شنیدم...

[☆♡yekta hidden♡☆]

چشمـامو بسـتم
دیـگه تصمـیم خودمـو گرفـتـم
به پایـین نگـاه می کنم خیـلـی ارتـفـاع داره
باد سرد موهامو نوازش می کنه "یادش بخیر یه روزی دستای تو این کارو می کرد"
به یـــــاد روز آشناییمـون یه قدم میرم جـــــلوتر
به یــــــاد اون لبخند شیرینت یه قدم دیگه میرم جــــــلو
به یـــــــاد نگاه قشنگت یه قدم دیگه...
به یـــــــاد اولین "دوستت دارمت" یه قدم دیگه میرم جـــــلو
به یــــــاد دستات
به یـــــــاد صدا
به یــــــاد لباس پوشیدنت
به یـــــــاد قهر کردنات
به یــــــــاد غیرتی شدنات میرم جلوتر.. . .
به یـــــــــــــــــــاد روز جداییمون قدم آخــــــــــــرو بر میدارم
من باید برم!!
آخه تا حالا فکر می کردم که یه نفر بین من و عشقم هست!
ولی حالا فهمیدم که من بین عشقم و یه نفر دیگه بودم!!
مثل پرنده ای که آزاد شده میرم بالا و بالاتر ولی یکدفعه سقوط می کنم سمت پایین!!!
عشقم کجایی که صدام بزنی بگی نرو
کجایی که دستامو بگیری نذاری بیوفتم
دارم یه صدایی می شنوم!
وای نه!
تو برگشتی ولی من دیگه رفتم
کاش زودتر اومده بودی!!
داری اسممو صدا میزنی ولی دیره...
من دارم سقوط می کنم
آخرین تصویرم از دنیا"چشمای قشنگته
که داری بدن خونی و تیکه پاره منو از اون بالا نگاه می کنی"
.
.
.
آخرین تصویرم از دنیا "چشــــــــــــمای تــــــــــو"بود. . .

---