12-10-2014، 16:58
دنیا فرصت ویژهای برای اشرف مخلوقات است تا راه رشد و تعالی را با اختیار خود طی نماید در این بین انسانهای نیکوکار با اعمال نیک و گناه کاران با توبه و برگشت به مسیر حق میتوانند راه رسیدن به مقامات عالی بپیمایند غالبا فرصتها و اندرزهای مناسبی برای گناه کاران واقع میشود که برگشت به مسیر رشد و تعالی را برای آنها مهیا میسازد.
خواست خداوند خیر و تعالی بندگان است لذا گناه کاران با توبه و اختیار خود میتوانند عاقبت بخیری را برای خود رقم زنند.
خداوند در قرآن كریم به پیامبر میفرماید: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو: «اى بندگان من که برخود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نا امید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است...»[زمر، آیه 53]
توبه بخشی از فضل عظیم الهی برای بندگان گناه کار است.
امام زین العابدین(علیهالسلام) در مناجات تائبین میفرماید:
دری به سوی عفو خود گشودهای و نامش را توبه نهادهای و فرمودهای باز گردید به سوی خدا و توبه كنید، توبه خالص. حال كه این در رحمت باز است عذر كسانی كه از آن غافل شوند، چیست؟
در نظام احسن آفرینش، علاوه بر فرشتگان که انگیزهای جز طاعت الهی ندارند و در این مسیر، خستگی و کسالت هم بر آنها مستولی نمیشود سطح بالاتری از قابلیت نیز وجود داشت و آن هم آفرینش ویژهای است که میتواند در بین کششهای متعدد و نیرومند، با قدرت و اختیارش، مسیر طاعت الهی را بپیماید.
طبیعی است که فیاض مطلق، این آفرینش ویژه را درقالب اشرف مخلوقات متجلّی ساخت، بنابراین شگفتیهای زیبایی همچون پاکی حضرت یوسف حتی در دام زلیخا، اطاعت حضرت ابراهیم ولو با عشق به فرزند و... محقق شد.
انسان گناه کار نیز با توبه قابلیت رسیدن به مقامات عالی را کسب میکند. در این بین اگر دانه به رشد تعالی نرسد مقصر نیست چون شرایط برایش فراهم نشد امّا در مورد انسان گناه کار چنین نیست؛ چون شرط رشد و تعالی انسان منوط به تکالیف الهی است و خداوند هیچ انسانی ولو گناه کار و عاصی را بیشتر از توان و اختیارش تکلیف نمیکند "لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها..." لذا هرکه سستی و تنبلی نماید، مقصر است
آفرینش الهی در تمام ابعاد، کامل و بی عیب است حتی یک دانه ریز، از کمال همین دانه اینکه استعداد رشد و تبدیل شدن به یک درخت تنومند را داراست.
انسان گناه کار نیز با توبه قابلیت رسیدن به مقامات عالی را کسب میکند. در این بین اگر دانه به رشد تعالی نرسد مقصر نیست چون شرایط برایش فراهم نشد امّا در مورد انسان گناه کار چنین نیست؛ چون شرط رشد و تعالی انسان منوط به تکالیف الهی است و خداوند هیچ انسانی ولو گناه کار و عاصی را بیشتر از توان و اختیارش تکلیف نمیکند "لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها..."[بقره، 286] لذا هرکه سستی و تنبلی نماید، مقصر است.
در عین حال تکالیفی که برای ما تعیین کرده، موجب تعالی وجودی ماست؛ او نیازی به عبادات و اطاعات ما ندارد، اینها در واقع کلاسهای تربیتی ما هستند؛ به عنوان مثال، در بسیاری از کشورها سوادآموزی الزامی است و این سوال پیش میآید که چه لزومی دارد افراد را وادار به تحصیل علم و دانش کنند؟ هر کس در جواب میگوید این کاری است که میبایست بشود و نتیجهاش عاید خود این افراد میگردد.
اندیشمندان با اینکه قادر به تشخیص و تفکیک دانش آموزان درس خوان از تنبل میباشند ولیکن قائل به محروم کردن دانش آموزان ضعیف نیستند و قرار گرفتن در محیط رشد تحصیلی را برای همگان لازم و اجباری میدانند.
خداوند نیز با علم به گناهکار بودن بعضی از انسانها، آنها را از فرصت استثنایی رشد و تعالی در دنیا محروم نکرد؛ شاید که بهره برند.
جوانی بهترین فرصت بندگی
جوانان، دارای روحی پاک و قلبی لطیف و زلال هستند. با آغاز دوران جوانی، میل به جمال روحانی و معنویات، خود به خود در باطن جوانان بیدار می شود و علاقه به زیباییهای معنوی، همانند تمایل به آراستن ظاهری در ضمیر آنان شکوفا میگردد.
جوانان به طور طبیعی به جوانمردی و فضیلتهای اخلاقی و صفتهای ممتاز انسانی متمایل اند. آنان به طور فطری، شیفته راستگویی، درستکاری، وفای به عهد،امانتداری، عزت نفس، خدمت به مردم و فداکاری هستند و از دروغگویی و نادر ستی و عهدشکنی و خیانت متنفرند و از مشاهده گفتار و رفتار نادرست دیگران، خشمگین می شوند .
پاک دلی و رقت قلب ویژگی بارز جوانان است،این فضیلت به صورت طبیعی در نهاد جوانان موجود و مایه ی تمایل ایشان به خیر و نیکی است و هر چه انسان از دوره ی جوانی فاصله می گیرد، قلب او نیز غلیظ و غیر قابل انعطاف می گردد که این خود دلیل دیگری برای تربیت به هنگام جوانان است. بنابراین رقت و مهربانی، مایه ی عفو و گذشت، تعالی و ترغیب، گرایش به حق و حقیقت و در نتیجه مایه ی سازندگی اجتماعی خواهد بود.
خواست خداوند خیر و تعالی بندگان است لذا گناه کاران با توبه و اختیار خود میتوانند عاقبت بخیری را برای خود رقم زنند.
خداوند در قرآن كریم به پیامبر میفرماید: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو: «اى بندگان من که برخود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نا امید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است...»[زمر، آیه 53]
توبه بخشی از فضل عظیم الهی برای بندگان گناه کار است.
امام زین العابدین(علیهالسلام) در مناجات تائبین میفرماید:
دری به سوی عفو خود گشودهای و نامش را توبه نهادهای و فرمودهای باز گردید به سوی خدا و توبه كنید، توبه خالص. حال كه این در رحمت باز است عذر كسانی كه از آن غافل شوند، چیست؟
در نظام احسن آفرینش، علاوه بر فرشتگان که انگیزهای جز طاعت الهی ندارند و در این مسیر، خستگی و کسالت هم بر آنها مستولی نمیشود سطح بالاتری از قابلیت نیز وجود داشت و آن هم آفرینش ویژهای است که میتواند در بین کششهای متعدد و نیرومند، با قدرت و اختیارش، مسیر طاعت الهی را بپیماید.
طبیعی است که فیاض مطلق، این آفرینش ویژه را درقالب اشرف مخلوقات متجلّی ساخت، بنابراین شگفتیهای زیبایی همچون پاکی حضرت یوسف حتی در دام زلیخا، اطاعت حضرت ابراهیم ولو با عشق به فرزند و... محقق شد.
انسان گناه کار نیز با توبه قابلیت رسیدن به مقامات عالی را کسب میکند. در این بین اگر دانه به رشد تعالی نرسد مقصر نیست چون شرایط برایش فراهم نشد امّا در مورد انسان گناه کار چنین نیست؛ چون شرط رشد و تعالی انسان منوط به تکالیف الهی است و خداوند هیچ انسانی ولو گناه کار و عاصی را بیشتر از توان و اختیارش تکلیف نمیکند "لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها..." لذا هرکه سستی و تنبلی نماید، مقصر است
آفرینش الهی در تمام ابعاد، کامل و بی عیب است حتی یک دانه ریز، از کمال همین دانه اینکه استعداد رشد و تبدیل شدن به یک درخت تنومند را داراست.
انسان گناه کار نیز با توبه قابلیت رسیدن به مقامات عالی را کسب میکند. در این بین اگر دانه به رشد تعالی نرسد مقصر نیست چون شرایط برایش فراهم نشد امّا در مورد انسان گناه کار چنین نیست؛ چون شرط رشد و تعالی انسان منوط به تکالیف الهی است و خداوند هیچ انسانی ولو گناه کار و عاصی را بیشتر از توان و اختیارش تکلیف نمیکند "لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها..."[بقره، 286] لذا هرکه سستی و تنبلی نماید، مقصر است.
در عین حال تکالیفی که برای ما تعیین کرده، موجب تعالی وجودی ماست؛ او نیازی به عبادات و اطاعات ما ندارد، اینها در واقع کلاسهای تربیتی ما هستند؛ به عنوان مثال، در بسیاری از کشورها سوادآموزی الزامی است و این سوال پیش میآید که چه لزومی دارد افراد را وادار به تحصیل علم و دانش کنند؟ هر کس در جواب میگوید این کاری است که میبایست بشود و نتیجهاش عاید خود این افراد میگردد.
اندیشمندان با اینکه قادر به تشخیص و تفکیک دانش آموزان درس خوان از تنبل میباشند ولیکن قائل به محروم کردن دانش آموزان ضعیف نیستند و قرار گرفتن در محیط رشد تحصیلی را برای همگان لازم و اجباری میدانند.
خداوند نیز با علم به گناهکار بودن بعضی از انسانها، آنها را از فرصت استثنایی رشد و تعالی در دنیا محروم نکرد؛ شاید که بهره برند.
جوانی بهترین فرصت بندگی
جوانان، دارای روحی پاک و قلبی لطیف و زلال هستند. با آغاز دوران جوانی، میل به جمال روحانی و معنویات، خود به خود در باطن جوانان بیدار می شود و علاقه به زیباییهای معنوی، همانند تمایل به آراستن ظاهری در ضمیر آنان شکوفا میگردد.
جوانان به طور طبیعی به جوانمردی و فضیلتهای اخلاقی و صفتهای ممتاز انسانی متمایل اند. آنان به طور فطری، شیفته راستگویی، درستکاری، وفای به عهد،امانتداری، عزت نفس، خدمت به مردم و فداکاری هستند و از دروغگویی و نادر ستی و عهدشکنی و خیانت متنفرند و از مشاهده گفتار و رفتار نادرست دیگران، خشمگین می شوند .
پاک دلی و رقت قلب ویژگی بارز جوانان است،این فضیلت به صورت طبیعی در نهاد جوانان موجود و مایه ی تمایل ایشان به خیر و نیکی است و هر چه انسان از دوره ی جوانی فاصله می گیرد، قلب او نیز غلیظ و غیر قابل انعطاف می گردد که این خود دلیل دیگری برای تربیت به هنگام جوانان است. بنابراین رقت و مهربانی، مایه ی عفو و گذشت، تعالی و ترغیب، گرایش به حق و حقیقت و در نتیجه مایه ی سازندگی اجتماعی خواهد بود.