امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

۞ ♥♥♥ ۞ گـُـفـتـُـ(2)198ــگـوےِ آزاد۞ ♥♥♥ ۞

دیشب اینجا بودم
یه دفعه صدای داد اومد
اسلحه رو برداشتم دوویدم بیرون
دیدم یکی از بچه ها غش کرده همون وقت دیدم یه چیزی تو تاریکی برق میزنه
خودمم ترسیدم
رفتم طرفش ایست دادم
چه یه گربه چشاش تو تاریکی روشنه!!!!

دیشب سخت ترین شب عمرم بود
تا اخر عمرم یادم نمیره
تا صب با سه تا پسر دیگه به 6 تا نگهبان سر میزدیم که خوابشون نبره....
پسره به هوش اومد گفتم گربه بود چرا ترسیدی
گفت صدای خش خش اومد دیدم یه چیزی نگام میکنه
اومد طرفم
ماشه رو چکوندم
ولی گلنگدنو نکشیده بودم غش کردم
تا شیش صبح زبونش بند اومده بود
 سپاس شده توسط ☣kHuN aShAm GiRlS☠ ، βΑllεяiηΑ♡ ، an idiot


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ۞ ♥♥♥ ۞ گـُـفـتـُـ(2)198ــگـوےِ آزاد۞ ♥♥♥ ۞ - hidden ninja - 29-08-2014، 20:42


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان