13-11-2014، 11:19
بررسی کوتاهی از انیمیشن های محبوب میازاکی , به قطع شهرت جیبلی وام دار بدعت و خلاقیت هایائو میازاکی است و آثار او از محبوبیت بی مثالی در میان تمام آثار این کمپانی برخوردار است. به بررسی کوتاهی از آثار منحصر به فرد این کارگردان می پردازیم.
لوپین 3: کاخ کالیوسترو (1979)
این اثر نخستین تجربه کارگردانی میازاکی است و از این نظر دارای اهمیت است. داستان این انیمیشن، درباره لوپین، دزدی جنتلمن است که طی اتفاقاتی با دختری به نام کلاریس آشنا می شود، تصمیم می گیرد او را از دست کنت کالیوسترو و ازدواج اجباری با او نجات دهد و کنت خلافکار را راهی زندان کند.
نااوشیکا از دره باد (1984)
تا پیش از خداحافظی میازاکی از دنیای انیمیشن، هنوز طرفداران ژاپنی او امیدوار بودند که او، نسخه جدید نااوشیکا را بسازد. شاید همین نکته به خوبی بیانگر جایگاه این انیمیشن باشد. «نااوشیکا از دره باد»، داستان شاهزاده خانمی صلح دوست و شجاع است که تمام تلاش خود را می کند تا دو کشور در حال جنگ را از نزاع و نابود کردن زمین و یکدیگر بازدارد؛ زمینی که با آلاینده ها فرسوده شده و تعادل زیست محیطی اش را از دست داده.
لاپیوتا: قلعه ای در آسمان (1986)
سال هاست که انسان ها، توانایی ساخت شهرهایی را که در آسمان به پرواز درمی آیند، از دست داده اند و تمام این شهرها نیز – به جز یکی – نابود شده اند. لاپیوتا، تنها شهر معلق و متحرک است که در آسمان ها وجود دارد و راه رسیدن به آن، گردنبندی است با کریستالی خاص که به گردن دختربچه ای آویزان است.
انیمیشن «قلعه ای در آسمان»، داستان این دختر است که به همراه دوستش می خواهند به لاپیوتا برسند و در این راه باید با دزدان دریایی، آدم بزرگ های جدی و سختگیر و دیگر مشکلات دست و پنجه نرم کنند.
همسایه من توتورو (1988)
داستان درباره خانواده ای است که برای زندگی به حومه شهر می آیند و دو دختر خانواده با توتورو، روح جنگل و دوستان او آشنا می شوند و ماجراهای زیادی را از سر می گذرانند. به نظر من این اثر شادترین و دلنشین ترین اثر میازاکی است، چرا که در آن نه از آلوده شدن طبیعت خبری هست، نه از انسان های حریص و زیاده خواه. داستان رابطه ای شاد و سالم میان انسان و طبیعت را بیان می کند، رابطه ای که کودکان نقشی مهم در شکل گیری اش دارند.
شاهزاده مونونوکه (1997)
«شاهزاده مونونوکه»، پرفروش ترین انیمیشن میازاکی و در زمان خود، پرفروش ترین فیلم ژاپن بوده است. تم اصلی داستان شاید جدال صنعت و طبیعت باشد؛ نیاز انسان ها به صنعت برای بقا و آسیبی که به واسطه صنعت به طبیعت وارد می کنند.
شخصیت این کار برخلاف نااوشیکا، لاپیوتا و همسایه من توتورو، یک پسر جوان است؛ پسری که طی دفاع از دهکده اش، نفرین می شود و برای یافتن علت این نفرین و برطرف کردنش وارد سفری دراز می شود که در آن با شاهزاده مونونوکه، محافظان جنگل و جنگ آنها با انسان ها آشنا می شود.
شهر اشباح (2001)
می توان «شهر اشباح» را معروف ترین کار میازاکی دانست چرا که این انیمیشن اولین و آخرین ساخته اوست که برنده جایزه اسکار شده است. داستان این انیمیشن معروف و زیبا، ماجرای دختربچه ای است که با عبور از یک درگاه، وارد دنیای خدایان، جادوگران و هیولاها می شود و به نوعی در بطن ماجراهایی که در این دنیا رخ می دهد، قرار می گیرد.
در این دنیا که انسان ها در آن به حیوان تبدیل می شوند، این دختر تلاش می کند تا خانواده اش را که تغییر شکل داده اند، نجات دهد و به دنیای خود بازگردد.
قلعه متحرک هاول (2004)
میازاکی در این اثر، برخلاف اغلب کارهایش به اقتباس رو آورده و فیلمنامه اش را براساس داستانی از دیانا وین جونز نوشته است. (لوپین 3 نیز اقتباس است.) در قلعه متحرک هاول، تفاوت دیگری نیز به چشم می خورد.
عموما در داستان های میازاکی، شخصیت اصلی یا نوجوان است یا کودکی است در آستانه نوجوانی اما در «هاول»، قهرمان داستان دختر جوانی است که در اثر نفرین به یک پیرزن تبدیل می شود و به ناچار برای رهایی از این طلسم، درصدد جستجوی جادوگری برمی آید که در خانه ای متحرک زندگی می کند.
باد برمی خیزد (2013)
این کار، آخرین اثر میازاکی، کارگردان بزرگ دنیای انیمیشن است؛ ساخته ای که با آن از دنیای تولید انیمیشن خداحافظی می کند و همانطور که گفته، با خیال راحت به طراحی مانگاهایش می پردازد؛ جایی که تمام آنچه که نیاز دارد، قلم و کاغذ است و نباید نگران هزینه های تولید باشد.
میازاکی در آخرین ساخته خود، زندگی نامه جیرو هیروکیشی مهندس خبره ای که جنگنده های هوایی ژاپن در جنگ جهانی دوم را طراحی کرده است را به تصویر می کشد اما واژه زندگینامه نباید شما را هراسان کند. میازاکی چاشنی تخیل و فانتزی را حتی به این کارش اضافه کرده و زندگی جیرو را فراتر از مرزهای محدود واقعیت به تصویر کشیده است.
دنیای مرموز آریتی (2010)
خانواده کلاک بندانگشتی در خانه بزرگ خانواده ای دیگر زندگی می کنند و با «قرض گرفتن» اشیای کوچک آنها خانه و زندگی شان را سر و سامان می بخشند. همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رود تا اینکه دختر خانواده، آریِتی با پسرک گوشه گیر و مریض احوال صاحب خانه ملاقات می کند.
این انیمه، به نویسندگی میازاکی و کارگردانی هیروماسا یونه بایاشی، جوانترین کارگردان استودیو جیبلی است و از کتابی با نام The Borrowers به نویسندگی مری نورتون اقتباس شده است. «آریتی» که یکی از پرفروش ترین تولیدات جیبلی است، در صدر فهرست پرفروش های سال 2010 سینمای ژاپن قرار گرفت و منتقدان بسیاری از آن تقدیر کردند.
اجرای موسیقی فوق العاده این فیلم بر عهده آهنگساز و خواننده فرانسه زبان، سیسیل کُریل قرار داشت که خود از طریق یک نامه طرفداران آثار خود را به استودیو جیبلی شناساند.
زمزمه قلب (1995)
دختر نوجوانی که به مطالعه علاقمند استف نامی را کشف می کند که پیش از او همه کتاب های کتابخانه را امانت گرفته است. بعدها به وسیله گربه ای عجیب او با پسرک صاحب این نام آشنا شده و این آشنایی او را به تحقق رویای همیشگی اش، نویسندگی، تشویق می کند.
این داستان زیبای عاشقانه با نویسندگی هایائو میازاکی و کارگردانی یوشیفومی کوندو و با اقتباس از مانگایی به همین نام به اکران درآمد. این انیمیشن تنها اثر کارگردان پیش از مرگش در 1998 است؛ کارگردانی که از نظر استودیو جیبلی می توانست جانشین بر حق میازاکی باشد.
«زمزمه قلب» در صدر پرفروش ترین های شبکه خانگی در سال 1995 قرار گرفت و در فهرست 50 تایی انیمیشن های برتر تایم اوت لاندن و فهرست 25 تایی بهترین انیمیشن های Film4 جایگاهی را به خود اختصاص داد.
مدفن کرم های شب تاب (1998)
سِیتا و خواهر کوچکش ستسکو خانه و مادرشان را در طی بمباران های ژاپن در جنگ جهانی دوم از دست می دهند و تلاش می کنند در پناهگاهی رها شده در پشت شهر به زندگی خود ادامه دهند. این اثر به نویسندگی و کارگردانی ایسائو تاکاهاتا و با اقتباس از شبه زندگینامه ای به همین نام به قلم آکیوکی نوساکا تولید شد. منتقدان بسیاری این انیمیشن را تحسین کردند و منتقد روزنامه شیکاگو سان تایمز، آن را جزو برجسته ترین آثار ضد جنگ قرن بیستم برشمرد.
با اینحال تاکاهاتا برچسب «ضد جنگ» بودن را روی این فیلم نمی پذیرفت و تاکید داشت که این اثر بیانگر رابطه و زندگی یک خواهر و برادر تحت تاثیر انزوای بعد از جنگ است. این فیلم در میان 50 انیمیشن برتر مجله تام اوت جایگاه دوازدهم را به خود اختصاص داده است.
لوپین 3: کاخ کالیوسترو (1979)
این اثر نخستین تجربه کارگردانی میازاکی است و از این نظر دارای اهمیت است. داستان این انیمیشن، درباره لوپین، دزدی جنتلمن است که طی اتفاقاتی با دختری به نام کلاریس آشنا می شود، تصمیم می گیرد او را از دست کنت کالیوسترو و ازدواج اجباری با او نجات دهد و کنت خلافکار را راهی زندان کند.
نااوشیکا از دره باد (1984)
تا پیش از خداحافظی میازاکی از دنیای انیمیشن، هنوز طرفداران ژاپنی او امیدوار بودند که او، نسخه جدید نااوشیکا را بسازد. شاید همین نکته به خوبی بیانگر جایگاه این انیمیشن باشد. «نااوشیکا از دره باد»، داستان شاهزاده خانمی صلح دوست و شجاع است که تمام تلاش خود را می کند تا دو کشور در حال جنگ را از نزاع و نابود کردن زمین و یکدیگر بازدارد؛ زمینی که با آلاینده ها فرسوده شده و تعادل زیست محیطی اش را از دست داده.
لاپیوتا: قلعه ای در آسمان (1986)
سال هاست که انسان ها، توانایی ساخت شهرهایی را که در آسمان به پرواز درمی آیند، از دست داده اند و تمام این شهرها نیز – به جز یکی – نابود شده اند. لاپیوتا، تنها شهر معلق و متحرک است که در آسمان ها وجود دارد و راه رسیدن به آن، گردنبندی است با کریستالی خاص که به گردن دختربچه ای آویزان است.
انیمیشن «قلعه ای در آسمان»، داستان این دختر است که به همراه دوستش می خواهند به لاپیوتا برسند و در این راه باید با دزدان دریایی، آدم بزرگ های جدی و سختگیر و دیگر مشکلات دست و پنجه نرم کنند.
همسایه من توتورو (1988)
داستان درباره خانواده ای است که برای زندگی به حومه شهر می آیند و دو دختر خانواده با توتورو، روح جنگل و دوستان او آشنا می شوند و ماجراهای زیادی را از سر می گذرانند. به نظر من این اثر شادترین و دلنشین ترین اثر میازاکی است، چرا که در آن نه از آلوده شدن طبیعت خبری هست، نه از انسان های حریص و زیاده خواه. داستان رابطه ای شاد و سالم میان انسان و طبیعت را بیان می کند، رابطه ای که کودکان نقشی مهم در شکل گیری اش دارند.
شاهزاده مونونوکه (1997)
«شاهزاده مونونوکه»، پرفروش ترین انیمیشن میازاکی و در زمان خود، پرفروش ترین فیلم ژاپن بوده است. تم اصلی داستان شاید جدال صنعت و طبیعت باشد؛ نیاز انسان ها به صنعت برای بقا و آسیبی که به واسطه صنعت به طبیعت وارد می کنند.
شخصیت این کار برخلاف نااوشیکا، لاپیوتا و همسایه من توتورو، یک پسر جوان است؛ پسری که طی دفاع از دهکده اش، نفرین می شود و برای یافتن علت این نفرین و برطرف کردنش وارد سفری دراز می شود که در آن با شاهزاده مونونوکه، محافظان جنگل و جنگ آنها با انسان ها آشنا می شود.
شهر اشباح (2001)
می توان «شهر اشباح» را معروف ترین کار میازاکی دانست چرا که این انیمیشن اولین و آخرین ساخته اوست که برنده جایزه اسکار شده است. داستان این انیمیشن معروف و زیبا، ماجرای دختربچه ای است که با عبور از یک درگاه، وارد دنیای خدایان، جادوگران و هیولاها می شود و به نوعی در بطن ماجراهایی که در این دنیا رخ می دهد، قرار می گیرد.
در این دنیا که انسان ها در آن به حیوان تبدیل می شوند، این دختر تلاش می کند تا خانواده اش را که تغییر شکل داده اند، نجات دهد و به دنیای خود بازگردد.
قلعه متحرک هاول (2004)
میازاکی در این اثر، برخلاف اغلب کارهایش به اقتباس رو آورده و فیلمنامه اش را براساس داستانی از دیانا وین جونز نوشته است. (لوپین 3 نیز اقتباس است.) در قلعه متحرک هاول، تفاوت دیگری نیز به چشم می خورد.
عموما در داستان های میازاکی، شخصیت اصلی یا نوجوان است یا کودکی است در آستانه نوجوانی اما در «هاول»، قهرمان داستان دختر جوانی است که در اثر نفرین به یک پیرزن تبدیل می شود و به ناچار برای رهایی از این طلسم، درصدد جستجوی جادوگری برمی آید که در خانه ای متحرک زندگی می کند.
باد برمی خیزد (2013)
این کار، آخرین اثر میازاکی، کارگردان بزرگ دنیای انیمیشن است؛ ساخته ای که با آن از دنیای تولید انیمیشن خداحافظی می کند و همانطور که گفته، با خیال راحت به طراحی مانگاهایش می پردازد؛ جایی که تمام آنچه که نیاز دارد، قلم و کاغذ است و نباید نگران هزینه های تولید باشد.
میازاکی در آخرین ساخته خود، زندگی نامه جیرو هیروکیشی مهندس خبره ای که جنگنده های هوایی ژاپن در جنگ جهانی دوم را طراحی کرده است را به تصویر می کشد اما واژه زندگینامه نباید شما را هراسان کند. میازاکی چاشنی تخیل و فانتزی را حتی به این کارش اضافه کرده و زندگی جیرو را فراتر از مرزهای محدود واقعیت به تصویر کشیده است.
دنیای مرموز آریتی (2010)
خانواده کلاک بندانگشتی در خانه بزرگ خانواده ای دیگر زندگی می کنند و با «قرض گرفتن» اشیای کوچک آنها خانه و زندگی شان را سر و سامان می بخشند. همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رود تا اینکه دختر خانواده، آریِتی با پسرک گوشه گیر و مریض احوال صاحب خانه ملاقات می کند.
این انیمه، به نویسندگی میازاکی و کارگردانی هیروماسا یونه بایاشی، جوانترین کارگردان استودیو جیبلی است و از کتابی با نام The Borrowers به نویسندگی مری نورتون اقتباس شده است. «آریتی» که یکی از پرفروش ترین تولیدات جیبلی است، در صدر فهرست پرفروش های سال 2010 سینمای ژاپن قرار گرفت و منتقدان بسیاری از آن تقدیر کردند.
اجرای موسیقی فوق العاده این فیلم بر عهده آهنگساز و خواننده فرانسه زبان، سیسیل کُریل قرار داشت که خود از طریق یک نامه طرفداران آثار خود را به استودیو جیبلی شناساند.
زمزمه قلب (1995)
دختر نوجوانی که به مطالعه علاقمند استف نامی را کشف می کند که پیش از او همه کتاب های کتابخانه را امانت گرفته است. بعدها به وسیله گربه ای عجیب او با پسرک صاحب این نام آشنا شده و این آشنایی او را به تحقق رویای همیشگی اش، نویسندگی، تشویق می کند.
این داستان زیبای عاشقانه با نویسندگی هایائو میازاکی و کارگردانی یوشیفومی کوندو و با اقتباس از مانگایی به همین نام به اکران درآمد. این انیمیشن تنها اثر کارگردان پیش از مرگش در 1998 است؛ کارگردانی که از نظر استودیو جیبلی می توانست جانشین بر حق میازاکی باشد.
«زمزمه قلب» در صدر پرفروش ترین های شبکه خانگی در سال 1995 قرار گرفت و در فهرست 50 تایی انیمیشن های برتر تایم اوت لاندن و فهرست 25 تایی بهترین انیمیشن های Film4 جایگاهی را به خود اختصاص داد.
مدفن کرم های شب تاب (1998)
سِیتا و خواهر کوچکش ستسکو خانه و مادرشان را در طی بمباران های ژاپن در جنگ جهانی دوم از دست می دهند و تلاش می کنند در پناهگاهی رها شده در پشت شهر به زندگی خود ادامه دهند. این اثر به نویسندگی و کارگردانی ایسائو تاکاهاتا و با اقتباس از شبه زندگینامه ای به همین نام به قلم آکیوکی نوساکا تولید شد. منتقدان بسیاری این انیمیشن را تحسین کردند و منتقد روزنامه شیکاگو سان تایمز، آن را جزو برجسته ترین آثار ضد جنگ قرن بیستم برشمرد.
با اینحال تاکاهاتا برچسب «ضد جنگ» بودن را روی این فیلم نمی پذیرفت و تاکید داشت که این اثر بیانگر رابطه و زندگی یک خواهر و برادر تحت تاثیر انزوای بعد از جنگ است. این فیلم در میان 50 انیمیشن برتر مجله تام اوت جایگاه دوازدهم را به خود اختصاص داده است.