26-09-2014، 11:31
اخبار حوادث - فاجعه به روایت شاهدان عینی
چند جنازه که بیشتر به زغال شبیه است روی زمین قرار گرفته، ماموران اورژانس و آتشنشانی سعی دارند آنها را در کاورهای مخصوص قرار دهند، اما دست و پای سوخته و خشک شده مسافران اجازه نمیدهد تا آنها براحتی زیپ کاورها را ببندند، چند نفر از ماموران نیز زیر لب فاتحه میخوانند، چند آمبولانس هم برای انتقال جنازهها اجازه پیدا کردهاند داخل پادگان و نزدیکی جنازهها بیایند.
کمی آن طرف تر از جنازه های سوخته و درست کنار دیوارهای بتنی ضلع غربی پادگان لاشه هواپیمای مسافربری جا خوش کرده و هنوز از چند قسمت آن دود بلند می شود؛ در کنار اجزای باقیمانده هواپیما، چند عروسک، یک شانه، کلاه، لباس های نیمه سوخته، چمدان هایی که هنوز دود ازشان بلند می شود، نیز به چشم می خورد.
مشخص است که هواپیما پیش از انفجار به تعدادی از درخت های سرو حاشیه دیوار پادگان برخورد کرده، چون چند اصله از درختان از نیمه شکسته است، اما شدت برخورد آن قدر زیاد بوده که چهار قطعه از دیوار های بتنی انتهای پادگان که ارتفاع هر کدام از آنها حدود چهار متر و عرضشان نیز به 3.5 متر می رسد، کاملا خراب شده است.
قسمتی از دم هواپیما نیز به دلیل انفجار به بلوار شیشه مینا پرت شده و ماموران آتش نشانی سعی دارند آن را با جرثقیل به درون پادگان منتقل کنند.
حدود صد نفر از نیرو های امداد اورژانس، آتش نشانی و لباس شخصی مدام این طرف و آن طرف می روند.
چند آتش نشان هم با کپسول های کوچک در حال خاموش کردن آتشی هستند که علف های هرز حاشیه دیوار پادگان را شعله ور کرده، تعدادی نیز با ماشین آب پاش درختان سرو بلندی را که آتش گرفته اند، خاموش می کنند.
یکی از ماموران آتش نشانی به جام جم می گوید: «بیشتر جنازه ها کنار دیوار پادگان افتاده بودند، برخی نیز لابه لای قطعات هواپیما بودند که با هر سختی بود آنها را خارج کردیم تا به پزشکی قانونی منتقل شوند.»
یکی از سربازان پادگان نیروی هوایی نیز ادامه می دهد: «در حال نگهبانی بودم که هواپیما را در آسمان دیدم، هواپیما تعادل نداشت و در ارتفاع پایینی پرواز می کرد که ناگهان در انتهای ضلع غربی پادگان سقوط کرد.»
زنده در آتش سوختند
ماموران پلیس به جای دیوارهای بتنی خراب شده گونی قرمز رنگی کشیده اند و اجازه نمی دهند کسی به درون پادگان راه پیدا کند.
آنها کمی جلوتر از دیوار های خراب شده نیز نوار زردرنگ خطر کشیده اند و از عبور و مرور خودروها و مردم جلوگیری می کنند، ماموران یک تیر چراغ برق چوبی را نیز که در جریان حادثه شکسته است، به عنوان اهرم به دیوار های بتنی تکیه داده اند، اما با این حال مردم زیادی در نزدیکی محل حادثه جمع شده اند، ماموران پلیس مدام به افرادی که برای دیدن محل حادثه توقف کرده اند دستور حرکت می دهند.
آن طرف بلوار شیشه مینا یعنی رو به روی ضلع غربی پادگان که قسمتی از آن خراب شده کارخانه شیشه مینا قرار دارد. تعدادی از کارگران این کارخانه ادعا می کنند، بلافاصله بعد از حادثه خود را به محل حادثه رسانده اند.
یکی از آنها که مردی حدود چهل ساله است، می گوید: من تراشکار کارخانه هستم حدود 20 دقیقه از ساعت 9 گذشته بود که صدای مهیبی شنیدم، اول فکر کردم یکی از کوره های کارخانه منفجر شده، ولی وقتی شعله های آتش را بیرون از کارخانه دیدم خودم را به بلوار شیشه مینا رساندم، قسمت دم هواپیما درون خیابان افتاده بود و شعله های آتش در کنار دیوار پادگان زبانه می کشید کمی که جلوتر رفتم صدای جیغ چند زن و کودک را شنیدم، اما شعله های آتش وسیع بود و هر از گاهی انفجارهای کوچکی نیز اتفاق می افتاد به همین علت نتوانستم کمکی به آنها بکنم، فقط با آتش نشانی تماس گرفتم.
مرد میانسال دیگری که راننده کامیون است، در این باره می افزاید: برای کارخانه بار آورده و برای وزن کردن کامیون روی باسکول رفته بودم که صدای انفجار را شنیده و شعله های آتش را دیدم، ابتدا تصور کردم شاید یک تانکر حمل سوخت در بلوار منفجر شده، ولی بیرون که رفتم متوجه سقوط هواپیما شدم، خدا رحم کرد که هواپیما درون کارخانه سقوط نکرد وگرنه فاجعه بزرگ تری رخ می داد، چون اینجا تعداد زیادی کارگر در کنار چند کوره مواد مذاب و مخزن بزرگ گاز کار می کنند.
یکی از ماموران حراست کارخانه شیشه مینا نیز درباره این که آیا از کارگران کارخانه کسی مجروح یا کشته شده، می گوید: به هیچ کدام از کارگران کارخانه آسیبی نرسیده است.
سرایدار دبیرستان شهدای ایران تایر نیز که محل کارش کمی بالاتراز کارخانه شیشه میناست درباره حادثه سقوط هواپیما می گوید: با همسرم در خانه بودیم که صدای بلندی شنیدیم، ابتدا فکر کردیم که کارخانه آتش گرفته، ولی وقتی بیرون آمدیم و دم هواپیما را وسط بلوار دیدیم، متوجه سقوط هواپیما شدیم. شعله های آتش اجازه نمی داد به لاشه هواپیما نزدیک شویم، اما صدای فریاد های چند نفر را می شد از محل حادثه شنید گاهی نیز انفجار های کوچکی اتفاق می افتاد، بنابراین نمی شد به حادثه دیده ها کمک کرد.
یکی از افسران پلیس راهور نیز درباره مشاهداتش از حادثه می گوید: من مامور گشت این منطقه هستم در حال گشت زنی با خودرو بودیم که هواپیما را دیدم که در ارتفاع پایینی پرواز می کرد یکی از موتورهایش آتش گرفته بودو بعد از چند لحظه پایین تر از تقاطع خیابان ولیعصر با بلوار شیشه مینا سقوط کرد.
افراد زیادی کنار محل حادثه جمع شده و اکثرشان ادعا می کنند که شاهد ماجرا بوده اند، اما به دلیل تناقض گویی نمی توان به ادعاهای آنها استناد کرد. برای نمونه برخی می گویند هواپیما با یک برجک نگهبانی در پادگان نیز برخورد کرده یا افرادی می گویند راننده خودروی سمند سفیدرنگی نیز در جریان حادثه آسیب دیده است.
مشخص است که هواپیما پیش از انفجار به تعدادی از درخت های سرو حاشیه دیوار پادگان برخورد کرده، چون چند اصله از درختان از نیمه شکسته است، اما شدت برخورد آن قدر زیاد بوده که چهار قطعه از دیوار های بتنی انتهای پادگان که ارتفاع هر کدام از آنها حدود چهار متر و عرضشان نیز به 3.5 متر می رسد، کاملا خراب شده است.
قسمتی از دم هواپیما نیز به دلیل انفجار به بلوار شیشه مینا پرت شده و ماموران آتش نشانی سعی دارند آن را با جرثقیل به درون پادگان منتقل کنند.
حدود صد نفر از نیرو های امداد اورژانس، آتش نشانی و لباس شخصی مدام این طرف و آن طرف می روند.
چند آتش نشان هم با کپسول های کوچک در حال خاموش کردن آتشی هستند که علف های هرز حاشیه دیوار پادگان را شعله ور کرده، تعدادی نیز با ماشین آب پاش درختان سرو بلندی را که آتش گرفته اند، خاموش می کنند.
یکی از ماموران آتش نشانی به جام جم می گوید: «بیشتر جنازه ها کنار دیوار پادگان افتاده بودند، برخی نیز لابه لای قطعات هواپیما بودند که با هر سختی بود آنها را خارج کردیم تا به پزشکی قانونی منتقل شوند.»
یکی از سربازان پادگان نیروی هوایی نیز ادامه می دهد: «در حال نگهبانی بودم که هواپیما را در آسمان دیدم، هواپیما تعادل نداشت و در ارتفاع پایینی پرواز می کرد که ناگهان در انتهای ضلع غربی پادگان سقوط کرد.»
زنده در آتش سوختند
ماموران پلیس به جای دیوارهای بتنی خراب شده گونی قرمز رنگی کشیده اند و اجازه نمی دهند کسی به درون پادگان راه پیدا کند.
آنها کمی جلوتر از دیوار های خراب شده نیز نوار زردرنگ خطر کشیده اند و از عبور و مرور خودروها و مردم جلوگیری می کنند، ماموران یک تیر چراغ برق چوبی را نیز که در جریان حادثه شکسته است، به عنوان اهرم به دیوار های بتنی تکیه داده اند، اما با این حال مردم زیادی در نزدیکی محل حادثه جمع شده اند، ماموران پلیس مدام به افرادی که برای دیدن محل حادثه توقف کرده اند دستور حرکت می دهند.
آن طرف بلوار شیشه مینا یعنی رو به روی ضلع غربی پادگان که قسمتی از آن خراب شده کارخانه شیشه مینا قرار دارد. تعدادی از کارگران این کارخانه ادعا می کنند، بلافاصله بعد از حادثه خود را به محل حادثه رسانده اند.
یکی از آنها که مردی حدود چهل ساله است، می گوید: من تراشکار کارخانه هستم حدود 20 دقیقه از ساعت 9 گذشته بود که صدای مهیبی شنیدم، اول فکر کردم یکی از کوره های کارخانه منفجر شده، ولی وقتی شعله های آتش را بیرون از کارخانه دیدم خودم را به بلوار شیشه مینا رساندم، قسمت دم هواپیما درون خیابان افتاده بود و شعله های آتش در کنار دیوار پادگان زبانه می کشید کمی که جلوتر رفتم صدای جیغ چند زن و کودک را شنیدم، اما شعله های آتش وسیع بود و هر از گاهی انفجارهای کوچکی نیز اتفاق می افتاد به همین علت نتوانستم کمکی به آنها بکنم، فقط با آتش نشانی تماس گرفتم.
مرد میانسال دیگری که راننده کامیون است، در این باره می افزاید: برای کارخانه بار آورده و برای وزن کردن کامیون روی باسکول رفته بودم که صدای انفجار را شنیده و شعله های آتش را دیدم، ابتدا تصور کردم شاید یک تانکر حمل سوخت در بلوار منفجر شده، ولی بیرون که رفتم متوجه سقوط هواپیما شدم، خدا رحم کرد که هواپیما درون کارخانه سقوط نکرد وگرنه فاجعه بزرگ تری رخ می داد، چون اینجا تعداد زیادی کارگر در کنار چند کوره مواد مذاب و مخزن بزرگ گاز کار می کنند.
یکی از ماموران حراست کارخانه شیشه مینا نیز درباره این که آیا از کارگران کارخانه کسی مجروح یا کشته شده، می گوید: به هیچ کدام از کارگران کارخانه آسیبی نرسیده است.
سرایدار دبیرستان شهدای ایران تایر نیز که محل کارش کمی بالاتراز کارخانه شیشه میناست درباره حادثه سقوط هواپیما می گوید: با همسرم در خانه بودیم که صدای بلندی شنیدیم، ابتدا فکر کردیم که کارخانه آتش گرفته، ولی وقتی بیرون آمدیم و دم هواپیما را وسط بلوار دیدیم، متوجه سقوط هواپیما شدیم. شعله های آتش اجازه نمی داد به لاشه هواپیما نزدیک شویم، اما صدای فریاد های چند نفر را می شد از محل حادثه شنید گاهی نیز انفجار های کوچکی اتفاق می افتاد، بنابراین نمی شد به حادثه دیده ها کمک کرد.
یکی از افسران پلیس راهور نیز درباره مشاهداتش از حادثه می گوید: من مامور گشت این منطقه هستم در حال گشت زنی با خودرو بودیم که هواپیما را دیدم که در ارتفاع پایینی پرواز می کرد یکی از موتورهایش آتش گرفته بودو بعد از چند لحظه پایین تر از تقاطع خیابان ولیعصر با بلوار شیشه مینا سقوط کرد.
افراد زیادی کنار محل حادثه جمع شده و اکثرشان ادعا می کنند که شاهد ماجرا بوده اند، اما به دلیل تناقض گویی نمی توان به ادعاهای آنها استناد کرد. برای نمونه برخی می گویند هواپیما با یک برجک نگهبانی در پادگان نیز برخورد کرده یا افرادی می گویند راننده خودروی سمند سفیدرنگی نیز در جریان حادثه آسیب دیده است.