13-12-2014، 18:29
توصیف خون شهدا با هیچ چیزی ممکن نیست، جز یکتای بی همتا و ائمه اطهار و افرادی که اهل فداکاری و ایثار در راه خدا هستند و نماد معلوم، نه خون خدا که بهای خون خداست. بهایی که در هر بازار معرفتی ارزش و منزلت خود را به معرض نمایش می گذارد و در خرید هر جانی قدرت دادن قیمت را ناخودآگاه در دل عموم قرار می دهد. و این مهم بدین سان است که چشمه از سرچشمه ی اصلی گرفته شده و آنچه که از اصل باشد، بی شک خصوصیات اصیل و مقدسی را دربر دارد.
ما انسانها بعد از قرنهایی که پشت سر گذاشته ایم و هر کدام حکایت از فراز و فرودهای زندگی اجتماعی زمان خاص خود بوده است؛ هنوز هم معتقد به این اصل هستیم که آرمانهای وطن ایران به عنوان یک ارزش ماندگار و محفوظ مدنظر هستند و در ترقی و تعالی این آرمانهای نمادین در کندوکاو و تلاش مضاعف هستیم. پس آنچه ما را یاری می کند تا قدم در فرهنگ شهدا گذاشته و ارزش خون شهدا را وارسی کنیم، همان خون شهداست که به عنوان یک فرهنگ مقدس در جامعه ی ایران ابراز وجود می کند.
شهید در فرهنگ نفیس قرآنی مقامی بس گرامی و گرانبها دارد و بر زنده بودن شهید و مقام شامخی که در آسمانها کسب می کند، تأکید مؤکد شده است. شهید کسی است که به تعبیری ساده و سلیس بخاطر آرامش و حفظ و استقلال و هم نوایی و وحدت وطن پا در عرصه ی جنگ می گذارد و خود می داند که ارزش جان دادن بخاطر وطن و ارزشهای اسلامی وطن چقدر مهم و حیات بخش است. شهید کسی است که در اوج سادگی قله های غرور و تفاخر را یکی پس از دیگری فتح می کند و بر قله ی رفیع استقامت و پایداری با نگاهی عاشقانه با معشوق خود به سخن می پردازد. شهید کسی است که دل از کانون گرم خانواده و نگاه شیرین بچه خود می کند و خود را واجبی عینی در عرصه ی دفاع از میهن می بیند. شهید کسی است که جان را بس شیرین و نه تلخ در کام میدان مین می برد تا به ارزش معنوی جامعه و خویش بیفزاید. شهید کسی است که با آشتی خون خود با خاک؛ سجاده ای بنام ایثار را به اندازه ی دنیای هستی و نه دنیای نیستی را، برای خواندن نماز در خاستگاه پهن می نماید. شهید کسی است که باید خلقیات و ویژگیهای مثبت آن را در چهره ی دشت آکنده از شقایق جستجو کرد. شهید کسی است که باید مقام بلند آن را از کوههای شاخ شمیران و حاج عمران پیدا کرد. شهید کسی است که در پشت خاکریز، مناجات با فرهنگ شهادت را با لهجه ی خودمونی به خدا می گوید.
شهید کسی است که تحجد را با شبی مشحون از ستاره و یکتایی بنام ماه به صبح می رساند و با زبان دل به خدا می گوید:«اندکی صبر سحر نزدیک است». «این را صورت ماه به من می گوید». شهید شلوغ گاهی است که تنها با خلوتگاه دوست صمیمی است. شهید کسی است که به دنبال چشم روز است تا که در چشمانش آرامی ابدی گیرد. شهید کسی است که خوب می داند، دنیای اهل دنیا فانی است و خوب می داند که دل زلال خویش را بایستی با کوله باری ناخسته در جاده ی دنیای آخرت سوق داد. شهید کسی است که همیشه به آغاز وفادار است و نه به پایان. آری شهید کسی است که نگاهش کسی را جز اهل ایثار نمی بیند و با خدای خود این چنین پیمان دوستی بسته است. اما به قول گفتنی:«به پایان آمدیم دفتر، حکایت همچنان باقی است»و بی تردید در توصیف فرهنگ شهید و شهادت هرچه بگوئیم، قطره ای باشد از دریائی بیکران و به قول شاعر:
آب دریا را گر نتـوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
ما انسانها بعد از قرنهایی که پشت سر گذاشته ایم و هر کدام حکایت از فراز و فرودهای زندگی اجتماعی زمان خاص خود بوده است؛ هنوز هم معتقد به این اصل هستیم که آرمانهای وطن ایران به عنوان یک ارزش ماندگار و محفوظ مدنظر هستند و در ترقی و تعالی این آرمانهای نمادین در کندوکاو و تلاش مضاعف هستیم. پس آنچه ما را یاری می کند تا قدم در فرهنگ شهدا گذاشته و ارزش خون شهدا را وارسی کنیم، همان خون شهداست که به عنوان یک فرهنگ مقدس در جامعه ی ایران ابراز وجود می کند.
شهید در فرهنگ نفیس قرآنی مقامی بس گرامی و گرانبها دارد و بر زنده بودن شهید و مقام شامخی که در آسمانها کسب می کند، تأکید مؤکد شده است. شهید کسی است که به تعبیری ساده و سلیس بخاطر آرامش و حفظ و استقلال و هم نوایی و وحدت وطن پا در عرصه ی جنگ می گذارد و خود می داند که ارزش جان دادن بخاطر وطن و ارزشهای اسلامی وطن چقدر مهم و حیات بخش است. شهید کسی است که در اوج سادگی قله های غرور و تفاخر را یکی پس از دیگری فتح می کند و بر قله ی رفیع استقامت و پایداری با نگاهی عاشقانه با معشوق خود به سخن می پردازد. شهید کسی است که دل از کانون گرم خانواده و نگاه شیرین بچه خود می کند و خود را واجبی عینی در عرصه ی دفاع از میهن می بیند. شهید کسی است که جان را بس شیرین و نه تلخ در کام میدان مین می برد تا به ارزش معنوی جامعه و خویش بیفزاید. شهید کسی است که با آشتی خون خود با خاک؛ سجاده ای بنام ایثار را به اندازه ی دنیای هستی و نه دنیای نیستی را، برای خواندن نماز در خاستگاه پهن می نماید. شهید کسی است که باید خلقیات و ویژگیهای مثبت آن را در چهره ی دشت آکنده از شقایق جستجو کرد. شهید کسی است که باید مقام بلند آن را از کوههای شاخ شمیران و حاج عمران پیدا کرد. شهید کسی است که در پشت خاکریز، مناجات با فرهنگ شهادت را با لهجه ی خودمونی به خدا می گوید.
شهید کسی است که تحجد را با شبی مشحون از ستاره و یکتایی بنام ماه به صبح می رساند و با زبان دل به خدا می گوید:«اندکی صبر سحر نزدیک است». «این را صورت ماه به من می گوید». شهید شلوغ گاهی است که تنها با خلوتگاه دوست صمیمی است. شهید کسی است که به دنبال چشم روز است تا که در چشمانش آرامی ابدی گیرد. شهید کسی است که خوب می داند، دنیای اهل دنیا فانی است و خوب می داند که دل زلال خویش را بایستی با کوله باری ناخسته در جاده ی دنیای آخرت سوق داد. شهید کسی است که همیشه به آغاز وفادار است و نه به پایان. آری شهید کسی است که نگاهش کسی را جز اهل ایثار نمی بیند و با خدای خود این چنین پیمان دوستی بسته است. اما به قول گفتنی:«به پایان آمدیم دفتر، حکایت همچنان باقی است»و بی تردید در توصیف فرهنگ شهید و شهادت هرچه بگوئیم، قطره ای باشد از دریائی بیکران و به قول شاعر:
آب دریا را گر نتـوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید