهیم زیرا اغلب میخواهیم خیلی بیشتر از چیزی كه اكنون هستیم باشیم. با توجه به اینكه در بسیاری از مواقع شادیهایمان بیرونی و وابسته به شرایط اطراف است همیشه از چیزهایی كه نداریم گلهمند و ناراحتیم.
تمرین شادی دارید؟
برای اینكه بتوانیم صفات خوبی را كه منتهی به احساس شادمانی بیشتر میشود تجربه كنیم باید تمرین كنیم. یعنی سعی كنیم طوری زندگی كنیم كه در هر سنی كه هستیم این ویژگیهای خوب را با تمرین در خودمان ایجاد كنیم. باید سعی كنیم بهدنبال كسب مهارتهای مختلف باشیم تا با داشتن اعتماد به نفس و احساس بینیازی نسبت به دیگران احساس شادمانی بیشتری كنیم. ما خیلی از ویژگیها را خودمان كسب كردهایم و در طول زمان آنها را یاد گرفتهایم. یعنی مثل خصوصیات ژنتیك نیست كه نتوانیم آنها را تغییر بدهیم برای این كارهم هیچ فرمولی به اندازه «رشد درونی» خود فرد موثرنیست. البته نباید فقط روی یك ویژگی تمركز كنیم. همانگونه كه افرادبهتدریج مهارتهای زیادی را میآموزند و به رشد بالایی در این زمینه میرسند میتوانند صفات خوب را هم بهتدریج كسب كنند.
برای اینكه بتوانیم كلید اصلی شادمانی واقعی را بیابیم باید آن را درون خود جستوجو كنیم. برای این كار هم باید بهدنبال كنار گذاشتن ذهنیتهای غلط باشیم؛ الگوهایی كه شادمانی ما را محدود به شرایط بیرونی میداند؛ مثلابرای قناعت در مسائل اجتماعی و اقتصادی و اینكه زیادهخواه و حریص نباشیم، بایدتغییرات لازم را در خود به وجود آوریم، آن را تمرین كنیم و به رشد لازم برسیم. به علاوه مهارتهای خودرا در هر زمینهای كه به آن علاقه داریم بالا ببریم. كسب مهارت در هر زمینهای كه ابعاد مختلف وجودی فرد را بیشتر نشان دهد میتواند به رشد بیشتر او هم كمك كند. فراموش نكنیم افرادی كه رشد بیشتری دارند دنیای خود را محدود به شادیهای بیرونی نمیكنندو چون از درون پرهستند، آن قدر توانمندی در زمینههای مختلف دارند كه قانع و بینیازشدهاند، آنها چشم و همچشمی نمیكنند، با دیگران مسابقه داشتن مال و ثروت بیشتر نمیدهند و بهخاطر بیشتر داشتن دیگران ناراحت نمیشوند و خود را پایینتر نمیدانند.
_____________________________________________
سلامت روان,شادی درونی چیست،همه ماخواهان برخورداری از شادی و نشاط بیشتر در زندگی هستیم ولی بعضی اوقات واقعا نمیدانیم چطور میتوانیم این شادی را تجربه کنیم؛ مخصوصا در شرایطی که احساس میکنیم مشکلات گوناگون ما را احاطه کرده است.
خنده
حتی بعضی از افراد عقیده دارند كه شاد بودن كار سختی بهنظر میرسد. ظاهرا آنهایی كه منتظرند تا شرایط مناسب حالشان شود و بعد بروند دنبال شادی، هیچ وقت شادی واقعی را تجربه نكردهاند. به علاوه شادیهای بیرونی این ویژگی را دارند كه با تغییر شرایط تغییر میكنند و نمیتوان به پایدار ماندن آنها دل بست. بنابراین باید به فكر شادمانی ناب و اصیلی بود كه هم ماناتر باشد و هم عمیق تر. شاید برای اینكه بتوانیم چنین حسی را تجربه كنیم باید تعریف شادی را در ذهنمان مرور كنیم؛ ببینیم چه چیزهایی ما را شاد یا غمگین میكند؛آیا شادی ما بابودن در جایی، نزد كسی یا با داشتن چیز خاصی معنا پیدا میكند؟در این صورت شاید بهتر باشد خودمان را محدود به این موقعیتها نكنیم و یاد بگیریم شاد بودن واقعی نیازی به شرایط بیرونی ندارد بلكه باید شرایط خود را برای دریافت آن تغییر بدهیم. حال اینكه چطور میتوان به چنین توانایی برای شادمانی بیشتر مجهز شد سوالی است كه برای بسیاری از ما بیپاسخ مانده است. ما در این خصوص با دكتر سیما فردوسی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو كردهایم.
شادی یعنی چه؟
معمولا وقتی ما از شادی و شادكامی صحبت میكنیم فكر میكنیم باید بیشتر به عوامل بیرونی توجه كنیم و برای علت شادی خود دلیل ملموسی داشته باشیم. بسیاری از ما فكر میكنیم زمانی میتوانیم شاد باشیم و از زندگی خود لذت ببریم كه مشكلی نداشته باشیم و این مشكلات هم باید در بیرون از وجود ما حل شوند. منظور از عامل بیرونی، بیرون از وجود خود فرد است؛ درحالیكه اگر ما به عوامل بیرونی توجه كنیم شادیهای بیرونی معمولا شادیهای كوتاهمدتی هستند مثلا اگر چیزی را كه میخواهیم بهدست بیاوریم فقط تا مدت بسیار محدود خوشحال میشویم.
شادی درونی چیست؟
هنگامی كه انسان به صفات و ویژگیهای خوب و مثبت آراسته باشد، این صفات خوب و این ویژگیهای رفتاری، احساس رضایت به او میدهد. در واقع خصوصیات خوب، افراد را بهگونهای میسازد كه از پاداشهای بیرونی برای احساس خوشحالی بینیاز میشوند؛ اینكه شخصی حسود نیست، بخیل نیست و برای كسی بد نمیخواهد، جای امیدواری و خوشحالی است. همچنین اگرقدر چیزهایی را كه دارد بداند همین قدردان بودن حس خوبی به او میدهد كه میتواند شادمانی را درون وجود خود احساس كند. در واقع افراد خودشان باید یكسری ویژگیها را داشته باشند تا بتوانند آسوده و راحت زندگی كنند و بهدنبال آن نشاط بیشتری را تجربه كنند.
فراموش نكنیم خود ما ابتدا باید آنچه را كه میخواهیم به فرزندانمان آموزش بدهیم، داراباشیم. یعنی باید قدر چیزهایی را كه داریم بدانیم و بهخاطر داشتنش شكرگزار باشیم و بتوانیم از آنها بهره ببریم. ولی واقعا چند درصد از ما چنین توانایی داریم؟
ساخت بنای شادمانی از كودكی
شاد بودن و شادمانه زیستن هنری است كه ما باید آن را از زمان كودكی به فرزندانمان آموزش بدهیم. خیلی چیزها درباره شاد بودن و بعضی ویژگیهای مرتبط با آن را باید برایشان تعریف كنیم. یا از آنها بخواهیم خیلی كارها را دراین باره انجام دهند تا ملكه ذهنشان شده و در وجودشان نهادینه شود. در واقع بچهها به 2 روش آموزش میبینند؛ یك روش اینكه بهطور مستقیم و با كلام برای آنها بسیاری از چیزها را بگوییم و كاملا توضیح دهیم و نمونههایی رابرایشان بیاوریم و دیگری آموزش غیرمستقیم؛ یعنی كودك با توجه به رفتار اطرافیان و الگوهایی كه در اطراف خود میبیند، مانند پدر و مادر كه بیشترین تأثیر را بر او دارند یاد میگیردكه چگونه رفتار كند.
فراموش نكنیم خود ما ابتدا باید آنچه را كه میخواهیم به فرزندانمان آموزش بدهیم، داراباشیم. یعنی باید قدر چیزهایی را كه داریم بدانیم و بهخاطر داشتنش شكرگزار باشیم و بتوانیم از آنها بهره ببریم. ولی واقعا چند درصد از ما چنین توانایی داریم؟ بعضی از ما نه خودمان میتوانیم از زندگی و آنچه داریم راضی باشیم و نه آن را به كودكانمان آموزش میدهیم زیرا اغلب میخواهیم خیلی بیشتر از چیزی كه اكنون هستیم باشیم. با توجه به اینكه در بسیاری از مواقع شادیهایمان بیرونی و وابسته به شرایط اطراف است همیشه از چیزهایی كه نداریم گلهمند و ناراحتیم.
تمرین شادی دارید؟
برای اینكه بتوانیم صفات خوبی را كه منتهی به احساس شادمانی بیشتر میشود تجربه كنیم باید تمرین كنیم. یعنی سعی كنیم طوری زندگی كنیم كه در هر سنی كه هستیم این ویژگیهای خوب را با تمرین در خودمان ایجاد كنیم. باید سعی كنیم بهدنبال كسب مهارتهای مختلف باشیم تا با داشتن اعتماد به نفس و احساس بینیازی نسبت به دیگران احساس شادمانی بیشتری كنیم. ما خیلی از ویژگیها را خودمان كسب كردهایم و در طول زمان آنها را یاد گرفتهایم. یعنی مثل خصوصیات ژنتیك نیست كه نتوانیم آنها را تغییر بدهیم برای این كارهم هیچ فرمولی به اندازه «رشد درونی» خود فرد موثرنیست. البته نباید فقط روی یك ویژگی تمركز كنیم. همانگونه كه افرادبهتدریج مهارتهای زیادی را میآموزند و به رشد بالایی در این زمینه میرسند میتوانند صفات خوب را هم بهتدریج كسب كنند.
برای اینكه بتوانیم كلید اصلی شادمانی واقعی را بیابیم باید آن را درون خود جستوجو كنیم. برای این كار هم باید بهدنبال كنار گذاشتن ذهنیتهای غلط باشیم؛ الگوهایی كه شادمانی ما را محدود به شرایط بیرونی میداند؛ مثلابرای قناعت در مسائل اجتماعی و اقتصادی و اینكه زیادهخواه و حریص نباشیم، بایدتغییرات لازم را در خود به وجود آوریم، آن را تمرین كنیم و به رشد لازم برسیم. به علاوه مهارتهای خودرا در هر زمینهای كه به آن علاقه داریم بالا ببریم. كسب مهارت در هر زمینهای كه ابعاد مختلف وجودی فرد را بیشتر نشان دهد میتواند به رشد بیشتر او هم كمك كند. فراموش نكنیم افرادی كه رشد بیشتری دارند دنیای خود را محدود به شادیهای بیرونی نمیكنندو چون از درون پرهستند، آن قدر توانمندی در زمینههای مختلف دارند كه قانع و بینیازشدهاند، آنها چشم و همچشمی نمیكنند، با دیگران مسابقه داشتن مال و ثروت بیشتر نمیدهند و بهخاطر بیشتر داشتن دیگران ناراحت نمیشوند و خود را پایینتر نمیدانند.