04-02-2015، 12:22
به تنهايي گرفتارند مشتي بي پناه اينجا
مسافر خانه ي رنج است يا تبعيد گاه اينجا؟
غرض رنجيدن ما بود از دنيا که حاصل شد
مکن عمر مرا اي عشق بيش از اين تباه اينجا
براي چرخش اين آسياب کهنه ي دلسنگ
به خون خويش مي غلتند صدها بي گناه اينجا
نشان خانه ي خود را در اين صحراي سردرگم
بپرس از کاروانهايي که گم کردند راه اينجا
اگر شادي سراغ از من بگيرد جاي حيرت نيست
نشان مي جويد از من تانيايد اشتباه اينجا
تو زيبايي و زيبايي در اينجا کم گناهي نيست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اينجا
مسافر خانه ي رنج است يا تبعيد گاه اينجا؟
غرض رنجيدن ما بود از دنيا که حاصل شد
مکن عمر مرا اي عشق بيش از اين تباه اينجا
براي چرخش اين آسياب کهنه ي دلسنگ
به خون خويش مي غلتند صدها بي گناه اينجا
نشان خانه ي خود را در اين صحراي سردرگم
بپرس از کاروانهايي که گم کردند راه اينجا
اگر شادي سراغ از من بگيرد جاي حيرت نيست
نشان مي جويد از من تانيايد اشتباه اينجا
تو زيبايي و زيبايي در اينجا کم گناهي نيست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اينجا