اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

این داستان کاملا واقعیست!

#1
چند روز پیش با یکی از دوستام (پسر) رفتیم کافی شاپ دوستم همه میزا پر بود از دختر پسرای که با هم اومدهبودندوجا واسه نشستن نبود  یاد اون جوکی افتادم که پسره میره تو کافی شاپ گوشیش رو درمیاره میزاره در
گوشش ومیگه الو بدبخت کجای خواهرت تو کافی شاپ با یه پسرست بعدش هم همه دخترا در میرن گفتم
امتحان کنم شاید جواب داد برای همین به دوستم(پارسا) گفتم بیرون بمونه رفتم تو مثل کسای که تعجب کردن
دهنم رو وا کردم گوشیم رو از جیبم در اوردم  زنگ زدم به پارسا و صدای گوشی رو تا آخر بلند کردم که اونا هم
بشنون همین که پارسا گوشی رو برداشت خیلی جدی گفتم
 
من:الو بدبدخت کجای؟
 
پارسا:چی شده 
 
من:ببین من الان تو کافی شاپ مهدیم خودت رو زود برسون
 
پارساSadحرفم رو قطع کرد)چرا؟
 
من :خواهرت اینجا با یه پسرست
 
پارسا Sadخیلی بلند و با عصبانیت و جدی جوری که گوشام کر شد)ببین جلوشون رو بگیر تا بیام دخل هردوتاشون
رو بیارم
 
من:باشه فقط زود باش
 
بعدش تا من سرم رو انداختم پاین که گوشیم رو بزارم تو جیبم از 20تا میز 12تاش خالی شد بد بختا عین میگ میگ میدویدن.
 
با پارسا رفتیم سر یکی از میزا نشستیم قبل از اینکه ما چیزی بگیم مهدی اومد پیشمون
 
وگفت:زودباشید کدوم دختره بود خواهر کی بود؟
 
پارسا:هیچکدوم خالی بستیم خواستیم میزا خالی شه.
 
مهدی: به خاطر هیچ مشتریای من رو میپرونین بلای سرتون بیارم اون سرش نا پیدااین داستان کاملا واقعیست!
 
من:ولمون کن بابا برو یه چی بیار  بخوریم.
 
مهدی:چیچی رو ولمون کن باید پول همشون رو بدین
 
پارسا:ببین منو ممد سر جمع 5تومن بیشتر نداریم بی خیال شو.
 
مهدی:پول ندارین کار که میتونین بکنین.
 
من:منظور
مهدی:باید همه ی ظرفا رو تا 3 روز بشورید
HeartHeartHeartخوشت اومد ب3پاس
عوضی بازی درنیار! :cool: [b]
پسر بودن جرم نیست بلکه بیماریست بیایید باآنها مهربان باشیم. Big Grin
[/b]

پاسخ
 سپاس شده توسط ຖēŞค๑໓ ، fara2 ، امیر خفن ، شکوفه2 ، mr.destiny ، **zeinab** ، ✓SHINE AGAIN✓ ، @AMIN@ 2002 ، طوفان18 ، امیرحسین آی آر آی ، รђคг ، mmsh ، عسل شیطون ، ''HeisEnbErg'' ، ♥zed bazi♥ ، دریای بی موج ، sufiy ، beber2003 ، عشق سلنا ، mobina joooooooon ، ☮ VENOM VΛDΞR ☮ ، NəᗩG!₦ᗩ-м Dictator ، . . . P oo R ! A . . . ، omidkaqaz ، mohammad1254 ، طوطی82 ، ساحل75 ، Haneh 2014
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
این داستان کاملا واقعیست! - زینب طلا74 - 25-08-2014، 11:09


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان