(18-01-2015، 13:35)×LUC i FER× نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.1- در ادامه ی آیه داریم:
1- خدای شما نیز به شکل نور است(الله نور سماوات والارض) و نور هم مادیست و محدود حال چطور به اسپاگتیه من خورده میگیرید؟لطفا با دلیل و منطق اسپاگتی را نقد کنید و نه با توسل به احساسات!
2- اسپاگتی نیز همانطور که نشانه هایش را گفتم با عظمت است!(کثرت در عین وحدت) از حیث شمایل هم مشابهت های زیادی با الله شما دارد!مگر همین شما نمیگویید یدالله؟ پس یعنی خدا دست داره!اسپاگتی هم به همان ترتیب است! یا مثلا زمانی که از غضب الله سخن میگویید و وی را محدود و درگیر به احساسات میکنید !
3- این که شما و امثال شما با قرار گرفتن برابر سخنان من عصبانی میشوید و دست به دامان لفاظی ها و موضع گیری های فرامنطفی و احساسی میشوید تنها ریشه در یک چیز دارد ! میدانید که نمیدانید
اگر عقیده ی مخالف شما را عصبانی میکند نشانگر ان است که شما ناخوداگاهی میدانید دلیل مناسبی برای انچه فکر میکنید ندارید !حال آنکه اگر من ادعا میکردم 2+2 میشود 5 و یا ایران در نیم کره جنوبی زمین وجود دارد باز هم عصبانی میشدید؟
عامل حریکات عصبی شما برابر سخنان من :
نقل قول: برتراند راسل-اغلب بحثهای بسیار تند آنهایی هستند که افراد دربارهی موضوع مورد بحث دلایل کافی ندارند. شکنجه در الاهیات به کار میرود، نه در ریاضیات؛ زیرا ریاضیات با علم سر و کار دارد، اما در الاهیات تنها عقیده وجود دارد. بنابراین هنگامی که پی میبرید از تفاوت آرا عصبانی هستید، مراقب باشید؛ احتمالاً با بررسی بیشتر درخواهید یافت که برای باورتان دلایل تضمین کننده ای ندارید.
نقل قول: تصور کردن این که چیزی را میدانید در حالی که در حقیقت آن را نمیدانید، خطای مهلکی است که همه ی ما مستعد آن هستیم. من باور دارم که خارپشتها سوسکهای سیاه را میخورند، چون به من این طور گفته اند؛ اما اگر قرار باشد کتابی دربارهی عادات خارپشتها بنویسم، تا زمانی که نبینم یک خارپشت از این غذای اشتهاکورکن لذت میبرد، مرتکب چنین اظهار نظری نمیشوم. در هرحال، ارسطو کمتر از من محتاط بود. نویسندگان باستان و قرون وسطا اطلاعات جامعی درباره تکشاخها و سمندرها داشتند. با وجود آن که هیچکدامشان حتا یک مورد از آنها را هم ندیده بودند، یک نفر هم احساس نکرد لازم است از ادعاهای جزمی دربارهی آنها دست بردارد.
و یضرب الله الامثال للناس (و خداوند این مثال ها را برای مردم می زند)
2- با توجه به نکته 1 خداوند مادی نیست. شما بگو:
« از دستت خسته شدم » یعنی میخواهم دست نداشته باشی یا اینکه به خاطر دست تو خسته شدم و یا ...؟
3- هم من و هم شما میدانیم که هیچ نمیدانیم (خودتان گفتید که فکر کردن به خدای اسپاگتی خارج از حد تفکر بشر است) پس هر دویمان باید عصبانی باشیم، اما نیستیم. پس بهتر نیست کمی درباره ی هم با منطق بیشتری برخورد کنیم؟
4- گفتید که ژن و مغز و خیلی چیز های دیگه شبیه به اسپاگتیست. اما آیا درخت هم شبیه اسپاگتیسیت؟
من و شما انسانیم. همه ی انسان ها دوست دارند به همه ی خواسته هایشان برسند. من دوست دارم جاودانه باشم. پس جرا نیستم؟ مگر خدای اسپاگتی این میل را در من قرار نداده؟
5- ظاهرا دینی ارایه شده که بر اساس علم پیش میرود اما سوال اینجاست: این علم تا چه حد میتواند جلو برود؟ آیا محدودیت بشر میتواند به بینهایت علم متصل شود؟
6-در شکل و وجود خدای اسپاگتی هم باید عقیده باشد چون تفکر درباره ی آن خارج از توان بشر است.
دو خط موازی هیچ گاه به هم برخورد نمی کنند. آیا این امر با روشی غیر از برهان خلف اثبات می شود؟
پس علم تا هرجا که پیش رود به حدی میرسد که در توان فهم بشر نیست و مقداری عقیده باید همراه آن شود.
خب این نوع پذیرش خدای اسپاگتی چه تفاوتی با پذیرش خداوند الله دارد؟