10-11-2014، 21:29
دیوانه ام می کند ..
فکر اینکه ..
زنده زنده ..
نیمی از من را ..
از من جدا کنند..
لطفا ..
تا زنده ام بـــــــــــمان
.
.
.
مــــاه را
بیشــــتر از همه دوست می داشتی
و حالا
ماه، هر شب
تـــو را به یاد مـــن می آورد
می خواهم فراموشت کنم
اما این مــــاه
با هیچ دســـتمالی
از پنجــــره پــاک نمی شـــود . . .
.
.
.
دستانت را ، در برابرم مشت می کنی …
می پرسی: گل یا پوچ؟
در دلــم مـی گـویـم: فـقـــط دســتانـت …
.
.
.
بیــــراهه هم ..
برای خودش راهیســـت !!
وقتی …
قــــرار باشد !
مـــرا به تـــــو برساند ..!
.
.
.
دلــــــم … هنـوز … خیس خورده ی نگاه توست …
نـازش بـدار …! که نلغــزد … از میان دستهایت …!
.
.
.
مـی دانـم !
تـو کـه بـاشـی
یـک ریـز شـعـر مـی گـویـم
مـن از چـشـم هـای تـو
شـعـرهـایـم را کِـش مـی روم
.
.
.
لبهایم که تشنه و دلتنگ می شوند باران را می بوسم
من این جا زیر بارانمدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
،
وقتی که بسیار از تو دورم و تو را می خواهم
باران را می بوسم؛ او تو را قطره قطره در من فرو می ریزد
خاطرت باشد ؛ ما هر دو زیر یک آسمان زندگی می کنیم
در دو سوی باران ها من به تو و بوسه و باران ایمان دارم
و قاصدک ها به تو خواهند گفت که دوستت دارم !
زندگی شاید همین فاصلۀ خیس ِ بارانیست
که تو را به من پیوند می زند . . .