03-11-2014، 18:38
در مباحثات و مناظرات فکری، بسیار دیده شده هنگامی که یکی از دو طرف، در برابر منطق قوی و استدلال های محکم طرف مقابل عاجز می ماند، کافه را به هم می ریزد و زبان به فحاشی و ناسزاگویی می گشاید تا بلکه جبران مافات کند.
در جریان مبارزات ایدئولوژیک دنیای معاصر نیز، همین اتفاق در حال وقوع است. امروز، همه مکاتب بشری و یا مکاتب غیر بشری تحریف شده به دست بشر، در مسابقه برای رساندن انسان به «سعادت» مورد ادعای خود، از اسلام عقب مانده اند و می رود که این دین الهی همه جهانیان را از خواب غفلت بیدار کرده و به سعادت و کمال راستین رهنمونشان کند. اسلام چنان در حال گسترش است که دشمنان آن خود اعتراف می کنند که در یک قرن آینده، «دین تمام مردم اروپا اسلام خواهد بود»
باید به این نکته ظریف توجه داشت که فلسفه وجودی مکاتب تحریف شده و یا دست ساز بشر، نه رساندن انسان به مدینه ای فاضله و یا حتی سعادت مورد ادعای آنها، که توجیه زراندوزی ها و قدرت طلبی های صاحبان آن مکاتب بوده است. به همین دلیل، طبیعی است که صاحبان این مکاتب، اسلام را، که مبانی آن با تجمع زر و زور در دست عده ای معدود در تضاد است، برنتابند، و چون قادر به مبارزه فکری با آن نیستند زبان به فحاشی بگشایند. فاشیست و یا تروریست خواندن مسلمانان، جریانی فکری بود که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ کلید خورد و یکی از اهداف ویژه آن تخریب وجهه مسلمین و جلوگیری از گسترش اسلام بود.
در این میان، بی شرمانه ترین اهانت ها از جمله توهین به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) در دستور کار رسانه ها و شخصیت های غربی قرار گرفت. اما آنچه مضحک تر از همه به نظر می رسید، نسبت های ناروایی بود که پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیک های جهان طی یک سخنرانی در دانشگاه «رگنزبرگ» به اسلام داد. چسباندن مارک «خشونت طلبی» و «عقل ستیزی» به اسلام از سوی رهبر کاتولیک های جهان ازآن رو قابل تامل است که کلیسا پرونده بسیار روشنی در این زمینه دارد.
اگرچه اعتراضات گسترده مسلمانان و مسیحیان آزاده جهان باعث شد که پاپ مواضع خود را تعدیل کند، اما روشن بودن پرونده کلیسا در خشونت طلبی و عقل ستیزی جرقه ای در ذهن دو تن از نویسندگان خوش ذوق کشورمان زد تا با جمع آوری اسنادی غیرقابل انکار آئینه ای تاریخی در مقابل چشمان پاپ و دیگر جهانیان قرار دهند تا جناب پاپ، قبل از به زبان راندن هرگونه ناسزای دیگری، یک بار دیگر، به آرشیو واتیکان و تاریخ مسیحیت در اروپا رجوع کند و جنایت های قوم خود را به پای دیگران ننویسد. آنچه که از این پس در این بخش از صفحه پاورقی می آید، متن کامل کتاب «اسنادی تاریخی تقدیم به عالیجناب پاپ» است که اخیرا از سوی «دفتر هنر و ادبیات صریر» وارد بازار شده و کیهان با هدف گستردن دامنه مخاطبان آن را منتشر می کند. سرویس پاورقی کیهان
پنجاه هزار فرانک از دارایی خود را به بینوایان می بخشم.
میل دارم جسد مرا با تابوت فقرا به گورستان ببرند.
از دعا و طلب مغفرت کلیسا بیزارم.
می خواهم همه مرا دعا کنند.
به خداوند ایمان کامل دارم.
از وصیتنامه ی ویکتورهوگو
... خداوند با شماست و کشیش بر ضد شماست
اما تنها خداوند فرمانرواست
در برابر خداوند هیچ چیز قدرتی ندارد و همه چیز نابودی پذیر
است...
«با آنهایی که در خوابند»
شعری از ویکتورهوگو
مقدمه
اسلام ستیزی و نشر دروغ و کینه علیه چهره ی نورانی حضرت خاتم الأنبیاء محمد(ص) از سوی صاحبان قدرت و ثروت و پاسداران جهل و نفرت سابقه ای طولانی دارد. بویژه پس از پیروزی و گسترش انقلاب اسلامی و احیای مجدّد اسلام و معنویت عدالتخواهانه در دنیای جدید و موفقیت های پیاپی این جنبش بیداری اسلامی و تهدید مستقیم منافع استعماری غرب در جهان اسلام، ستیز با نام مبارک نبی اکرم(ص) و قرآن مجید و تحریف و توهین علیه ارزش های اسلامی نیز سال به سال تشدید شده است. استکبار غرب به رهبری آمریکا و صهیونیزم، عمیقاً احساس خطر کرده اند و سیاست تحریف و توهین و ارعاب در پیش گرفته و روح جهادی و مقاومت ضدّ استعماری و ضدّ اشغال گری را «تروریزم و خشونت طلبی» نامیده و به اسلام، نسبت می دهند.
لجن پراکنی های امثال سلمان رشدی، اینک با مواردی چون انتشار وسیع کاریکاتور و تولید فیلم در اروپا تداوم یافته است و دنیای سکولار و استعماری غرب، علناً گفتگو و منطق و استدلال و اخلاق را به کناری نهاده و مذبوحانه و بی ادبانه، رو به متعصبانه ترین رفتارهای عصر جاهلیت آورده اند و همه ی شواهد گواهی می دهد که دولت ها و رسانه های کشورهایی چون دانمارک و هلند و... تنها آلت دست صهیونیزم حاکم بر مقدّرات غرب شده اند.
دولت ها و رسانه های غرب، در ترویج اهانت های بی منطق و اخلاق ستیز علیه مقدّسات ۵.۱ میلیارد مسلمان جهان و میلیون ها مسلمان اروپایی بدون هیچ تسامح و احترام به شعار «آزادی بیان»، استناد می کنند حال آن که حتّی طرح هرگونه سؤال علمی نسبت به مواردی چون مشروعیت رژیم صهیونیستی یا پرسش تاریخی درباره ی هولوکاست، صد در صد ممنوع بوده و جرم، تلقی می شود و گروه هایی از اندیشمندان و دانشگاهیان وحتی چند عضو پارلمان اروپا صرفاً به علت طرح سؤال یا اظهار نظر دانشگاهی، به شدّت سرکوب و حتی زندانی شده اند.
همه ی این رفتارها اگر عادی، تلقی شده باشد، اما برخورد غیر اخلاقی و کاملاً سیاسی که پاپ جدید کاتولیک ها نسبت به اسلام بروز داد، هیچ توجیهی ندارد. وی بزرگترین جرم های تاریخی کلیسا و تاریخ سیاه پاپ ها را که در سراسر قرون وسطی وحتی پس از آن ادامه یافته بود؛ یعنی روش های خشونت آمیز و عقل ستیزی را به اسلام که آزمون تاریخی خود را در گسترش اخلاق و علم و عقلانیت و تمدّن سازی، پس داده است نسبت داد.
کتابی که در دست دارید، آیینه ای تاریخی است که در برابر چشمان پاپ، گرفته می شود و بهترین پاسخ به او، بازخوانی تاریخ کلیسا و پاپ ها و دستاورد آنان در عرصه ی جهل و علم ستیزی و خشونت است که صرفاً با استناد به منابع رسمی موجود و تاریخ مستند و مکتوب اروپا و مسیحیت، صورت گرفته است.
این نوشتار که «گردآوری اسناد تاریخی» در این باب است، نشان می دهد که دادگاه های تفتیش عقاید، دانشمندسوزی ها و جنگ های صلیبی و کتاب سوزی ها و شکنجه های وحشیانه و خرافه باوری های بخش اساسی تاریخ کلیسا و پاپ ها بوده است وعالیجناب پاپ، قبل از ارائه ی چنان سخنانی باید ابتدا بار دیگر به آرشیو واتیکان و تاریخ مسیحیت در اروپا رجوع کند و همان برای شرمندگی عالیجناب، کافی خواهد بود؛ بویژه اگر به یاد آورد که اسلام و مسلمانان همواره تا چه حدّ نسبت به عیسی بن مریم(ع) و مادر مقدّس اش، احترام و تقدیس ورزیده و آنان را در ردیف بزرگترین اولیاء خدا دانسته و سراسر تاریخ اسلام تاکنون، از مدارا و محبّت با مسیحیان (و یهودیان و...) سرشار بوده است.
سخن اول:
پروژه های صلیبی در جهان اسلام
۱) مسلمانان نباید متّحد شوند
پیش از بازخوانی تاریخ کلیسا و سابقه ی پاپ ها در باب خشونت و عقل ستیزی، نخست به برخی توطئه های جاری صلیبی ها علیه اسلام و در جهان مسلمین اشاره می کنیم.
ملت ها و امّت های یکدل و متحد کمتر آسیب پذیرند، و در برابر هر نوع یورش بیگانه، تاب می آورند، از این رو جریان های صلیبی جدید، خط مشی خود را چنین بیان می دارند:
چنانچه مسلمانان با در نظر گرفتن این توان بالقوه با یکدیگر متحد شده و امت واحدهای که آرمان مسلمانان تلقی میشود و در قرآن نیز به آن اشاره شده تشکیل شود، اساسیترین مشکل در برابر سیطره ی دنیای مسیحیت ایجاد شده است.
«وحدت اسلامی، آرزوهای ملل بیدار را به همراه دارد و به آنان کمک میکند تا از نفوذ اروپا خارج شوند، ولی برنامههای تبلیغی مبشرین میتواند عظمت این جنبش عظیم را در هم شکند، زیرا برنامههای تبشیری است که به اروپا جلوه ی جذابی می دهد و می تواند انقلاب اسلامی و وحدت آن را از ریشه برکند.»۱
به همین دلیل است که «روژه دوپاسکیه» به نقل از «وات مونتگمری» بیان می کند:
«مسیحیت در طول قرون متمادی، اسلام را سهمناک ترین و بدترین دشمن خود دانسته ...»۲
و طی برنامه ریزی های مختلف از وحدت مسلمین به انحاء گوناگون جلوگیری می کنند.
«لورنس براون» نیز اظهار می دارد:
«اگر مسلمانان در یک امپراتوری اسلامی، متحد شوند، خطر بزرگی به وجود میآورند و یا ممکن است نعمتی برای جهان باشند، ولی تا روزگاری که متفرق هستند و با یکدیگر سازگاری ندارند، بدون وزن و اثر بوده و از آینده آنان نباید هراس داشته باشیم.»۳
با توجه به همین قدرت شگرف وحدت امت مسلمان بود که جاسوسان انگلیسی در جهان اسلام، ایجاد جنگ های فرقه ای میان مسلمانان را توصیه می کردند:
«اسلام به پیروان خود دستور میدهد تا اتحاد و دوستی را میان خود حفظ کنند و از اختلاف بپرهیزند، و قرآن به آنان فرمان می دهد: «واعتصموا بحبلا... جمیعاً و لا تفرقوا» حال آنکه باید هرچه بیشتر بدگمانی را در میان مسلمانان نسبت به یکدیگر گسترش داد و در این مورد باید به انتشار کتاب هایی که در آن توهین به مذاهب یکدیگر کرده باشند و تفرقه را دامن بزند، استفاده کرد و برای این کار باید به مقدار کافی هزینه مالی نمود.»۴
۲) کاتولیک و پروتستان، متّحد علیه اسلام
فعالیت های تبلیغی و نفوذی مسیحی غربی با ماهیت استعماری در جهان اسلام و بویژه ایران، نه مخصوص کاتولیک ها و نه محدود در تفرقه افکنی بین مذاهب اسلامی بود. پروتستان ها نیز در پی اهداف استعماری در جهان اسلام و از جمله ایران می باشند. «ایوانف» ایرانشناس روسی درباره فعالیت های میسیونرهای مسیحی در ایران می نویسد:
«میسیونرهای آمریکایی که از اواسط قرن نوزده میلادی به منظور ایجاد توسعه طلبی آمریکا به ایران آمده بودند،
در اوایل قرن بیستم فعالیت های خود را در این کشور توسعه دادند و در اواخر قرن نوزده، میسیونرهای پروتستانی آمریکا غیر از ارومیه در تهران، تبریز و همدان مشغول فعالیت شدند و تبلیغات خود را از راه تأسیس کلیسا و نمازخانه و کلاس و داروخانه انجام می دادند، اطباء و معلمین و میسیونرهای آمریکایی نقش جاسوسان و مبلغین امپریالیزم را در ایران بازی می کردند.»۵
۳) ترویج زبان انگلیسی و فرهنگ غربی میان مسلمانان
«تاکلی» میسیونر مذهبی در جهت مبارزه فرهنگی با اسلام و ترویج فرهنگ غربی در کشورهای اسلامی می گوید:
«ما باید در ایجاد مدارس مسیحی و غربی، دولت و ملت ایران را تشجیع کنیم و تعلیمات غربی را برای آنان جلوه و جلا دهیم، زیرا بیشتر مسلمانان عقایدشان با خواندن لغت انگلیسی و ترویج فرهنگ غربی، متزلزل میگردد و کتابهای درسی غرب، اعتقاد به کتاب مقدس شرقی (قرآن) را امری مشکل میسازد.«۶
۴) نفوذ میان نخبگان
«همفر»، جاسوس خاورمیانه ای انگلیسی نیز در کتاب خاطرات خود، برنامه ی طرح شده برای نابودی اسلام و مسلمین را اینگونه بیان می کند:
«یکی از طرحها، توسعه دادن به برنامه تبلیغی مسیحیت می باشد. بدین ترتیب که مبلغین را در هر صنف وارد کنیم به خصوص در میان نخبگانی چون حسابداران و پزشکان و مهندسین و مانند آنان، و نیز لازم است در تقویت کلیساها، مدارس و بیمارستان های مسیحی، کتابخانه ها و جمعیت های به اصطلاح خیریه ی تبلیغاتی در پهنه سرزمین های اسلامی و انتشار میلیونها کتاب پیرامون مسیحیت به صورت رایگان در میان مسلمانان بکوشیم و سعی کنیم که همیشه تاریخ مسیحی همراه تاریخ اسلامی ذکر شود و در دیرها و کلیساها جاسوسهایی با پوشش راهب و راهبه بگماریم که کارشان آگاهی یافتن از فعالیتهای مسلمین و ترویج مسیحیت باشد.»۷
۵) کشیشان، پیش قراولان ارتش های استعماری
در طی سالیان استعمار، همواره کلیسا از حامیان اصلی استعمار غربی در جهان اسلام به شمار آمده است و در این راستا از هیچ تلاشی برای یاری رسانی به جریان استعمار و غارت جهان اسلام، فروگذار ننموده است.
ذکر نمونه هایی از این دست مسئله را روشن تر می نماید، «ژنرال مایک» فرمانده سفیدپوست غربی و پیش قراول حمله به «استانلی ویل»، یکی از ایالات مسلمان نشین «کنگو» در «آفریقا» در خاطرات خود آورده است:
«ما به کوچک و بزرگ رحم نمیکردیم، ما به این بهانه که هرکدام از مسلمانان ممکن است عضو نهضت آزادی بخش ملی کنگو باشند، حداقل پنج هزار زن و کودک و پیر و جوان را قتل عام کردیم و در این جریان کشیشان سفیدپوست وابسته به میسیونرهای مذهبی مسیحی به علت آشنایی با وضع محل، ما را رهبری می کردند.»۸
از جمله برنامه های استعمارگران غربی در جهان اسلام، همواره این بوده است که از کلیسا و جمعیت های مسیحی و تبلیغی مسیحیت برای ایجاد بلوا و اختلافات داخلی و ترویج شعائر انحرافی مانند ملیت گرایی افراطی و... بهره برداری کند.
همچنین می توان به تحریک بومیان آفریقا علیه مسلمانان اشاره کرد. در اوگاندا بارها، بومیان به تحریک میسیونرها با مسلمانان درگیر شدند و گا ه به کمک سلاح های مجهز و امکانات فراوانی که غرب در اختیار بومیان مسیحی قرار می داد، مسلمانان را کشتار و حذف می کردند. این سیاست به طور مشابهی در کشورهای موزامبیک، مالاوی و تانزانیا با مشارکت ارتش های استعماری غرب و کلیسای مسیحی علیه مسلمانان به اجرا درآمده است.
«مسیحیان با چنین شیوه هایی بود که توانستهاند بر تعدادی از کشورهای اسلامی به طور مستقیم یا غیرمستقیم سلطه داشته باشند. در سنگال که ۹۰% جمعیت آن مسلمان است به مدت بیست سال فردی مسیحی حکومت کرده و در کشورهای مالاوی، موزامبیک و تانزانیا نیز مسلمین، به هیچ وجه در سرنوشت خود دخالت ندارند، در کشورهایی همانند مصر در زمان سادات و مبارک و همچنین اردن، نیجریه، گابن، سیرالئون که همسران رؤسای جمهور آنها مسیحی بودند نیز به سرکوبی اسلام و مسلمین پرداخته اند.»۹
موضوع اخیر یعنی ترغیب و ایجاد زمینه های لازم برای رهبران کشورهای اسلامی برای اختیار کردن همسران مسیحی و سپس اعمال سیاست های صلیبی در جهان اسلام، همواره یکی از ترفندهای قوی و برنامه ریزی شده ی استعمار برای تسلط بر کشورهای اسلامی و مسلمانان بوده و میباشد.
در طول تاریخ استعمار، نمونه های بسیاری از نقش کلیسا در کشورهای مسلمان به عنوان عضوی از پیکره ی سازمان جاسوسی استعمارگران غربی موجود است. که فقط بخش کوچکی از آن مورد توجه و واکنش مسلمانان قرار گرفته است.
«فعالیتهای جاسوسی در کشورهای پاکستان، سودان، نیجریه، غنا و گینه موجب واکنش مردم این کشورها شده و در مواردی منجر به اخراج میسیونرها و مبلغین به دلیل فعالیتهای جاسوسی آنها گردیده است.»۱۰
۶) نفوذ در آموزش و پرورش
«کلیسا با ایجاد مدارس ویژه در کشورهای اسلامی تحت پوشش های مختلف به تربیت غربی و مسیحی دانش آموزان و جوانان مسلمان پرداخته است. در این زمینه بویژه تلاش وافری برای جذب فرزندان رهبران کشورهای اسلامی انجام داده است، از جمله آموزش شاهزادگان و... که در آینده ی سیاسی یک کشور نقش دارند. آموزش فرزندان رؤسا و صاحب منصبان کشورهای اسلامی پس از شناسایی توسط کلیسا در مدارس تحت نظارت آنان که غالباً به عنوان مدارس خاص و نمونه مطرح گردیده اند، انجام می گرفت تا در آینده بتوان به بهترین صورت از وجود آنان در مسیر اهداف استعماری بهره برداری نمود، به عنوان نمونه می توان از «موسی چومبه» قاتل «پاتریس لومومبا»، نام برد که در مدرسه مذهبی آمریکایی «متدیست» تحصیل کرده و با کمک بلژیکیها توانست پس از کسب قدرت در کنگو پاتریس لومومبا رهبر انقلابیون را به قتل برساند.»۱۱
۷) حمایت مالی مستقیم استعمارگران از کلیسا در جهان اسلام
«در قبال خدمات کلیسا به استکبار جهانی، متقابلاً رژیم های استعماری غرب نیز تعهدات خود را به کلیسا مدنظر قرار داده و حمایتهای مالی فراوانی از آن به عمل میآورند.
آمار و ارقام سال ۱۹۷۰م نشان میدهد که ۷۰ میلیارد دلار هزینه ی تبلیغ مسیحیت در آن سال به ۳.۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۰م افزایش یافته است، به گفته دیوید وارن مسئول دایره المعارف جهان مسیحیت، بودجه مصرفی سال ۱۹۸۰ م، مبلغ ۱۲۷ میلیارد دلار میباشد، در حالی که درآمد حاصله از سرمایه گذاریها و کمکهای خارجی در سال ۱۹۷۰م، مبلغ ۵۰ میلیارد دلار بود و در حال حاضر به ۷۵ میلیارد دلار رسیده است. در آلمان هر فرد مجبور به پرداخت درصدی از درآمدش به کلیسا می باشد. علاوه بر آن مؤسسات و سازمانهای مسیحی بسیاری از کمکهای مراکز بین المللی از قبیل سازمان ملل را به خود اختصاص می دهد.»۱۲
۸) ترویج فحشاء، قمار و شراب میان جوانان مسلمان
علاوه بر تحریفها و تهمتهای ناروا نسبت به قرآن و عقاید اسلامی، تحقیر ارزشهای اسلامی، القای شبهات و نفوذ در سازمانهای آموزشی کشورهای اسلامی و... ، استفاده از راه های ضداخلاقی و ترویج فحشاء میان مسلمانان نیز به عنوان یک پروژه ی استعماری تعقیب شده و می شود.
کاردینال «لافی گری» یکی از مبشران مسیحی معترف است که:
«بدون تردید محکمترین دینی که زیر بار اسارت نمیرود اسلام است و به همین جهت مبشرین آرزو دارند تا همه مسلمانان، مسیحی شوند.»۱۳
همفر انگلیسی در کتاب خاطرات خود می نویسد:
«دبیرکل وزارت مستعمرات انگلیس، کتابی به من داد تا طی دو روز آن را مطالعه کنم، نام کتاب این بود «چگونه اسلام را نابود کنیم؟» و به راستی که محتوای این کتاب برای من بسیار جالب و برای فعالیت های آیندهام بهترین برنامه بود. پس از آنکه کتاب را به دبیرکل برگرداندم به من گفت: دانسته باش که تو در این میدان تنها نیستی... هرگاه عروس دریاها (انگلستان) توانست اسلام را از هم بپاشد و بر کشورهایش تسلط پیدا کند، جهان غرب و مسیحیت را شاد خواهد کرد، زیرا طی دوازده قرن مسلمانان بر اوضاع مسلط بوده و هر هجومی را از خود دور می ساختند... امروز حکومت انگلیس در فکر این است که اسلام را از درون و با نقشه قبلی و مطالعه ی دقیق و به مرور زمان نابود سازد... عوامل ما در ترکیه با زیرکی و هوشیاری خاصی همین نقشه را عملی می کنند و در بین مسلمانان راه یافته و به منظور تربیت فرزندان شان مدارسی باز کردند و کلیساها را در میان آنان بنا کرده و شراب و قمار و فحشا را در میان آنان رواج داده اند و جوانانشان را نسبت به دین شان مشکوک ساختند و میان حکومتهای مسلمانان اختلافاتی ایجاد کردند و خانه های رؤسای آنها را با زنان زیبای مسیحی پر کردند تا شوکتشان ضعیف شود و دینداری آنان رقیق گردد و الفت و وحدتشان از بین برود.»۱۴
۹) تهاجم فرهنگی و کادرسازی میان زنان و جوانان
در این راستا، تحریف سیمای مسلمین، تهمتها و افتراهای بیاساس به اسلام، مرتجع نشان دادن چهره اسلام به جهانیان، کتمان واقعیتهای تاریخی اسلام، طرح و القای شبهات ضد اسلامی و در مقابل، سعی در بزرگ و زیبا جلوه دادن مسیحیت، تبلیغ دروغین صلح دوستی مسیحیت و منزه جلوه دادن تعالیم کلیسا از جمله روش هایی است که به کار می برند.
اولین نتیجه ی تلاشهای مبشرین، مسیحی کردن اندکی از پسران و دختران مسلمان و عادت دادن تدریجی افکار عمومی مسلمین به اقتباس تدریجی افکار مسیحیت است. دنیای غرب همه ی سلاحهای جنگی، علمی، فکری، اجتماعی و اقتصادی خود را در میدان مبارزه با اسلام به کار میبرد و پدید آوردن اسراییل در قلب عالم اسلامی نیز جزئی از برنامه ای بود که برای این پیکار ترسیم شده است. ایجاد یک رژیم متجاوز از جمله، برای جدا ساختن پیوند دنیای اسلام در آسیا و آفریقا و پیشبرد هدف مسیحی کردن آفریقا آنچنان که آرزوی پاپ بوده است نیز به همین منظور می باشد.
دشمنان اسلام، دخالت در نظام تعلیم و تربیت را شیوه های مناسب جهت تضعیف آیین اسلام و تغییر اخلاق و افکار نسل های جوان مسلمان دانستند و با نفوذ در جریان آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشورهای مسلمان به بسط فعالیت خود در زمینه گسترش آموزش غربی و مفاهیم ضداسلامی در جوانان پرداخته اند. در این زمینه، نویسنده ی آمریکایی در کتاب «دنیای معاصر عرب» اعتراف می کند که:
«باید زنان مسلمان را هدف قرار داده و با تربیت جوانان به ویژه دختران مسلمان به شیوه ی غربی، تدریجاً پروژه ی اسلام زدایی را در جهان اسلام به پیش ببریم زیرا : بیگمان زن مسلمان آموزش دیده در مدارس ما، دورترین افراد اجتماع از تعالیم اسلام و تواناترین فرد برای دور ساختن اجتماع از دین است.»۱۵
۱۰) سانسور اسلام در غرب
«گوته» شاعر فیلسوف و روشنفکر بزرگ آلمانی، سیاست های نفوذی و استعماری کلیسا را چنین افشاء می کند:
«سالیان درازی کشیشان از خدا بی خبر، ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن، دور نگه داشته اند اما هرقدر که ما قدم در جاده علم و دانش گذارده و پرده جهل و تعصب نابجا را دریده ایم، عظمت احکام مقدس اسلام که قرآن مجموعه آن است بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد نموده است و به زودی این کتاب توصیف ناپذیر، عالم را به خود جلب نموده و تأثیر عمیقی در علم و دانش جهان می گذارد و بی تردید، قرآن، جهانگیر می گردد.«۱۶
توجه به سخنان وی، نشان می دهد که از عمده تاکتیک هایی که کلیسا برای حفظ مسیحیت رو به زوال و جلوگیری از گرایش جهانیان بویژه مسیحیان به اسلام به کار می برد، تلاش برای عدم دسترسی مسیحیان به معارف اصیل اسلام میباشد.
مسیحیت در راستای فعالیتهای تبلیغی خود به عنوان یکی از فعالیتهای اصلی به تحریف مباحث اسلامی دست زده و هجوم به مهمترین و اساسی ترین منبع تعالیم و شریعت اسلامی یعنی «قرآن کریم»، با انکار وحی الهی و شبهه پراکنی علیه آن آغاز کرد.
۱۱) مبارزه با قرآن
اگر بخواهیم ترس پاپ و کلیسا را نسبت به آگاهی بشریت از تعالیم قرآن بدانیم کافی است به این خبر توجه کنیم:
«متن عربی قرآن نخستین بار به وسیله ی «پاگانی نی» (PAGANENE) در «ونیز» بین سال های ۱۵۰۳ (۹۰۹ قمری) و ۱۵۲۳ (۹۳۰ قمری) به چاپ رسید، و گویند نسخه های آن را به امر پاپ نابود کردند. امروزه نسخه ای از آن را سراغ نداریم.»۱۷ نخستین هدف پاپ آن بود که اروپا و مردم مسیحی با قرآن کریم آشنا نشوند و انجیل تورات را با قرآن مقایسه نکنند.
یکی از تاکتیک های جنگ فرهنگی استعمار غرب و نیز پاپ ها علیه اسلام، تلاش برای بشری نشان دادن قرآن و ساختگی دانستن آن بوده که تا امروز هم تعقیب می شود.
««واشنگتن ارونیک» در کتاب «تاریخ مقدس»، قصص قرآن را ساخته ذهن پیامبر اکرم(ص) و بازتاب وقایع دوران زندگی ایشان و داستان های سحر و جادوی رایج در عربستان می داند که پیامبر آنها را تدوین کرده است.»۱۸
«مستشرقین غربی همچنین از برخی روایات در منابع حدیث اهل سنّت و مکتب خلفاء، همچون صحیح بخاری و تاریخ طبری و... بهره برده و با جستجو در احادیث و تاریخ و فقه و کلام و تفاسیر قرآن، به دنبال نکاتی جهت بهره برداری علیه اسلام و تحریف یا شبهه پراکنی بوده اند.»۱۹
«مسیحیت در پیگیری اهداف خود از تحریف لغوی (لفظی) قرآن نیز خودداری نکرده و در جهت حذف یا تغییر بخش هایی از آیات و سوره های قرآن نیز کوشیدند که ناکام ماندند.
... اخیراً نیز کشیش متعصبی به نام «یوسف حداد» با انتشار کتب مختلفی تحت عناوین»مقدمه ای بر گفتگوی اسلام و مسیحیت»، «قرآن، دعوتی مسیحی؟»، «اسرار قرآن»، «مسیح و محمد از دیدگاه قرآن و انجیل» بسیاری از آیات قرآن را تحریف نموده است.»۲۰
«همفر» جاسوس مشهور انگلیسی در زمینه فعالیت برای طرح شبهه علیه قرآن و تحریف آن توصیه می کند:
«مسلمانان ارزش بسیاری برای قرآن و حدیث قائل هستند و از نظر آنان پیروی از قرآن و حدیث، موجب بهشت و ثواب است. لازم است پیرامون قرآن اشکال تراشی کرد و نیز قوانین ساختگی بسیاری در آن وارد ساخت به این بهانه که در قرآن کم و زیاد شده است و نیز لازم است آیاتی از قرآن را که در علیه یهود و مسیحیت و کفار است از آن حذف کنیم. همچنین باید قرآن خواندن را در غیر کشورهای عربی ممنوع کرد تا به زبان عربی خوانده نشود، بلکه باید جا انداخت که ترک ها قرآن را به ترکی و فارسها، به فارسی و دیگر کشورها به زبان خود بخوانند.»۲۱
۱۲) حمله به شخصیت پیامبر(ص) و «محمّد»ستیزی
از دیگر فعالیت های مسیحیت، تحریف سیمای جذاب و ملکوتی پیامبر اسلام(ص) می باشد. از جمله، یکی از آنان، علیرغم آنکه پیامبر اسلام(ص) فرزند معتبرترین رئیس قبیله قریش محسوب می شد، می نویسد:
«به موجب روایات و عقاید اسلامی! در سال ۶۱۰ میلادی به یک تاجر معمولی و گمنام عرب! از شهر مکه الهام شد تا پیام خدا را تبلیغ نماید.
و در جای دیگر آورده است:
داستان «بحیرای» راهب اگرچه از اصل افسانهای بیش نیست ولی نوع دنیایی را که محمد(ص) در آن می زیسته است به خوبی آشکار می کند.»۲۲
یکی از آخرین نمونه های بارز و مشهور اینگونه خصومت ها، علاوه بر نشر وسیع فیلم و کاریکاتور علیه چهره ی نورانی خاتم الأنبیاء(ص)، انتشار جهانی «کتاب آیات شیطانی» از «سلمان رشدی» می باشد که در آن علیه پیامبر اسلام(ص) و همسران و اصحاب ایشان و تعالیم قرآن، تحریف ها و توهین های فراوانی وارد شده است.
«بررسی کلمه انگلیسی مهوند (mahovand) به معنای خدای دروغین، بت، شیطان، و مرتد که تحریفی از نام مبارک پیامبر اسلام(ص) می باشد، نمونه های دیگر از اوج تعصبات کلیسا میباشد و به همین جهت، سلمان رشدی فاسد، از این کلمه علیه پیامبر(ص) استفاده می کند و تخیلات کثیف و پوچ خود را علیه اسلام و رهبران بزرگ آن به کار می بندد. برخی دیگر گرچه
نمی توانستند صداقت و امانت و پاکی پیامبر اکرم(ص) را مورد تردید قرار دهند، ولی عصمت از خطا را رد کردند تا اساس اسلام را اشتباهی صادقانه جلوه دهند. «وات» در کتاب خود پس از ذکر جملاتی در باب عصمت و پاکی پیامبر(ص) مینویسد:
گفتن این که «محمد»(ص) در عقاید خود یکدل و راستگو بود، دلیل آن نیست که معتقدات وی همه درست بوده است، ممکن است کسی در موضوعی راستگو باشد ولی اشتباه کند.»۲۳
تحریف و تحقیر معجزات و نشانه های رسالت پیامبر(ص) نیز از
روش هایی است که کلیسا در سیکل تحریفات خود از آن بهره برداری کرده و معجزات پیامبر(ص) را تحقیر و گاه توجیه و تحریف و یا تکذیب کرده است. آنان حتی پیشگویی و اعتراف راهب مسیحی (بحیرا) در خصوص نبوت پیامبر(ص) را تحریف کرده و موضوع گفتگوی آنان را جعل کرده و پیامبر(ص) را بت پرست خواندند.
به عنوان نمونه، نویسنده کتاب «محمد(ص) پیامبر و سیاستمدار» می نویسد:
«... کاروان «ابوطالب» فرود آمده و نزدیک به صومعه نسطوریان منزل کرد. یکی از راهبان موسوم به (سرجیوس) که بعضی او را (بحیره) نامیده اند، چون با «محمد»(ص) به صحبت درآمد، از ذهن و ذکاوت و عقل و ادراک وی آن هم در این سن و سال در شگفت ماند و چون کنجکاوی ها و موشکافی های او را در استفسار ابواب ادیان و مذاهب دید از او زیاد خوشش آمد و این دو مکرر با هم مشغول صحبت می شدند و سعی راهب پیوسته بر این بود که بطلان بت پرستی را که محمد(ص) تا آن زمان در آن آیین پرورش یافته بود بر وی مبرهن گرداند.»۲۴
۱۳) تحریف تاریخ اسلام و تمدن مسلمین
«کلیسا بارها کوشیده است تا تاریخ پرفراز و نشیب اسلام را نیز مورد تحریف قرار دهد. توطئه های که با همیاری و همکاری شرق شناسان غربی صورت پذیرفت کتمان و گاه واژگون جلوه دادن تاریخ اصیل اسلام است. عموماً تاریخ هایی که مستشرقان نگاشته اند، مواردی را متذکر می شود که در بیداری وهوشیاری امت اسلام و یا جوامع انسانی تحت سلطه، تأثیری نخواهد داشت. از کاخها، خیابانها، کاسه و ظرفها، معماری مساجد و لباسها و نوع حرمسراهای حکام، پادشاهان و خلفای اسلامی، اسامی پادشاهان و خدم و حشم آنها سخن می گویند ولی از ذکر تاریخ قیام های مسلمانان، تفکرات رهبران جوامع مسلمان و خصوصاً شیعی، مبارزات دانشمندان و اندیشمندان اسلامی، مجالس درس بزرگان و شیوه های زندگی و سیر و سلوک آنها و تاریخ علم و تمدن اسلامی و اخلاق و انسانیت مسلمانان سخنی به میان نمی آید و اگر مسائلی در زمینه حقوق اسلام، اقتصاد اسلامی یا کلام اسلامی به میان می آید... در همه موارد سعی در پنهان ماندن اسلام اصیل و معارف و اندیشه اسلامی گردیده است.»۲۵
مستر «همفر» نیز در کتاب خاطرات خود در این رابطه می گوید:
«روی این نکته باید خیلی کوشید که تاریخ مسیحی در کنار تاریخ هجری در بین مسلمین به رسمیّت شناخته شود ...» ۲۶
۱۴) تحریف مفاهیم و ارزش های اسلامی
«کلیسا با بررسی و مطالعه و تحقیق فراوان بر روی کتب اسلامی، به اهمیت مفاهیم و اصطلاحات اسلامی و نقش ویژه آنها پی برده و یکی از کانونهای تحریف اسلام، تفسیر واژگون مفاهیم اسلامی و تلاش برای وارونه جلوه دادن اصطلاحات اسلامی بوده است. ترویج تفاسیر نادرست از اسلام و از قرآن و حدیث می توانست بهترین روش باشد، چرا که با پوشش های گوناگون نظیر: نقد مفاهیم، بررسی اصطلاحات، برداشتهای تاریخی و... در انحراف افکار مسلمین گام برداشته و از رسیدن مفاهیم عمیق اسلامی به غیر مسلمانان و مسیحیان نیز جلوگیری می کردند.»۲۷
اقدام دیگری که توطئه گران علیه ارزش های اسلامی صورت داده اند، به اعتراف خود آنان، گسترش محرّمات اسلام در جوامع اسلامی است. به عنوان نمونه «همفر» انگلیسی توضیح می دهد که گرچه در سیستم اقتصادی اسلام، ربا به طور کلی حرام و ممنوع است و شدیداً از آن جلوگیری شده، ولی باید با رواج برخی تفاسیر غلط پیرامون آن، ربا را میان مسلمین شایع ساخت. وی در خاطرات خود از کتابی که دبیرکل وزارت مستعمرات انگلیس به او داده تا در عملیات جاسوسی خود علیه مسلمین استفاده کند، چنین نقل می کند:
«ما باید ربا را به هر صورتی که شده است در میان مسلمانان رواج دهیم، زیرا که این عمل علاوه بر آنکه موجب ویرانی اقتصاد آنان می گردد، سبب جرأت یافتن مسلمین در مخالفت با قرآن نیز خواهد شد.»۲۸
وی سپس به توجیه وارونه مسئله ربا پرداخته و آن را به مسلمانان تحت عنوان پیشرفت اقتصادی، توصیه می نماید.
در جریان مبارزات ایدئولوژیک دنیای معاصر نیز، همین اتفاق در حال وقوع است. امروز، همه مکاتب بشری و یا مکاتب غیر بشری تحریف شده به دست بشر، در مسابقه برای رساندن انسان به «سعادت» مورد ادعای خود، از اسلام عقب مانده اند و می رود که این دین الهی همه جهانیان را از خواب غفلت بیدار کرده و به سعادت و کمال راستین رهنمونشان کند. اسلام چنان در حال گسترش است که دشمنان آن خود اعتراف می کنند که در یک قرن آینده، «دین تمام مردم اروپا اسلام خواهد بود»
باید به این نکته ظریف توجه داشت که فلسفه وجودی مکاتب تحریف شده و یا دست ساز بشر، نه رساندن انسان به مدینه ای فاضله و یا حتی سعادت مورد ادعای آنها، که توجیه زراندوزی ها و قدرت طلبی های صاحبان آن مکاتب بوده است. به همین دلیل، طبیعی است که صاحبان این مکاتب، اسلام را، که مبانی آن با تجمع زر و زور در دست عده ای معدود در تضاد است، برنتابند، و چون قادر به مبارزه فکری با آن نیستند زبان به فحاشی بگشایند. فاشیست و یا تروریست خواندن مسلمانان، جریانی فکری بود که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ کلید خورد و یکی از اهداف ویژه آن تخریب وجهه مسلمین و جلوگیری از گسترش اسلام بود.
در این میان، بی شرمانه ترین اهانت ها از جمله توهین به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) در دستور کار رسانه ها و شخصیت های غربی قرار گرفت. اما آنچه مضحک تر از همه به نظر می رسید، نسبت های ناروایی بود که پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیک های جهان طی یک سخنرانی در دانشگاه «رگنزبرگ» به اسلام داد. چسباندن مارک «خشونت طلبی» و «عقل ستیزی» به اسلام از سوی رهبر کاتولیک های جهان ازآن رو قابل تامل است که کلیسا پرونده بسیار روشنی در این زمینه دارد.
اگرچه اعتراضات گسترده مسلمانان و مسیحیان آزاده جهان باعث شد که پاپ مواضع خود را تعدیل کند، اما روشن بودن پرونده کلیسا در خشونت طلبی و عقل ستیزی جرقه ای در ذهن دو تن از نویسندگان خوش ذوق کشورمان زد تا با جمع آوری اسنادی غیرقابل انکار آئینه ای تاریخی در مقابل چشمان پاپ و دیگر جهانیان قرار دهند تا جناب پاپ، قبل از به زبان راندن هرگونه ناسزای دیگری، یک بار دیگر، به آرشیو واتیکان و تاریخ مسیحیت در اروپا رجوع کند و جنایت های قوم خود را به پای دیگران ننویسد. آنچه که از این پس در این بخش از صفحه پاورقی می آید، متن کامل کتاب «اسنادی تاریخی تقدیم به عالیجناب پاپ» است که اخیرا از سوی «دفتر هنر و ادبیات صریر» وارد بازار شده و کیهان با هدف گستردن دامنه مخاطبان آن را منتشر می کند. سرویس پاورقی کیهان
پنجاه هزار فرانک از دارایی خود را به بینوایان می بخشم.
میل دارم جسد مرا با تابوت فقرا به گورستان ببرند.
از دعا و طلب مغفرت کلیسا بیزارم.
می خواهم همه مرا دعا کنند.
به خداوند ایمان کامل دارم.
از وصیتنامه ی ویکتورهوگو
... خداوند با شماست و کشیش بر ضد شماست
اما تنها خداوند فرمانرواست
در برابر خداوند هیچ چیز قدرتی ندارد و همه چیز نابودی پذیر
است...
«با آنهایی که در خوابند»
شعری از ویکتورهوگو
مقدمه
اسلام ستیزی و نشر دروغ و کینه علیه چهره ی نورانی حضرت خاتم الأنبیاء محمد(ص) از سوی صاحبان قدرت و ثروت و پاسداران جهل و نفرت سابقه ای طولانی دارد. بویژه پس از پیروزی و گسترش انقلاب اسلامی و احیای مجدّد اسلام و معنویت عدالتخواهانه در دنیای جدید و موفقیت های پیاپی این جنبش بیداری اسلامی و تهدید مستقیم منافع استعماری غرب در جهان اسلام، ستیز با نام مبارک نبی اکرم(ص) و قرآن مجید و تحریف و توهین علیه ارزش های اسلامی نیز سال به سال تشدید شده است. استکبار غرب به رهبری آمریکا و صهیونیزم، عمیقاً احساس خطر کرده اند و سیاست تحریف و توهین و ارعاب در پیش گرفته و روح جهادی و مقاومت ضدّ استعماری و ضدّ اشغال گری را «تروریزم و خشونت طلبی» نامیده و به اسلام، نسبت می دهند.
لجن پراکنی های امثال سلمان رشدی، اینک با مواردی چون انتشار وسیع کاریکاتور و تولید فیلم در اروپا تداوم یافته است و دنیای سکولار و استعماری غرب، علناً گفتگو و منطق و استدلال و اخلاق را به کناری نهاده و مذبوحانه و بی ادبانه، رو به متعصبانه ترین رفتارهای عصر جاهلیت آورده اند و همه ی شواهد گواهی می دهد که دولت ها و رسانه های کشورهایی چون دانمارک و هلند و... تنها آلت دست صهیونیزم حاکم بر مقدّرات غرب شده اند.
دولت ها و رسانه های غرب، در ترویج اهانت های بی منطق و اخلاق ستیز علیه مقدّسات ۵.۱ میلیارد مسلمان جهان و میلیون ها مسلمان اروپایی بدون هیچ تسامح و احترام به شعار «آزادی بیان»، استناد می کنند حال آن که حتّی طرح هرگونه سؤال علمی نسبت به مواردی چون مشروعیت رژیم صهیونیستی یا پرسش تاریخی درباره ی هولوکاست، صد در صد ممنوع بوده و جرم، تلقی می شود و گروه هایی از اندیشمندان و دانشگاهیان وحتی چند عضو پارلمان اروپا صرفاً به علت طرح سؤال یا اظهار نظر دانشگاهی، به شدّت سرکوب و حتی زندانی شده اند.
همه ی این رفتارها اگر عادی، تلقی شده باشد، اما برخورد غیر اخلاقی و کاملاً سیاسی که پاپ جدید کاتولیک ها نسبت به اسلام بروز داد، هیچ توجیهی ندارد. وی بزرگترین جرم های تاریخی کلیسا و تاریخ سیاه پاپ ها را که در سراسر قرون وسطی وحتی پس از آن ادامه یافته بود؛ یعنی روش های خشونت آمیز و عقل ستیزی را به اسلام که آزمون تاریخی خود را در گسترش اخلاق و علم و عقلانیت و تمدّن سازی، پس داده است نسبت داد.
کتابی که در دست دارید، آیینه ای تاریخی است که در برابر چشمان پاپ، گرفته می شود و بهترین پاسخ به او، بازخوانی تاریخ کلیسا و پاپ ها و دستاورد آنان در عرصه ی جهل و علم ستیزی و خشونت است که صرفاً با استناد به منابع رسمی موجود و تاریخ مستند و مکتوب اروپا و مسیحیت، صورت گرفته است.
این نوشتار که «گردآوری اسناد تاریخی» در این باب است، نشان می دهد که دادگاه های تفتیش عقاید، دانشمندسوزی ها و جنگ های صلیبی و کتاب سوزی ها و شکنجه های وحشیانه و خرافه باوری های بخش اساسی تاریخ کلیسا و پاپ ها بوده است وعالیجناب پاپ، قبل از ارائه ی چنان سخنانی باید ابتدا بار دیگر به آرشیو واتیکان و تاریخ مسیحیت در اروپا رجوع کند و همان برای شرمندگی عالیجناب، کافی خواهد بود؛ بویژه اگر به یاد آورد که اسلام و مسلمانان همواره تا چه حدّ نسبت به عیسی بن مریم(ع) و مادر مقدّس اش، احترام و تقدیس ورزیده و آنان را در ردیف بزرگترین اولیاء خدا دانسته و سراسر تاریخ اسلام تاکنون، از مدارا و محبّت با مسیحیان (و یهودیان و...) سرشار بوده است.
سخن اول:
پروژه های صلیبی در جهان اسلام
۱) مسلمانان نباید متّحد شوند
پیش از بازخوانی تاریخ کلیسا و سابقه ی پاپ ها در باب خشونت و عقل ستیزی، نخست به برخی توطئه های جاری صلیبی ها علیه اسلام و در جهان مسلمین اشاره می کنیم.
ملت ها و امّت های یکدل و متحد کمتر آسیب پذیرند، و در برابر هر نوع یورش بیگانه، تاب می آورند، از این رو جریان های صلیبی جدید، خط مشی خود را چنین بیان می دارند:
چنانچه مسلمانان با در نظر گرفتن این توان بالقوه با یکدیگر متحد شده و امت واحدهای که آرمان مسلمانان تلقی میشود و در قرآن نیز به آن اشاره شده تشکیل شود، اساسیترین مشکل در برابر سیطره ی دنیای مسیحیت ایجاد شده است.
«وحدت اسلامی، آرزوهای ملل بیدار را به همراه دارد و به آنان کمک میکند تا از نفوذ اروپا خارج شوند، ولی برنامههای تبلیغی مبشرین میتواند عظمت این جنبش عظیم را در هم شکند، زیرا برنامههای تبشیری است که به اروپا جلوه ی جذابی می دهد و می تواند انقلاب اسلامی و وحدت آن را از ریشه برکند.»۱
به همین دلیل است که «روژه دوپاسکیه» به نقل از «وات مونتگمری» بیان می کند:
«مسیحیت در طول قرون متمادی، اسلام را سهمناک ترین و بدترین دشمن خود دانسته ...»۲
و طی برنامه ریزی های مختلف از وحدت مسلمین به انحاء گوناگون جلوگیری می کنند.
«لورنس براون» نیز اظهار می دارد:
«اگر مسلمانان در یک امپراتوری اسلامی، متحد شوند، خطر بزرگی به وجود میآورند و یا ممکن است نعمتی برای جهان باشند، ولی تا روزگاری که متفرق هستند و با یکدیگر سازگاری ندارند، بدون وزن و اثر بوده و از آینده آنان نباید هراس داشته باشیم.»۳
با توجه به همین قدرت شگرف وحدت امت مسلمان بود که جاسوسان انگلیسی در جهان اسلام، ایجاد جنگ های فرقه ای میان مسلمانان را توصیه می کردند:
«اسلام به پیروان خود دستور میدهد تا اتحاد و دوستی را میان خود حفظ کنند و از اختلاف بپرهیزند، و قرآن به آنان فرمان می دهد: «واعتصموا بحبلا... جمیعاً و لا تفرقوا» حال آنکه باید هرچه بیشتر بدگمانی را در میان مسلمانان نسبت به یکدیگر گسترش داد و در این مورد باید به انتشار کتاب هایی که در آن توهین به مذاهب یکدیگر کرده باشند و تفرقه را دامن بزند، استفاده کرد و برای این کار باید به مقدار کافی هزینه مالی نمود.»۴
۲) کاتولیک و پروتستان، متّحد علیه اسلام
فعالیت های تبلیغی و نفوذی مسیحی غربی با ماهیت استعماری در جهان اسلام و بویژه ایران، نه مخصوص کاتولیک ها و نه محدود در تفرقه افکنی بین مذاهب اسلامی بود. پروتستان ها نیز در پی اهداف استعماری در جهان اسلام و از جمله ایران می باشند. «ایوانف» ایرانشناس روسی درباره فعالیت های میسیونرهای مسیحی در ایران می نویسد:
«میسیونرهای آمریکایی که از اواسط قرن نوزده میلادی به منظور ایجاد توسعه طلبی آمریکا به ایران آمده بودند،
در اوایل قرن بیستم فعالیت های خود را در این کشور توسعه دادند و در اواخر قرن نوزده، میسیونرهای پروتستانی آمریکا غیر از ارومیه در تهران، تبریز و همدان مشغول فعالیت شدند و تبلیغات خود را از راه تأسیس کلیسا و نمازخانه و کلاس و داروخانه انجام می دادند، اطباء و معلمین و میسیونرهای آمریکایی نقش جاسوسان و مبلغین امپریالیزم را در ایران بازی می کردند.»۵
۳) ترویج زبان انگلیسی و فرهنگ غربی میان مسلمانان
«تاکلی» میسیونر مذهبی در جهت مبارزه فرهنگی با اسلام و ترویج فرهنگ غربی در کشورهای اسلامی می گوید:
«ما باید در ایجاد مدارس مسیحی و غربی، دولت و ملت ایران را تشجیع کنیم و تعلیمات غربی را برای آنان جلوه و جلا دهیم، زیرا بیشتر مسلمانان عقایدشان با خواندن لغت انگلیسی و ترویج فرهنگ غربی، متزلزل میگردد و کتابهای درسی غرب، اعتقاد به کتاب مقدس شرقی (قرآن) را امری مشکل میسازد.«۶
۴) نفوذ میان نخبگان
«همفر»، جاسوس خاورمیانه ای انگلیسی نیز در کتاب خاطرات خود، برنامه ی طرح شده برای نابودی اسلام و مسلمین را اینگونه بیان می کند:
«یکی از طرحها، توسعه دادن به برنامه تبلیغی مسیحیت می باشد. بدین ترتیب که مبلغین را در هر صنف وارد کنیم به خصوص در میان نخبگانی چون حسابداران و پزشکان و مهندسین و مانند آنان، و نیز لازم است در تقویت کلیساها، مدارس و بیمارستان های مسیحی، کتابخانه ها و جمعیت های به اصطلاح خیریه ی تبلیغاتی در پهنه سرزمین های اسلامی و انتشار میلیونها کتاب پیرامون مسیحیت به صورت رایگان در میان مسلمانان بکوشیم و سعی کنیم که همیشه تاریخ مسیحی همراه تاریخ اسلامی ذکر شود و در دیرها و کلیساها جاسوسهایی با پوشش راهب و راهبه بگماریم که کارشان آگاهی یافتن از فعالیتهای مسلمین و ترویج مسیحیت باشد.»۷
۵) کشیشان، پیش قراولان ارتش های استعماری
در طی سالیان استعمار، همواره کلیسا از حامیان اصلی استعمار غربی در جهان اسلام به شمار آمده است و در این راستا از هیچ تلاشی برای یاری رسانی به جریان استعمار و غارت جهان اسلام، فروگذار ننموده است.
ذکر نمونه هایی از این دست مسئله را روشن تر می نماید، «ژنرال مایک» فرمانده سفیدپوست غربی و پیش قراول حمله به «استانلی ویل»، یکی از ایالات مسلمان نشین «کنگو» در «آفریقا» در خاطرات خود آورده است:
«ما به کوچک و بزرگ رحم نمیکردیم، ما به این بهانه که هرکدام از مسلمانان ممکن است عضو نهضت آزادی بخش ملی کنگو باشند، حداقل پنج هزار زن و کودک و پیر و جوان را قتل عام کردیم و در این جریان کشیشان سفیدپوست وابسته به میسیونرهای مذهبی مسیحی به علت آشنایی با وضع محل، ما را رهبری می کردند.»۸
از جمله برنامه های استعمارگران غربی در جهان اسلام، همواره این بوده است که از کلیسا و جمعیت های مسیحی و تبلیغی مسیحیت برای ایجاد بلوا و اختلافات داخلی و ترویج شعائر انحرافی مانند ملیت گرایی افراطی و... بهره برداری کند.
همچنین می توان به تحریک بومیان آفریقا علیه مسلمانان اشاره کرد. در اوگاندا بارها، بومیان به تحریک میسیونرها با مسلمانان درگیر شدند و گا ه به کمک سلاح های مجهز و امکانات فراوانی که غرب در اختیار بومیان مسیحی قرار می داد، مسلمانان را کشتار و حذف می کردند. این سیاست به طور مشابهی در کشورهای موزامبیک، مالاوی و تانزانیا با مشارکت ارتش های استعماری غرب و کلیسای مسیحی علیه مسلمانان به اجرا درآمده است.
«مسیحیان با چنین شیوه هایی بود که توانستهاند بر تعدادی از کشورهای اسلامی به طور مستقیم یا غیرمستقیم سلطه داشته باشند. در سنگال که ۹۰% جمعیت آن مسلمان است به مدت بیست سال فردی مسیحی حکومت کرده و در کشورهای مالاوی، موزامبیک و تانزانیا نیز مسلمین، به هیچ وجه در سرنوشت خود دخالت ندارند، در کشورهایی همانند مصر در زمان سادات و مبارک و همچنین اردن، نیجریه، گابن، سیرالئون که همسران رؤسای جمهور آنها مسیحی بودند نیز به سرکوبی اسلام و مسلمین پرداخته اند.»۹
موضوع اخیر یعنی ترغیب و ایجاد زمینه های لازم برای رهبران کشورهای اسلامی برای اختیار کردن همسران مسیحی و سپس اعمال سیاست های صلیبی در جهان اسلام، همواره یکی از ترفندهای قوی و برنامه ریزی شده ی استعمار برای تسلط بر کشورهای اسلامی و مسلمانان بوده و میباشد.
در طول تاریخ استعمار، نمونه های بسیاری از نقش کلیسا در کشورهای مسلمان به عنوان عضوی از پیکره ی سازمان جاسوسی استعمارگران غربی موجود است. که فقط بخش کوچکی از آن مورد توجه و واکنش مسلمانان قرار گرفته است.
«فعالیتهای جاسوسی در کشورهای پاکستان، سودان، نیجریه، غنا و گینه موجب واکنش مردم این کشورها شده و در مواردی منجر به اخراج میسیونرها و مبلغین به دلیل فعالیتهای جاسوسی آنها گردیده است.»۱۰
۶) نفوذ در آموزش و پرورش
«کلیسا با ایجاد مدارس ویژه در کشورهای اسلامی تحت پوشش های مختلف به تربیت غربی و مسیحی دانش آموزان و جوانان مسلمان پرداخته است. در این زمینه بویژه تلاش وافری برای جذب فرزندان رهبران کشورهای اسلامی انجام داده است، از جمله آموزش شاهزادگان و... که در آینده ی سیاسی یک کشور نقش دارند. آموزش فرزندان رؤسا و صاحب منصبان کشورهای اسلامی پس از شناسایی توسط کلیسا در مدارس تحت نظارت آنان که غالباً به عنوان مدارس خاص و نمونه مطرح گردیده اند، انجام می گرفت تا در آینده بتوان به بهترین صورت از وجود آنان در مسیر اهداف استعماری بهره برداری نمود، به عنوان نمونه می توان از «موسی چومبه» قاتل «پاتریس لومومبا»، نام برد که در مدرسه مذهبی آمریکایی «متدیست» تحصیل کرده و با کمک بلژیکیها توانست پس از کسب قدرت در کنگو پاتریس لومومبا رهبر انقلابیون را به قتل برساند.»۱۱
۷) حمایت مالی مستقیم استعمارگران از کلیسا در جهان اسلام
«در قبال خدمات کلیسا به استکبار جهانی، متقابلاً رژیم های استعماری غرب نیز تعهدات خود را به کلیسا مدنظر قرار داده و حمایتهای مالی فراوانی از آن به عمل میآورند.
آمار و ارقام سال ۱۹۷۰م نشان میدهد که ۷۰ میلیارد دلار هزینه ی تبلیغ مسیحیت در آن سال به ۳.۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۰م افزایش یافته است، به گفته دیوید وارن مسئول دایره المعارف جهان مسیحیت، بودجه مصرفی سال ۱۹۸۰ م، مبلغ ۱۲۷ میلیارد دلار میباشد، در حالی که درآمد حاصله از سرمایه گذاریها و کمکهای خارجی در سال ۱۹۷۰م، مبلغ ۵۰ میلیارد دلار بود و در حال حاضر به ۷۵ میلیارد دلار رسیده است. در آلمان هر فرد مجبور به پرداخت درصدی از درآمدش به کلیسا می باشد. علاوه بر آن مؤسسات و سازمانهای مسیحی بسیاری از کمکهای مراکز بین المللی از قبیل سازمان ملل را به خود اختصاص می دهد.»۱۲
۸) ترویج فحشاء، قمار و شراب میان جوانان مسلمان
علاوه بر تحریفها و تهمتهای ناروا نسبت به قرآن و عقاید اسلامی، تحقیر ارزشهای اسلامی، القای شبهات و نفوذ در سازمانهای آموزشی کشورهای اسلامی و... ، استفاده از راه های ضداخلاقی و ترویج فحشاء میان مسلمانان نیز به عنوان یک پروژه ی استعماری تعقیب شده و می شود.
کاردینال «لافی گری» یکی از مبشران مسیحی معترف است که:
«بدون تردید محکمترین دینی که زیر بار اسارت نمیرود اسلام است و به همین جهت مبشرین آرزو دارند تا همه مسلمانان، مسیحی شوند.»۱۳
همفر انگلیسی در کتاب خاطرات خود می نویسد:
«دبیرکل وزارت مستعمرات انگلیس، کتابی به من داد تا طی دو روز آن را مطالعه کنم، نام کتاب این بود «چگونه اسلام را نابود کنیم؟» و به راستی که محتوای این کتاب برای من بسیار جالب و برای فعالیت های آیندهام بهترین برنامه بود. پس از آنکه کتاب را به دبیرکل برگرداندم به من گفت: دانسته باش که تو در این میدان تنها نیستی... هرگاه عروس دریاها (انگلستان) توانست اسلام را از هم بپاشد و بر کشورهایش تسلط پیدا کند، جهان غرب و مسیحیت را شاد خواهد کرد، زیرا طی دوازده قرن مسلمانان بر اوضاع مسلط بوده و هر هجومی را از خود دور می ساختند... امروز حکومت انگلیس در فکر این است که اسلام را از درون و با نقشه قبلی و مطالعه ی دقیق و به مرور زمان نابود سازد... عوامل ما در ترکیه با زیرکی و هوشیاری خاصی همین نقشه را عملی می کنند و در بین مسلمانان راه یافته و به منظور تربیت فرزندان شان مدارسی باز کردند و کلیساها را در میان آنان بنا کرده و شراب و قمار و فحشا را در میان آنان رواج داده اند و جوانانشان را نسبت به دین شان مشکوک ساختند و میان حکومتهای مسلمانان اختلافاتی ایجاد کردند و خانه های رؤسای آنها را با زنان زیبای مسیحی پر کردند تا شوکتشان ضعیف شود و دینداری آنان رقیق گردد و الفت و وحدتشان از بین برود.»۱۴
۹) تهاجم فرهنگی و کادرسازی میان زنان و جوانان
در این راستا، تحریف سیمای مسلمین، تهمتها و افتراهای بیاساس به اسلام، مرتجع نشان دادن چهره اسلام به جهانیان، کتمان واقعیتهای تاریخی اسلام، طرح و القای شبهات ضد اسلامی و در مقابل، سعی در بزرگ و زیبا جلوه دادن مسیحیت، تبلیغ دروغین صلح دوستی مسیحیت و منزه جلوه دادن تعالیم کلیسا از جمله روش هایی است که به کار می برند.
اولین نتیجه ی تلاشهای مبشرین، مسیحی کردن اندکی از پسران و دختران مسلمان و عادت دادن تدریجی افکار عمومی مسلمین به اقتباس تدریجی افکار مسیحیت است. دنیای غرب همه ی سلاحهای جنگی، علمی، فکری، اجتماعی و اقتصادی خود را در میدان مبارزه با اسلام به کار میبرد و پدید آوردن اسراییل در قلب عالم اسلامی نیز جزئی از برنامه ای بود که برای این پیکار ترسیم شده است. ایجاد یک رژیم متجاوز از جمله، برای جدا ساختن پیوند دنیای اسلام در آسیا و آفریقا و پیشبرد هدف مسیحی کردن آفریقا آنچنان که آرزوی پاپ بوده است نیز به همین منظور می باشد.
دشمنان اسلام، دخالت در نظام تعلیم و تربیت را شیوه های مناسب جهت تضعیف آیین اسلام و تغییر اخلاق و افکار نسل های جوان مسلمان دانستند و با نفوذ در جریان آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشورهای مسلمان به بسط فعالیت خود در زمینه گسترش آموزش غربی و مفاهیم ضداسلامی در جوانان پرداخته اند. در این زمینه، نویسنده ی آمریکایی در کتاب «دنیای معاصر عرب» اعتراف می کند که:
«باید زنان مسلمان را هدف قرار داده و با تربیت جوانان به ویژه دختران مسلمان به شیوه ی غربی، تدریجاً پروژه ی اسلام زدایی را در جهان اسلام به پیش ببریم زیرا : بیگمان زن مسلمان آموزش دیده در مدارس ما، دورترین افراد اجتماع از تعالیم اسلام و تواناترین فرد برای دور ساختن اجتماع از دین است.»۱۵
۱۰) سانسور اسلام در غرب
«گوته» شاعر فیلسوف و روشنفکر بزرگ آلمانی، سیاست های نفوذی و استعماری کلیسا را چنین افشاء می کند:
«سالیان درازی کشیشان از خدا بی خبر، ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن، دور نگه داشته اند اما هرقدر که ما قدم در جاده علم و دانش گذارده و پرده جهل و تعصب نابجا را دریده ایم، عظمت احکام مقدس اسلام که قرآن مجموعه آن است بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد نموده است و به زودی این کتاب توصیف ناپذیر، عالم را به خود جلب نموده و تأثیر عمیقی در علم و دانش جهان می گذارد و بی تردید، قرآن، جهانگیر می گردد.«۱۶
توجه به سخنان وی، نشان می دهد که از عمده تاکتیک هایی که کلیسا برای حفظ مسیحیت رو به زوال و جلوگیری از گرایش جهانیان بویژه مسیحیان به اسلام به کار می برد، تلاش برای عدم دسترسی مسیحیان به معارف اصیل اسلام میباشد.
مسیحیت در راستای فعالیتهای تبلیغی خود به عنوان یکی از فعالیتهای اصلی به تحریف مباحث اسلامی دست زده و هجوم به مهمترین و اساسی ترین منبع تعالیم و شریعت اسلامی یعنی «قرآن کریم»، با انکار وحی الهی و شبهه پراکنی علیه آن آغاز کرد.
۱۱) مبارزه با قرآن
اگر بخواهیم ترس پاپ و کلیسا را نسبت به آگاهی بشریت از تعالیم قرآن بدانیم کافی است به این خبر توجه کنیم:
«متن عربی قرآن نخستین بار به وسیله ی «پاگانی نی» (PAGANENE) در «ونیز» بین سال های ۱۵۰۳ (۹۰۹ قمری) و ۱۵۲۳ (۹۳۰ قمری) به چاپ رسید، و گویند نسخه های آن را به امر پاپ نابود کردند. امروزه نسخه ای از آن را سراغ نداریم.»۱۷ نخستین هدف پاپ آن بود که اروپا و مردم مسیحی با قرآن کریم آشنا نشوند و انجیل تورات را با قرآن مقایسه نکنند.
یکی از تاکتیک های جنگ فرهنگی استعمار غرب و نیز پاپ ها علیه اسلام، تلاش برای بشری نشان دادن قرآن و ساختگی دانستن آن بوده که تا امروز هم تعقیب می شود.
««واشنگتن ارونیک» در کتاب «تاریخ مقدس»، قصص قرآن را ساخته ذهن پیامبر اکرم(ص) و بازتاب وقایع دوران زندگی ایشان و داستان های سحر و جادوی رایج در عربستان می داند که پیامبر آنها را تدوین کرده است.»۱۸
«مستشرقین غربی همچنین از برخی روایات در منابع حدیث اهل سنّت و مکتب خلفاء، همچون صحیح بخاری و تاریخ طبری و... بهره برده و با جستجو در احادیث و تاریخ و فقه و کلام و تفاسیر قرآن، به دنبال نکاتی جهت بهره برداری علیه اسلام و تحریف یا شبهه پراکنی بوده اند.»۱۹
«مسیحیت در پیگیری اهداف خود از تحریف لغوی (لفظی) قرآن نیز خودداری نکرده و در جهت حذف یا تغییر بخش هایی از آیات و سوره های قرآن نیز کوشیدند که ناکام ماندند.
... اخیراً نیز کشیش متعصبی به نام «یوسف حداد» با انتشار کتب مختلفی تحت عناوین»مقدمه ای بر گفتگوی اسلام و مسیحیت»، «قرآن، دعوتی مسیحی؟»، «اسرار قرآن»، «مسیح و محمد از دیدگاه قرآن و انجیل» بسیاری از آیات قرآن را تحریف نموده است.»۲۰
«همفر» جاسوس مشهور انگلیسی در زمینه فعالیت برای طرح شبهه علیه قرآن و تحریف آن توصیه می کند:
«مسلمانان ارزش بسیاری برای قرآن و حدیث قائل هستند و از نظر آنان پیروی از قرآن و حدیث، موجب بهشت و ثواب است. لازم است پیرامون قرآن اشکال تراشی کرد و نیز قوانین ساختگی بسیاری در آن وارد ساخت به این بهانه که در قرآن کم و زیاد شده است و نیز لازم است آیاتی از قرآن را که در علیه یهود و مسیحیت و کفار است از آن حذف کنیم. همچنین باید قرآن خواندن را در غیر کشورهای عربی ممنوع کرد تا به زبان عربی خوانده نشود، بلکه باید جا انداخت که ترک ها قرآن را به ترکی و فارسها، به فارسی و دیگر کشورها به زبان خود بخوانند.»۲۱
۱۲) حمله به شخصیت پیامبر(ص) و «محمّد»ستیزی
از دیگر فعالیت های مسیحیت، تحریف سیمای جذاب و ملکوتی پیامبر اسلام(ص) می باشد. از جمله، یکی از آنان، علیرغم آنکه پیامبر اسلام(ص) فرزند معتبرترین رئیس قبیله قریش محسوب می شد، می نویسد:
«به موجب روایات و عقاید اسلامی! در سال ۶۱۰ میلادی به یک تاجر معمولی و گمنام عرب! از شهر مکه الهام شد تا پیام خدا را تبلیغ نماید.
و در جای دیگر آورده است:
داستان «بحیرای» راهب اگرچه از اصل افسانهای بیش نیست ولی نوع دنیایی را که محمد(ص) در آن می زیسته است به خوبی آشکار می کند.»۲۲
یکی از آخرین نمونه های بارز و مشهور اینگونه خصومت ها، علاوه بر نشر وسیع فیلم و کاریکاتور علیه چهره ی نورانی خاتم الأنبیاء(ص)، انتشار جهانی «کتاب آیات شیطانی» از «سلمان رشدی» می باشد که در آن علیه پیامبر اسلام(ص) و همسران و اصحاب ایشان و تعالیم قرآن، تحریف ها و توهین های فراوانی وارد شده است.
«بررسی کلمه انگلیسی مهوند (mahovand) به معنای خدای دروغین، بت، شیطان، و مرتد که تحریفی از نام مبارک پیامبر اسلام(ص) می باشد، نمونه های دیگر از اوج تعصبات کلیسا میباشد و به همین جهت، سلمان رشدی فاسد، از این کلمه علیه پیامبر(ص) استفاده می کند و تخیلات کثیف و پوچ خود را علیه اسلام و رهبران بزرگ آن به کار می بندد. برخی دیگر گرچه
نمی توانستند صداقت و امانت و پاکی پیامبر اکرم(ص) را مورد تردید قرار دهند، ولی عصمت از خطا را رد کردند تا اساس اسلام را اشتباهی صادقانه جلوه دهند. «وات» در کتاب خود پس از ذکر جملاتی در باب عصمت و پاکی پیامبر(ص) مینویسد:
گفتن این که «محمد»(ص) در عقاید خود یکدل و راستگو بود، دلیل آن نیست که معتقدات وی همه درست بوده است، ممکن است کسی در موضوعی راستگو باشد ولی اشتباه کند.»۲۳
تحریف و تحقیر معجزات و نشانه های رسالت پیامبر(ص) نیز از
روش هایی است که کلیسا در سیکل تحریفات خود از آن بهره برداری کرده و معجزات پیامبر(ص) را تحقیر و گاه توجیه و تحریف و یا تکذیب کرده است. آنان حتی پیشگویی و اعتراف راهب مسیحی (بحیرا) در خصوص نبوت پیامبر(ص) را تحریف کرده و موضوع گفتگوی آنان را جعل کرده و پیامبر(ص) را بت پرست خواندند.
به عنوان نمونه، نویسنده کتاب «محمد(ص) پیامبر و سیاستمدار» می نویسد:
«... کاروان «ابوطالب» فرود آمده و نزدیک به صومعه نسطوریان منزل کرد. یکی از راهبان موسوم به (سرجیوس) که بعضی او را (بحیره) نامیده اند، چون با «محمد»(ص) به صحبت درآمد، از ذهن و ذکاوت و عقل و ادراک وی آن هم در این سن و سال در شگفت ماند و چون کنجکاوی ها و موشکافی های او را در استفسار ابواب ادیان و مذاهب دید از او زیاد خوشش آمد و این دو مکرر با هم مشغول صحبت می شدند و سعی راهب پیوسته بر این بود که بطلان بت پرستی را که محمد(ص) تا آن زمان در آن آیین پرورش یافته بود بر وی مبرهن گرداند.»۲۴
۱۳) تحریف تاریخ اسلام و تمدن مسلمین
«کلیسا بارها کوشیده است تا تاریخ پرفراز و نشیب اسلام را نیز مورد تحریف قرار دهد. توطئه های که با همیاری و همکاری شرق شناسان غربی صورت پذیرفت کتمان و گاه واژگون جلوه دادن تاریخ اصیل اسلام است. عموماً تاریخ هایی که مستشرقان نگاشته اند، مواردی را متذکر می شود که در بیداری وهوشیاری امت اسلام و یا جوامع انسانی تحت سلطه، تأثیری نخواهد داشت. از کاخها، خیابانها، کاسه و ظرفها، معماری مساجد و لباسها و نوع حرمسراهای حکام، پادشاهان و خلفای اسلامی، اسامی پادشاهان و خدم و حشم آنها سخن می گویند ولی از ذکر تاریخ قیام های مسلمانان، تفکرات رهبران جوامع مسلمان و خصوصاً شیعی، مبارزات دانشمندان و اندیشمندان اسلامی، مجالس درس بزرگان و شیوه های زندگی و سیر و سلوک آنها و تاریخ علم و تمدن اسلامی و اخلاق و انسانیت مسلمانان سخنی به میان نمی آید و اگر مسائلی در زمینه حقوق اسلام، اقتصاد اسلامی یا کلام اسلامی به میان می آید... در همه موارد سعی در پنهان ماندن اسلام اصیل و معارف و اندیشه اسلامی گردیده است.»۲۵
مستر «همفر» نیز در کتاب خاطرات خود در این رابطه می گوید:
«روی این نکته باید خیلی کوشید که تاریخ مسیحی در کنار تاریخ هجری در بین مسلمین به رسمیّت شناخته شود ...» ۲۶
۱۴) تحریف مفاهیم و ارزش های اسلامی
«کلیسا با بررسی و مطالعه و تحقیق فراوان بر روی کتب اسلامی، به اهمیت مفاهیم و اصطلاحات اسلامی و نقش ویژه آنها پی برده و یکی از کانونهای تحریف اسلام، تفسیر واژگون مفاهیم اسلامی و تلاش برای وارونه جلوه دادن اصطلاحات اسلامی بوده است. ترویج تفاسیر نادرست از اسلام و از قرآن و حدیث می توانست بهترین روش باشد، چرا که با پوشش های گوناگون نظیر: نقد مفاهیم، بررسی اصطلاحات، برداشتهای تاریخی و... در انحراف افکار مسلمین گام برداشته و از رسیدن مفاهیم عمیق اسلامی به غیر مسلمانان و مسیحیان نیز جلوگیری می کردند.»۲۷
اقدام دیگری که توطئه گران علیه ارزش های اسلامی صورت داده اند، به اعتراف خود آنان، گسترش محرّمات اسلام در جوامع اسلامی است. به عنوان نمونه «همفر» انگلیسی توضیح می دهد که گرچه در سیستم اقتصادی اسلام، ربا به طور کلی حرام و ممنوع است و شدیداً از آن جلوگیری شده، ولی باید با رواج برخی تفاسیر غلط پیرامون آن، ربا را میان مسلمین شایع ساخت. وی در خاطرات خود از کتابی که دبیرکل وزارت مستعمرات انگلیس به او داده تا در عملیات جاسوسی خود علیه مسلمین استفاده کند، چنین نقل می کند:
«ما باید ربا را به هر صورتی که شده است در میان مسلمانان رواج دهیم، زیرا که این عمل علاوه بر آنکه موجب ویرانی اقتصاد آنان می گردد، سبب جرأت یافتن مسلمین در مخالفت با قرآن نیز خواهد شد.»۲۸
وی سپس به توجیه وارونه مسئله ربا پرداخته و آن را به مسلمانان تحت عنوان پیشرفت اقتصادی، توصیه می نماید.