اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مراسم مذهبی و سنتی قارقارا در خلخال

#1
Smile 
مراسم مذهبی و سنتی قاراقارا یکی از برنامه­ های دیرینه منطقه تاریخی خلخال محسوب می­شود. این مراسم در سال­های اخیر از رونق افتاده است و در شهرستان خلخال علاوه بر شهر در روستاهای همجوار شهر نیز اجرا می­شود. در گذشته این مراسم علاوه بر آئین مذهبی دینی جلوه دیگری نیز داشت همچون حسن همکاری و تعاون اهالی در تهیه هیزم مساجد و معابد اما به علت توسعه و رشد تکنولوژی و جایگزینی سوخت فسیلی، و سوخت­های فرآورده­های نفتی، بعد مذهبی و سنتی این آئین باقی مانده و در شهر خلخال فقط به صورت نمادین اجرا می­شود.

در آخرین جمعه ماه ذی­الحجه و در برخی مواقع یک یا دو روز مانده به ماه محرم این آئین مذهبی انجام می­شود، قارقارا در فرهنگ کنونی آذربایجان به درخت قطور و بلندی اطلاق می­شود که پارچه­ های متنوعی از جمله مشکی به آن می­بندند یا آویزان می­کنند و بواسطه رفع نیاز و نذر و حاجات به وسیله بستن نشانه ارتباط برقرار می­کنند. درخت قارقارا که در واقع برافراشته کردن علم عزای امام حسین (ع) می­باشد.

قارقارا در خلخال توسط شخصی که درخت را نذر کرده و در یکی از باغات نگهداری می­شود با آئین خاصی و با تشکیل دسته عزاداری از محل باغ که درخت در آن واقع شده است با قطع درخت بر روی دوش گذاشته و از مسافت دور آن را به میدان اصلی شهر (میدان مساجد مرکزی و قدیمی) با مراسم تعزیه و عزاداری حمل می­کنند.

هر یک از این مرحله مراسم دارای آداب بخصوصی است که در شروع این مراسم معمولاً از جلو مسجد شروع شده و به صورت دسته­جات با طبل و شیپور به سمت باغ حرکت می­کنند. در گذشته یکی از استفاده این مراسم تهیه هیزم و سوخت مساجد بود به همین اساس اگر درختان را شخصی نذر می­کرد خرید و فروش انجام نمی­گرفت. اما اگر در نبود این نذری ریش­سفیدان محل و مسجد با خرید درختان قطور زمینه را برای اجراء این مراسم مذهبی فراهم می­ساختند.

علی­ الحال قطر درختی که معمولاً بیش از 120 سانتی­متر و طول آن بیش از ده متر است و وزن آن نیز بیش از 3 تن است برای مراسم قارقارا انتخاب می­شود.

البته به علت علاقه اهالی آذربایجان به مراسم تعزیه سالار شهیدان حضرت ابا­عبداله­الحسین و یاران باوفایش بویژه به سردار و پرچم­دار کربلا حضرت ابوالفضل­العباس (س) معمولاً درختی که برای مراسم قارقارا مشخص می­شود غالباً توسط مردم اهداء می­شود و مرسوم است این درخت قطور در مراسم قارقارا همان سال برای سال بعد نیز نذر می­گردد و شخص اهداء کننده بمدت یکسال در نگهداری این درخت می­کوشد.

در ادامه پس از اجتماع اهالی در میادین شروع مراسم آغاز و با دسته جات عزاداری به سمت باغ حرکت می کنند و پس از رسیدن به باغ طی مراسمی خاص پس از نیت افراد بویژه اهداء کننده درخت و یا کسانیکه نذر کرده اند با سلام و صلوات و خواندن اشعار مذهبی و مراثی :
هانسی گروهین بله مولاسی وار شیعه لرون حضرت عباسی وار
ایندی مدد وقتی دی حضرت عباس آقا

معنی:
کدامین گروه اینچنین مولا دارند؟ شیعیان حضرت عباس (س) را دارند
الان وقت یاری رساندن و مدد است حضرت ابوالفضل العباس (س) آقا

شخصی معتمد با تبر و با کمک مردم درخت مورد نظر را قطع کرده و با گرفتن این درخت قطور و سنگین بر دوش جوانان مراسم رسمی تعزیه محرم از این محل با حمل این درخت آغاز می­شود، صدای طبل و شیپور و سلام و صلوات و مرثیه­خوانی مردم اهالی همجوار و اطراف را متوجه شروع محرم می­سازد.

مراسم قارقارا علاوه بر فلسفه اصلی یکی از نشانه­های شروع محرم محسوب می­شود. در خلخال شروع مراسمات محرم با قارقارا آغاز می­شود. پس از آوردن درخت به میدان مسجد مراسم نصب این درخت در وسط میدان شروع می­شود یکی از مراسم این آئین پوشاندن درخت با شال­های سیاه رنگ و همچنین آویزان کردن قندیل و پارچه هایی که بعنوان نذر و حاجات به درخت می­باشد.

بعلت اینکه درخت از قدیم­الایام نزد ایرانیان دارای تقدس می­باشد به همین جهت پوشاندن درخت قارقارا به پارچه و شال سیاه عزاداری امام حسین (ع) را بر تن درخت میپوشانند و یکی از وجه تسمیه قارقارا همان به درختی اطلاق می­شود که پارچه سیاه عزا بسته­اند و برخی از ریش­سفیدان قارقارا را در زبان آذری یادبود علم حضرت ابوالفضل عباس (س) بوده که به عنوان سمبل و نمود علم روز عاشورا حضرت عباس(ع) می­باشد که این درخت پس از تغییر ماهیت ظاهری و رنگ عزا گرفتن در میدان اصلی شهر نصب می­شود و تا آخر محرم نگهداری می­شود.

این درخت پس از آذین­بندی بوسیله کمک مردم از بالاترین نقطه میدان مسجد شهر نصب می­شود و از قسمت­های مختلف آن پرچم­های محرم آویزان می­شود و در بالاترین نقطه درخت نیز پرچم سیاه رنگ بزرگ به نشانه علامت و بیرق کربلا نصب و آویزان می­شود.

این درخت در مکانی نصب می­شود که عموماً خاتمه مراسم عزاداری­ها در جوار این درخت انجام می­شود بویژه مراسم معروف شاه حسین وا حسین « در زبان زبان ترکی به شاخسی معروف است » که در شامگاه اجرا می­شود در کنار این درخت قارقارا به اتمام می­رسد.

در خلخال کم­کم این مراسم مذهبی از رونق اصلی افتاده است و فقط در مرکز شهر در میدان ولایت فقیه (جلو مسجد جمعه) نصب می­شود. غیر از شهر خلخال در روستاهای حومه مرکزی خلخال نیز قارقارا انجام می­شود. از جمله در آبادی­های خوجین ـ اندبیل ـ مزه جین ـ کلی ـ علی آباد-دهستان شال و سایر روستاهای دیگر و شهرهای همجوار منطقه خلخال.

قارقارا در سایر بلاد آذربایجان نیز بطور مختلف اجرا می­شود مثلاً در نیر، روسا و ریش­سفیدان شهرستان زنجیر آهنی بزرگ آماده می­کردند و سپس آن را بر سر چوب قطور نصب می­کنند و هنگام غروب جوانان و مردان در میدان بزرگ شهر یا روستا یا در مقابل یکی از مساجد حاضر می­شدند و در یک چوب دستی بلند را به همراه حوزه خود می آوردند.

در مراسم عزاداری شاه حسین وا حسین (شاخسی) چوب دستی خود را مثل شمشیر در دست راست می­گیرند و مراسم شاه حسین را انجام می­دهند. استفاده از درخت در مراسم­ها خود ریشه قدیمی دارد.

مراسم قارقارا خود دارای دو نشانه است. اول تهیه درخت و هیزم برای مساجد و منازل عزاداری می­باشد و دوم نماد علم و نشانه کربلاء و نوعی خبر و پیشواز محرم محسوب می­شود. بعد اولی همان نشانه شجره طبیعه بوده و بعد دوم آن نشانه حیات می­باشد. بعد اولی درخت و تقدیس بودن آن آئین مذهبی دینی دارد که پس از ورود اسلام به ایران و شکل­گیری مراسم تعزیه محرم بویژه پس از ­­­شکل­گیری حکومت صفویه پدید آمده و بعد دومی آن نشانه حیات بود، که به دوران قبل از اسلام و در یک کلام به پیامبر ایرانیان حضرت زردتشت ارتباط پیدا می­کند. البته شجره طبیعه در اسلام مطرح شد و خود درخت و مقدس بودن برخی درختان در ایران ریشه باستانی و قدیمی دارد. هنوز هم بعد دوم آن و نشانه­های تمدن قارقارا در خلخال حفظ شده است.

و نگرش به این مراسم دینی مذهبی بسیار مهم بوده و نمی­توان بصورت ساده از این گذر کرد، هر چند که در سال­های اخیر از رونق این مراسم کاسته شده و به علت عدم نشر فلسفه این مراسم روز به روز از رونق این مراسم کمتر شده است. با مطالعه و نگرش صحیح در احیاء این آداب اصیل ملی مذهبی خلخال قدم­های مثبتی برداشته شود.

گذشته از بعدمذهبی قارقارا بعد تاریخی و آئین بسیار کهن آن تا امروز حفظ شده است این آئین برگرفته از رسوم قبل از اسلام می­باشد بطوریکه در دین زردتشت پیامبر ایران نیز مراسمی مشابه وجود دارد، که از درختان مقدس در مراسم دینی استفاده شده است.

از لحاظ وجه تسمیه قارقارا چندین نظریه وجود دارد، در نظریه­های قدیمی قارقارا از طوایف پیشین ساکنین اولیه آذربایجان وجود داشته است. قارا شاخه­ای از طایفه أرساری با هشت زیرشاخه ترکمن­ها محسوب می­شود. پس از استقلال جمهوری ترکمنستان در بین محققین ترکمن کوشش پرشوری در رابطه با بازنگری و بازسازی تاریخ ملت ترکمن آغاز گردید. در سال 1993 در عشق آباد پایتخت ترکمنستان کنفرانس بین­المللی در رابطه با بررسی تاریخ ترکمنستان با شرکت دهها مورخ و محقق از کشورهای مختلف جهان برگزار گردید.

و نخستین مهاجرت اقوام ساکن ترکمنستانی به دیگر نقاط جهان بررسی گردید و پیوندهای 5000 هزار ساله سومر ـ ترکمن مشخص و کتب زیادی در این راستا به چاپ رسید.

و خلاصه اینکه ترکمنستان همان بین­النهرین شمال ایران محسوب می­شود. و سومریان قومی هستند که در اواسط هزاره چهارم قبل از میلاد قدیمی­ترین و اساسی­ترین تمدن شناخته شده تاریخ بشری را در سرزمین بین النهرین (مزوپوتامیا) ایجاد کردند و ارتباط قارقارا و این مراسم دینی آیینی ارتباط مستقیم با رسوم و آئین سومر بوده و هنوز هم نشانه­های تمدن سومری در آداب و رسوم و مراسمات دینی و آیینی ملل ایران اسلامی باقی مانده بخصوص در منطقه شمال ایران آذربایجان بیشتر نمایان می­باشد. و با توجه به این که کاربرد زیادی از درخت در آئین سومریان شده است و در اکثر کتیبه­ها و تابلوهای دوره سومری درخت­ها بخصوص درختان مقدس به صورت سمبولیک توسط انسان حمل می­شود ویا حکایت و افسانه­های سومری و بردن درخت به شهر اورک و تشابهت مراسم قارقارا با این آئین ها می­توان اذعان کرد که مراسم قارقارا برگرفته از آئین­های تمدن سومری است. در تمدن سومر در رابطه با درخت و آئین مذهبی دو عنوان وجود دارد حیات شجره سی و حیات سویی.

حیات شجره سی همان حیات و تمدن درخت می باشد ارتباط آن به درختان مقدس میرسد و حیات سویی به موضوع آب کوثر و چشمه ها ارتباط دارد.

گذشته از مراسم قارقارا که شکل مذهبی دارد در سال­های قبل به جهت نبود سوخت فسیلی، گرمایش مساجد، معابر از طریق هیزم انجام می­شد. بر همین اساس بود که تهیه این همه هیزم برای مساجد و منازل مثل شهرستان خلخال مشکل بود مگر اینکه با تعاون و همکاری اهالی میسر می­شد. پس بنابراین یکی از شکل­گیری مراسم قارقارا را تهیه هیزم و سوخت 30 روز ماه محرم دانسته­اند و این موضوع در سال­های اخیر نیز برای تهیه هیزم پخت و پز نذری منازل مساجد خلخال بواسطه درختان قارقارا تامین می­شود و این موضوع را ریش­سفیدان و اهالی تأیید می­کنند و خلاصه اینکه درخت قارقارا در آخرین روزها برای هیزم پخت و پز منازل مساجد مورد استفاده کنونی نیز می­باشد و با توجه به کثرت حسینیه­ ها، تکیه ها و منازل مساجد در خلخال و تداركات گسترده این ایام بطوریکه در گذشته تا آخر ماه محرم پخش اطعام و نذری ادامه داشت و تحویل غذا و احسان در درب منازل کل اعضاء انجام می­شد و بعلت نبود سوخت­های فسیلی و جدید تصور اینکه تهیه اینهمه سوخت و هیزم کار ساده­ای نبوده است بلکه نیاز به همکاری و تعاون اهالی در چنین روزی که به قارقارا معروف شده انجام می­گرفت. در مرکز شهرستان خلخال و در بافت مرکزی و قدیمی شهر هروآباد در جوار و جنب مساجد: شامل تکیه و حسینیه­ها را شکل گرفته است که پیرامون مسجد جامع و جمعه شهر منازل عباسیه، اصغریه، حسینیه، اکبریه، قاسمیه شاخته شده که به حسینیه « فراشخانه » می­گویند که اهل دسته­ اش استقرار نظم و راهپیمایی و ترتیب دستجات عزاداری و دعوت از مهمانان و اعضای و مدیریت اجرای برنامه های مربوطه را بعهده می­گرفتند. به هر یک از اهل دسته « فراش » می­گویند.

قدیمی­ترین فراشخانه خلخال، فراشخانه مسجد جامع است که در ضلع جنوبی مسجد بنا شده دارای اهل دسته بوده و در ایام محرم 10 روز اطعام پخت و اهل دسته دو بار (برای صرف شام) دعوت و یک بار طعام به منزل اهل دسته تحویل می­شود.

- عباسیه ـ همان سقاخانه می­گویند. اهل دسته­اش آوردن آب از چشمه­ها با مشک و پر کردن دیگ­های آب در ایام مخصوص و همین طور حمل مشک­های پر آب در مسیر دسته­جات برای استفاده عزاداران بکار می­رفته و به هر یک از اهل دسته « سقا » می­گویند.

- اکبریه ـ به آن پیش­خدمت خانه نیز می­گویند. اهل دسته تنظیف و جارو کردن منازل و مساجد یا پهن کردن سفره­ها، دادن غذا، چای و آب آوردن لگن برای شستن دست میهمانان در قبل و بعد از غذا همین­طور شستن ظروف را بعهده داشتند. به هر­یک از اهل دسته­اش « پیش­خدمت » می­گویند.

- قاسمیه ـ به آن مشعل­دار خانه می­گویند. اهل دسته­اش فراهم کردن مشعل­ها و منازل و
چراغ­های لاله­دار قدیمی و تهیه مواد سوختی مسیر دسته­اش یا منازل و مساجد و مجالس را بعهده داشتند. به هر یک از اهل دسته­اش « چراغدار » می­گویند.

گذشته از مکان­های فوق که هر یک از این مرکز آداب مربوط به خود دارد در واقع این مکان­ها با اهل دسته­اش بنوعی تدارکات برگزاری مراسمات بوده است که غالباً از دوره صفویه ایجاد شده­اند و بغیر از این منازل مساجد تعدادی از این منازل بصورت تکیه و حسینیه وجود دارد که از جمله آن­ها تکیه مختار خلخال که ساختمان آن از دوره صفویه احداث و درنتیجه عدم توجه در ترمیم و نگهداری آن بسیاری از بنا تخریب و یا فرسوده و فقط دیوار نمای تکیه باقی مانده است.

سایر تکیه­ های خلخال از جمله تکیه خالق ـ تکیه خاور ـ تکیه درویش ـ تکیه زیبده ـ تکیه فاطمی ـ تکیه کلانتر ـ تکیه نجف ـ تکیه ملا مسیب ـ تکیه پیر سلمان ـ سقاخانه موسی و ... می­باشدکه تعداد کمی از این مراکز مذهبی امروزه فعال می­باشند. هدف از نگارش تکایا و منازل مذهبی خلخال برای اهمیت مراسم عزاداری سالار شهیدان حضرت ابا عبداله الحسین (ع) و یاران باوفایش بوده و با توجه به نظم خاص این مراسم و تدارکات در خلخال، وظیفه منازل قاسمیه (مشعل دار خانه) جایی که مشعل و سوخت و آتش است، تهیه هیزم و اجرای مراسم قارقارا جزو وظایف منزل قاسمیه بوده است و در طول تاریخ بخصوص پس از ظهور صفویه و رسمی شدن مذهب شیعه در ایران و آزادی تعزیه و عزاداری در ایام محرم و گسترش و نوع آوری در این مراسم که بسیاری از دوره صفویه است، علاوه بر اینکه مراسم قارقارا برای تهیه هیزم و سوخت منازل و مساجد می­باشد، انتخاب درخت بویژه چنار برای انجام این مراسم نیز برگرفته از فرهنگ عرفی و آئین­های کهن است.

در فرهنگ ایرانی همچون بسیاری از اقوام دیگر برای برخی از گیاهان و درختان نیرو و خواص و تقدس خاصی قائل بوده­اند. درختان همچون چنار، کنار، انار، و موز (رز، تاک) و سرو و درخت توت و درخت سنجد، و درخت گز و درخت تاقوک و در ایران کمتر دهی است که نمونه­هایی از درختان مورد احترام را در خود نداشته باشد. این درختان در باور عامه مردم دارای ویژگی­های کم و بیش یکسانی هستند.

ازجمله اینکه بریدن آن­ها و حتی شکستن شاخه­های آن سبب نابودی و زیان­های عمده برای شکننده در بر خواهد داشت. این درختان برآورنده حاجات نیازمندان بوده و در رفع برخی از امراض و چشم زخم موثر می­باشد.

نیازمندان بر آن دخیل می­بندند، پارچه می­بندند و قندیل می­آویزند همان موضوعی که اکنون برای درخت قارقارا در خلخال اجرا می­کنند.

در این راستا افسانه­ها و داستان­های بسیاری در پیرامون آن­ها نقل می­شود.

در شاهنامه آمده است که پیامبر زردتشت یک درخت سرو بسیار بزرگ داشت در ناحیه کشمیر از روستاهای شهرستان بردسکن کنونی بر در آتشکده بر زین مهر پوز زمین نشاند.

در متون تاریخی پس از اسلام به نام سرو عظیم مقدس بر­می­خوریم که با زردتشت و موبدان و مغان پیوستگی دارد و تا اواسط قرن نهم میلادی بر سر پا بوده است تا اینکه سرانجام در سال 846 م (232 هـ­ق) به فرمان و فتوای متوکل خلیفه عباسی آن را بریده و فرو افکندند.

درخت تاقوک، درخت تاگوک یا داغداغان یا تگوک [Taghouk] یا درخت « ت » یکی از درختانی است که همراه درخت سرو نزد ایرانیان باستان از تقدس برخوردار بوده و معمولاً خانم­ها بر آن ­پارچه­ای یادوش (تک پارچه باریک می­بستند) برای رفع بلا یا برآورده شدن حاجات هنوز هم این سنت در بعضی از مناطق ایران حفظ شده است.
مثل درخت تاقوک زیبد در قلمستان، همچنین سرو زیبد در منطقه ترکمن صحرا را می­توان نام برد.

در شهرستان خلخال نیز درخت داغداغان یا تاقوک خانقاه سادات بر سر راه خلخال (وسط راه)، امامزاده سید دانیال وجود داشت که اهالی برای زیارت امامزاده سید دانیال در کنار این درخت توقف و برای پارچه و قندیل برای رفع حاجات آویزان می­کردند که در سال­های اخیر بواسطه تعریض جاده و ساخت و ساز این درخت از بین رفت.

در مراسم قارقارا اکثراً از درخت چنار استفاده شده است و انتخاب درخت چنار نیز بر اساس اعتقادات و باورهای دینی ما ایرانیان بوده است.

از لحاظ تاریخی نیز پادشاهان پارس پیوسته درخت چنار را گرامی می­داشتند. در دربار ایران چنان زرینی همراه تاکی زرین بود ... هنگامیکه داریوش بزرگ در آسیای صغیر بود به او درخت و تاکی زرین هدیه حیات است ... اگر ضمناً توجه داشته باشیم که در دولت هخامنشیان بازمانده­هایی از آیین­های بومی کهن مادر سالاری، باقی مانده بود که بر طبق آن­ها سلطنت از طریق زنانه ادامه می­یافت، می­توان تارکی را که بر چنار می­پیچد، مظهر خون و دوام سلطنت هخامنشیان دانست، در واقع چنار مظهر شاه و تاک همسر او بود که از طریق خون سلطنت دوام می­یافت.

در ایران مظهر اصلی این غنای طبیعت ظاهراً چنار بوده است که هنوز هم به شکل اسلامی شده و بر جای مانده است. اما در بسیاری از نوشته­های کهن درباره ایران این درخت چنار با تاکی همراه است.

درختان چنار در ایران بشکل های مختلفی کاربرد دارد، درخت چنار مقدس روستای زرآباد، که همه ساله میزبان خیل عظیمی از ایران و مشتاقان است که برای زیارت و عزاداری گرد هم می­آیند.

به گزارش ایرنا، بر پایه یک سنت دیرین، هر ساله مردم روستای زرآباد و هزاران زایر در قالب دسته­ های عزاداری، شب عاشورا را گرداگرد درخت چنار خونباری که در صحن این امامزاده روییده حلقه زده و ضمن عزاداری و سینه­زنی در اولین دقایق صبحگاه عاشورا، شاهد چکیدن مایعی سرخ­فام از شاخسار این درخت می­شوند. به اعتقاد اهالی این روستا و بنابر روایات منقول، درخت کهنسال و مقدس زرآباد، در روز عاشورای سال 61 هجری که خون امام دشت کربلا را گلگون کرده میزبان یکی از مرغانی بود که از سوی خداوند مأمور شده بودند تا با آغشته کردن خون پر خود پیام کربلا را به سراسر جهان برسانند.
یکی از آن مرغان به این دیار آمده و با پرهای خونین خود بر روی شاخسارهای درخت چنار روستای « زرآباد » نشست.


درخت چنار قارقارا علاوه بر استفاده های مذهبی، اقتصادی به نوعی دفتر روزنامه نیز محسوب می شود آوردن درخت خبر از رسیدن ماه محرم است.

نکته دیگری که حائز اهمیت است درخت از لحاظ باورهای کهن در تمدن سومر انسان به دو حیات وابسته بود. حیات شجره و سو حیاتی، و اکنون هر دو مورد آن باقی مانده است و مورد تکریم و احترام است.

جایگاه درخت در قرآن کریم نیز حائز اهمیت است، کلمه شجر 27 (بیشت و هفت) مرتبه در آیات قرآن کریم بکار رفته و علاوه بر آن کلمات و عبارات دیگری نیز در مورد درخت استفاده شده که هر یک بیان کننده یکی از صفات و ویژگی­های آن می­باشد، زیرا درخت برای نیل به کمال رشد، امکان مکانی و زمانی داشته است زیرا شاخه­هایش به بیرون و بالا متوجه است کمال آن بسته نیست، بلکه باز است، در قرآن کریم وجود درختان بعنوان نشانه مطرح می­شود. شجره طبیبه، و شجره خبیثه، شجره ملعونه، و درختان مادی از انواع درختانی هستند که در قرآن کریم از آن­ها نام برده شده است.

درختی که در مراسم قارقارا مورد استفاده قرار می­گیرد از لحاظ نوع استفاده به سه نوع کاربرد دارد و این موضوع یکی از استثنایی­های این مراسم است زیرا درختان مقدس به سه قسم دارمزار، دارمدار، و پیردار تقسیم می­کند که دارمزار شامل درختان در کنار امامزاده­ها و اماکن مقدس که بیشتر این درختان از نوع چنار، سرو، داغداغان و بلوط است.

جالب اینکه درخت قارقارا در خاتمه مراسم در کنار مسجد قدیمی که اخیراً در جنب مسجد جمعه خلخال نصب می­شود.

درختان دامدار نیز درختانی هستند که برخی عوام به قرائینی برای آن­ها معجزه و کرامت قائل بوده و بر آن­ها دخیل می­بندند که درخت قارقارا نیز بصورت رسمی با پوشش شال سیاه و سبز رنگ پوشانده و مردم نیز بر حسب عادت مذهبی پارچه­های کوچک بشکل قتدیل برای نذر و حاجات می­بندند.

اما درختان که جنبه پیردار را دارند جنبه تقدس نداشته و به دلیل دیرسالی، کهنسالی مورد احترام قرار می­گیرند که سروهای کهنسال ایلام جزو آن دسته هستند و نکته قابل تامل اینکه درختانی که برای قارقارا انتخاب می­کنند درختان تنومند و کهنسال می­باشند که علاوه بر استفاده مراسمی برای تهیه هیزم و سوخت کاربرد قرار می­گیرد.

در گذشته تقویم رسمی بشکل امروزی رواج نداشت و اجرای مراسم قارقارا باعث خبردار شدن اهالی و مهمانان از محرم بوده است. قارقارا بعنوان نماد مذهبی و تعزیه داری بوده و نصب آن حاکی از شروع و برپا کردن عزا و تعزیه سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و یاران باوفایش می باشد.

بطوریکه در شهر خلخال و آبادی­های همجوار درخت قارقارا را درست در مرکز و وسط میدان مسجدها نصب می­شود و مراسم تعزیه نیز در جوار این درخت شروع و خاتمه می یابد، و مراسم شاه حسین وا حسین (شاخسی) در خاتمه به مرکزیت این درخت به شکل علم واقعه کربلاء شکل گرفته انجام می­شود.

امروزه درخت چنار قارقارا از درختان بلند و تنومند استفاده می­شود که نهایتاً این درخت بشکل بیرق بزرگ که پرچم­های عزا و قندیل­های حاجت­مندان آویزان شده مورد کابرد قرار می­گیرد. علاوه بر اینکه درخت در ایران باستان از لحاظ سنت، عرف و اعتقادات مذهبی حائز اهمیت بوده در اساطیر و افسانه­ها نیز در مورد درخت در ایران باستان فراوان می­باشد که قدیمی­ترین اساطیر، افسانه­ای که در مورد درخت و مراسم حمل آن آمده، مربوط به داستان گیل­گمش سومری­هاست. افسانه­ی درخت « هولوپو » از نخستین افسانه­هایی ست که به داستان کاشت درخت می­پردازد « زن » در این داستان نقش اساسی دارد.

لوح­های به دست آمده درباره افسانه­های درخت هولوپو هم زمان با شکل­گیری نخستین دولت شهرها، نزدیک پنج هزار سال پیش نگاشته شده است. « گیل­گمش » شاه پهلوانی که پنجمین شاه سومری پس از توفان بزرگ است برای نخستین باز در این افسانه کهن از او یاد می­شود این افسانه­ی کهن بسیار شاعرانه و زیباست و بسیاری از داستان­هایی که در کتاب­های مقدس آمده ، مانند توفان نوح در این کتاب نیز ذکر شده است، به تازگی نمونه­هایی از سنگ نوشته­هایی از جیرفت و هلیل­رود بدست آمده که نشان می­دهد. افسانه گیل­گمش در این سرزمین نیز رایج بوده است. بخشی از این داستان درباره درخت این گونه­ هاست.

در نخستین روزها، در نخستین روزهای راستین
و ...
هنگامیکه نان در آستانه­های مقدس زمین پخته شد
و آن­گاه که « آن » خدای آسمان، آسمان­ها را به دورها برده بود
و « انلیل » خدای هوا، زمین را به دورها برده بود
هنگامیکه به شه بانوی « زیرین بزرگ » دنیای مرده­گان
ارشیکیگال جهان زیرین برای فرمان روایی داده شد
او بادبان برافراشت، پدر بادبان برافراشت
« انکی » ایزد خرد بر قصر جهان زیرین بادبان برافراشت
هم زمان یک درخت، یک تک درخت، یک درخت هولوپو
بر کرانه­های فرات کاشته شد
درخت از آب های فرات آن را با خود برد
...
قان آن که آب­های فرات آن را با خود برد
زنی که هراسان از سخن « آن » خدای آسمان پرسه می­زد
او که هراسان از سخن « انلیل » خدای هوا پرسه می­زد
درخت را از رودخانه گرفت و چنین گفت
من این درخت را به « اروک » خواهم برد
من این درخت را در باغ مقدس خویش خواهم کاشت
اینانا دست خویش درخت را پرورد
او با پای خویش خاک گرد درخت را کوبید
...
سالها گذشته با پنج سال، سپس ده سال
درخت ستبر شد
اما پوسته­اش شکافت پس آنگاه یک افعی که طلسم ناشدنی بود
در ریشه­های درخت هولوپو لانه کرد
مرغ « آنزو » جوجه­هایش را در شاخه­های درخت جا داد
و « لیلیث » دوشیزه­ی تاریکی در تنه آن خانه گرفت
...
آه « گیل­گمش » آن روزها که سرنوشت رقم زده شد
هنگامی که سومر از فراوانی سرشار شد و ...
... و گیل­گمش آن­گاه ریشه­های درخت هولوپو راست کرد
و پسران شهر که هم­راه او بودند شاخه­ها بریدند
از تنه­ی درخت بستری برای خواهر آسمانی تراش داد
گیل­گمش از تنها درخت بستری برای اینانا تراش داد

از ریشه­ های درخت او یک پوکو (چوب دستی) برای گیل­گمش قهرمان اروک ساخت. گیل­گمش در این افسانه­ی کهن چهره­یی انسان دارد و ایزد بانو اینانا تنها حافظ ـ نجات بخش و کارنده­ی درخت « هولوپو » ست اگرچه توانا و پرشکوه است، آن­قدر که درخت بر دست او کاشته می­شود و نجات می­یابد اما توانایی مبارزه با افعی طلسم ناشدنی و لیلیث دوشیزه­ی تاریکی را ندارد و این گیل­گمش است که با بهره­گیری از زورمندی شکوه­مندش بر یاری او می­شتابد.

واژه و لغت قارقارا از فرهنگ و آداب دوره سومریان نشأت گرفته است. در دوران باستانی زندگی بشر بر پایه آداب و بینش دینی و آیینی شکل گرفته است. در بینش اسلامی بر اینکه انسان فطرتاً خداجو می­باشد شکی وجود ندارد و مهمترین بخش تمدن سومر نیز بر پایه باورهای دینی بشری و ادیان همان دوره که غالباً شکل اساطیری داشته اند تشکیل شده است.

سومریان قومی هستند که در اواسط هزاره چهارم قبل از میلاد قدیمی ترین و اساسی­ترین تمدن شناخته شده تاریخ بشری را در سرزمین بین­النهرین (مرز پوتامیا) ایجاد کردند. پس از مطالعات و کاوش­های باستان­شناسی و تحقیقات دانشمندان مهم جهان از جمله ب­ـ­گری زادگاه سومریان به احتمال قوی آسیای مرکزی بوده (آذربایجان و اطراف آن) که ابر اثر تغییرات شرایط طبیعی و تهدید خشکسالی­های ممتد در جستجوی زیستگاه مناسب بسوی جنوب غربی زادگاه خود مهاجرت نموده و در بین­النهرین سکونت اختیار کرده­اند.

تمدن­هایی را در محدودة ترکمنستان که امروز بنام تمدن­های « جیتون » و « أنو » وارد تاریخ شده است. این تمدن­ها که در هشت هزار سال پیش زمانی که در آسیای میانه و ترکمنستان جنوبی تمدن کشاورزی نخستین و دامداری گسترش یافته بود به دیگر نقاط جهان اقتصاد ابتدایی و ساده شکار چیگری حاکم بود بتدریج به دیگر نقاط گسترش یافت نخستین نیاکان که از نتیجه کاوش دانشمندان به دست آمده از روستاهای قدیمی « أنو » بدست آمده و بین تمدن­های ایلام و ترکمنستان ارتباط وجود داشته و با توجه به تصویر سومریان بر روی لعاب برخی ظروف یافت شده از أنو برخی­ها به این فکر رسیده­اند که سومریان از سوی شمال به بین­النهرین وارد شده­اند. (حسن پیرنیا (مشیرالدوله) تاریخ ایران باستان)

... بدین ترتیب فلات آذربایجان استان اولیه بزرگترین تمدن بشری « سومریان » بوده است و بسیاری از باورهای عرفی و دینی امروزه رابطه مستقیم با باورهای دوره سومریان می­باشد که به علت مقدس بودن درخت در فرهنگ سومری، محتملاً مراسم قارقارا ارتباطی با فرهنگ و باورهای سومریان بوده است.

کلمه أنو در زبان سومری به معنی خدای آسمان بوده و همچنین بزرگ ترین پرستشگاه سومری شهر « اوروک » را نیز به همین نام نامیده­اند، نیاکان ما نیز خدای آسمان را می­پرستیدند و این نام به احتمال قوی یادگاری از همان دوران می­باشد. أنو ـ آناو، نام یک خرابه­ی باستانی و شهرکی که در 14 کیلومتری شرق آشق­آباد پایتخت جمهوری ترکمنستان می­باشد.

و این نام یکی از قدیمی­ترین تمدن­های یافت شده در ترکمنستان و کل آسیای میانه متعلق به همین منطقه می­باشد که از سوی محققین به اشکال آناو ـ آنو ـ و آنااو قید گردیده است.

در شهرستان خلخال نیز بسیاری از نام فعلی و قدیم آبادی­ها با نام­های سومری شباهت و در برخی موارد یکسان می­باشد از جمله آبادی انوس که همان انو بوده و در تمدن سومری انوس نیز یکی از الهه­ ها و باورهای دینی بوده است محتملاً آبادی­های آناویز (آنوس) اِسن قولی (سنگیلی ـ سنجبدله ـ سنگلی امروزی ـ پاراب (فاراب) و تعدادی دیگر که مترادف با واژه­های سومری می­باشد گواه بر سکونت این تمدن بشری در منطقه خلخال است.

در فرهنگ سومری حیات انسان بر دو نوع تقسیم شده است. سو حیاتی ـ آغاج حیاتی که سو حیاتی همان حیات مربوط به آب بوده که هنوز هم نشانه­های این تمدن و باور خلخال حفظ شده است از جمله چشمه­های تاریخی و مذهبی سیده خانم بولاغی ـ جام بلاغی ـ بی­بی بولاغی ـ حاجت بولاغی ـ قرخ بولاغی. در هسته مرکزی و قدیمی شهر خلخال حائز اهمیت و باورهای دینی اهالی بوده است که در قدیم هر کدام دارای مراسم مربوط و ویژه­ای بوده است.

دومین حیات بشری همان آغاج حیاتی یعنی حیات درخت می­باشد که این حیات در اسلام نیز با طرح شجره طبیبه شکل گرفته است.

البته در قرآن کریم نیز در مورد اهمیت آب آیات و همچنین احادیث زیادی داریم که از حوصله این بحث خارج است.

با توجه به اهمیت درخت و مراسم مربوط به این واژه در دوره سومر وجود داشته که به داستان و افسانه گیل­گمیش می­توانیم اشاره کنیم.

مراسم قارقارا و حمل درخت شباهتی نزدیکی با داستان حمل درخت در افسانه گیل­گمیش به شهر اوروک می­باشد.

و در رد پای تمدن سومری در هنرهای دستی تورکمن که « قدمت فرش تورکمن پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح را نشان می­دهد. باستان­شناسان شوروی سابق در خرابه­های قلعه­ی « قاردی قالا » (ترکمنستان) کاوش­هایی را صورت داده­اند که اشیایی نظیر کاردک، (ننرویچ در انگلستانه) و حتی رنگ قرمز را یافته­اند.

در این یافته باستانی احتمال اینکه قارقارا همان قلعه تاریخی قارری قالا باشد بعید به نظر نمی­رسد.

واژه قارا ـ وقار در تمدن سومری بیشترین کاربرد واژه­ای داشته است. از جمله وقاراقوم که حومه­ی قاراقوم ارتباط بین تمدن-های أنو و سومر و احتمال خویشاوندی بین سومریان و نیاکان ترک زبانان و بویژه ترکمن­های امروزی هر چه بیشتر روشن می­گردد که قارا یا همان قار در تمدن سومری بوده و قارقارا تکرار این کلمه­ای است که نیاز به بررسی بیشتر است.

از قدیمی­ترین آبادی­های خلخال همان سنجبدله « سنگیلی » همان اِسن قولی بسیار قرابت و مشابهت واژه­ای با آبادی­های قدیمی سومری اِسن قولی را دارد قاراسنگیلی یا یانیق سنگلی در نزدیکی روستای سنجبدله (سنگیلی) خلخال نیز گواه این مدعاست و واژه پیشوند آن قارا سنگیلی به معنی سنگیلی سیاه نیز نشان می­دهد قارا همان واژه اصلی نیاکان اولیه آذربایجان به یادگار مانده است.

ادامه واژه قارا که در ترکی به معنی سیاه می­باشد معنای خویش را پس از سومریان نیز حفظ کرده و پس از اسلام نیز این واژه از توجه خاصی برخوردار شده است. در قرون هفتم و هشتم هجری « قارا مجموعه » به کتاب­هایی که در آذربایجان توسط معلمان و مرشدان به قصد تعلیم سفتگان و مریدان در مدرسه­ها و زاویه­ها نوشته می­شده اطلاق شده است. همانگونه که می­دانید در اینجا « قارا » در عبارت « قارا مجموعه » در معنای بزرگ و گسترده، جامع و پرحجم بکار رفته است، چنان که در کلمات: قارا باغ، قارا داغ، قارا دره، قارا سو، قارا بولاغ، قارا تپه، قارا پاپاق در همین معنا بکار رفته است.

با توجه به این معنی، تکرار واژه قارا در عبارت قاراقارا نشان از اهمیت این مراسم می­باشد که در معنای لغوی ترکی به معنای بزرگ بزرگ، گسترده گسترده­ها، جامع و پرحجم بیشتر و بالاتر اطلاق می­شود.

در کتاب معروف و مهم قارا مجموعه که از کتاب­های معروف قرون هفتم و هشتم هجری، شامل کلمات، نصایح و مناقب شیخ صفی الدین اردبیلی می­باشد به جهت اینکه در این مجموعه آثار عرفانی­ای که به زبان ترکی و در موضوعات تحمیدیه لغت، منقبت، حکایت، روایت، تضرع، الهی، مناجات، کرامات و موضوعاتی امثال آن نوشته شده است. تحت همین عنوان گردآوری می­شده­اند، بخش اعظم متن « قارا مجموعه » ها بصورت نثر نگاشته شده است. و لفظ « قارا » در اینجا به معنای « بزرگ و قطور » آمده است، پس یقیناً قارقارا یا همان قاراقارا از معنای باارزشی برخوردار است خصوصاً اینکه این مراسم آخرین جمعه ماه ذی­الحجه و در پیشواز این ماه محرم با جلوه خاصی برگزار می­شود و هم از جهات معنوی و بعد دینی مذهبی و شکل­گیری اولین تعزیه سالار شهیدان و بعدی مادی آن نیز تهیه سوخت مساجد و تکایا بوده است که این جهات نیز حائز اهمیت است ، جا دارد در خصوص ثبت ملی این مراسم محلی مذهبی و عرفی خلخال اقدام شود و بعنوان یک یادبود و اثر ملی شناخته شود تا بتوان کرامات، مناجات، تضرع، جمال، پیام تاریخی عاشورا با این مراسم بشکل مجموعه بزرگ و گسترده به جهانیان صادر شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط مهربان ترین دختر دنیا
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
مراسم مذهبی و سنتی قارقارا در خلخال - bOoOoOy - 09-10-2014، 10:31

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Subarrow تصاویر/ مراسم تشییع پیکر سردار شهید حمید مازندرانی در گرگان
  مراسم قربانی کردن در شیطان پرستی و کشتن دختران باکره+عکس
  عکس های مذهبی از حرم امام رضا در مشهد مقدس
  نوشتن کتاب های مذهبی کودکان، نیازمند غواصی است
  برادرو خواهر مذهبی من....................بله با شمام
  درخواست نویسندگی در بخش مذهبی
  عکس نوشته های مذهبی
  گناه مذهبی ها چیست ؟ -__-
  عاشــــــــ♥ ــــــقانه های یک بچه مذهبی ..
  یه سؤال داشتم از همه فعالان مذهبی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان