اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نامه ای به برادر صهیونیستم

#1
نامه ام را به تو ای برادر صهیونیستم! بی سلام آغاز
می کنم! همچون سوره توبه! ولی در سوره توبه خداوند در پایان باز هم
از کفار و منافقین خواست تا به راه راست آمده و رستگار شوند.
ولی من تا آخر قصد دارم همین رویه را ادامه دهم. و تا آخر هم از تو
نخواهم خواست تا به راه راست آیی!
همین راه کج بیشتر به تو می آید! تصور کن که یزید ملعون توبه می کرد.
(خدایی رسمی نوشتن اصلا حال نمیده! از این جا به بعدش به قلم
خودم می نویسم! چقذه سخته آدم ادای یکی دیگه رو در بیاره!!)
کجا بودیم؟ آهان فرض بگیریم که یزید توبه می کرد و خودش می شد
عزادار امام حسین.اصلا حال می داد؟ نه دیگه.خداوکیلی همه ی
حال هیئت به این لعن آخرشه!
آره همین راه کج خیلی بیشتر بهت میاد برادر صهیونیست من!
حالا چرا می گم برادر؟ ...
مگه نه این که همه ما آدم ها از نسل آدم ابوالبشریم؟
خوب پس متاسفانه یه جورایی برادریم دیگه!
تو از نسل قابیلی و ما از نسل هابیل.برادرکشی رو بابای خدانیامرزت
خیلی زود شروع کرد! از همون اول گیر داد به بابای ما. خدانیامرز
کلا همینجوری بود. از بچگیش همین اخلاق گندش رو داشت!
حالا تو نتیجه همون تخمی هستی که بابای ملعونت کاشته!
خداییش چقذه اخلاقت شبیه بابات شده. مثل همون خدانیامرز
زیاده خواه، مغرور، کینه توز، که در راه رسیدن به هدفش از هیچ
جنایتی خودداری نمی کنه. منطقتون هم منو کشته برادر صیونیست!
"وقتی میشه یه مشکلی رو با دعوا و کشت و کشتار حل کرد، چرا صحبت؟!
چرا دیپلماسی و گفتمان؟!"
آره تو راست می گی برادر صهیونیست! دیپلماسی فقط برای زمانیه
که همه راه ها از جمله جنگ با داداشم به بن بست برسه!حزب الله رو میگم.
توی جنگ 33 روزه وقتی دیدی از راه جنایت و آدم کشی نمی تونی به هدفت
برسی مجبور شدی دست به دامن دیپلماسی بشی و سازمان ملل رو
بکشی وسط تا آتش بس اعلام کنه!
آره داشتم می گفتم.زورگویی و جنایت یه جورایی تو خونتونه. نمی دونم
شاید مربوط به ژن خاصی بشه که ما نداریم ولی شوووما زیاد ازش دارید؟
شایدم تعداد کروموزوماتون با ما فرق داره! مثلا از کروموزوم Yیه هفت هشت
جفت بیشتر دارید!

به هر حال از قدیم گفتن تره به تخمش میره و حسنی به باباش! آره.
خدایی چقذه شبیه اون خدانیامرز شدید!
البته تو.برادر صهیونیست من! برادر کشی رو خیلی دوس داری مگه نه؟
اگه یادت باشه در طول تاریخ زیاد برادرکشی کردید. داستان حضرت یوسف
رو یادته؟ یادت نیست؟! خاک بر سرت! فیلمشو تلویزیون ایران نشون داد.
ندیدی؟! مگه تو همه شبکه های تلویزیونی ما رو رصد نمی کنی؟ هان؟
آهان.تو بخش سیاسیش رو رصد می کنی! خوب بگذریم...
قضیه حضرت یوسف رو اگه یادت باشه، بازم بابای خدانیامرز تو
بابای خوش تیپ ما یوسف رو انداخت توی چاه که از شرش خلاص بشه.
ولی بازم تیرش کمونه کرد و خورد وسط دماغش و شد دماغ سوخته.اصلا واژه
وزین دماغ سوخته از همون موقع مد شد. والا!
و چند هزار سال بعد در کربلا. مگه این نبود که همه می گفتن هر دو طرف
دعوا مسلمونن و جنگ حسین (ع)و یزید(م)(یعنی ملعون پدرسوخته!)
یه جورایی برادر کشیه؟!
بازم اونجا بابای تو بود که با نامردی تموم هر کاری که از دستش بر اومد
در جنایت کوتاهی نکرد. باور نداری؟
از مشک و علم بپرس.از انگشت و انگشتر. از ساربان و از سه ساله گم شده.
از سر و نیزه و تشت طلا و تنور و بازار و مجلس شراب و خرابه.
الانم به صورت خیلی اتفاقی توی همون تاریخ که کربلا رو درست کردی،
دستت به طرف داداش ما ، داداش حماس رو می گم، دراز شده.
بچه که بودیم یه جمله استراتژیک داشتیم که در هنگام بروز اذیت و آزار
از جانب یک عدد بچه ی بی ادب و لات و لوت کوچه یا مدرسه به کار می رفت.
و آن جمله استراتژیک که گاهی بسیار هم موثر بود به قرار زیر بود:
" دست خر کوتاه! "
ولی از اونجایی که در حال حاضر مشغول کیبورد فرسایی در عرصه رسانه
هستم از این جمله هرگز استفاده نخواهم کرد!
آره حالا دوباره دستت دراز شده به طرف داداش حماس ما که چی؟
مثلا ما رو بترسونی؟ بچه شیعه رو بترسونی؟ می تونی؟ ازت بر میاد؟
اصلا داریم؟ مردم اصلا ما اسرائیل رو آدم حساب می کنیم؟! اصلا تو
و دولتت به رسمیت شناخته می شید؟ اون مهندسی که ادعای دوستی
با ملت تو رو می کرد، لال بمیره اگه جواب یکی از این سوالات مثبت باشه.والا!
(مدیون روح بن لادن باشی اگه فکر کنی منظورم جناب مهندس...است!)
سید حسین نصرالله چقدر باحال حرف دل بچه شیعه رو زد که:

(این عکس سید حسن نصرالله چسبیده به عکس من جدا هم نمیشه!)

"ما دولتی که نه
قریه ای که نه
مزرعه ای که نه
حتی طویله ای به نام اسرائیل را به رسمیت نمی شناسیم!"

حالا یه سوال ازت دارم. تو رو خدا به حق همین برادری که گردنت دارم!
جوابمو بده
شووما که یه عمری خودتون برده فرعون و زن ها تون چیزه... هیچی!
همون کنیز فرعون و مصریا بودن! چی شد یهویی خیالِ خدایی به سرتون زد
و متوجه شدید قوم برترید؟!
بعدشم توی تورات تلمود نوشتید :

"خداوند بعد از آفرینش اقوام غیر یهود از کرده خود پشیمان شد!
و برای جبران این گناه! گفت هدف من از آفرینش غیر یهود دو چیز است.
1بردگانی برای شما باشند و 2 به سان گوسفندانی باشند که هر جا
دیدیدشان از هم بدریدشان!!! (گوسفند جد و آباء صهیونیستتونه!)"
بعد از همین کتاب آسمونیتون نتیجه گرفتی که بایس حرفه و شغل بابا قابیلتون
رو ادامه بدین؟ شغل شریف خانوادگی رو؟!
خوب از این کتب ضاله می خونید که انشای تابستان من چگونه گذشت
بچه هاتون اینجوری می شه دیگه :
احساس خستگی می کردم. مدتی بود تفریح نکرده بودم. چند روزی بود
که فقط می خواستم استراحت کنم. ناگهان تصمیم به کاری خنده دار
گرفتم ... یک بمب پشت در خانه یک فلسطینی قرار دادم و چاشنی آن
را فعال کردم. مادر وارد خانه شد و با انفجار بمب تکه های بدن او به دیوار
پخش شد... کودکان او با دیدن این صحنه نمی گریستند و فقط چشم هایشان
باز بود و پلک نمی زدند ... خیلی خندیدیم!

او در ادامه خاطرات خود می گوید:
یک بار دیگر پدر یک دختر سیزده ساله فلسطینی را که کشته شده بود،
از درب پشت خانه به اتاق خوابش بردیم و او را روی تخت خواب
خواباندیم ... تصور کنید دخترک با دیدن جسد له شده پدر در رختخواب
چگونه گریه می کرد!
این سرباز صهیونیست در بخش های دیگری از خاطراتش با افتخار می نویسد:
دیدن انفجار گلوله توپ روی کودکستان هم جالب است. من گزارش آن را برای
پدرم هم فرستادم او هم مرا تشویق کرد) 1
آره برادر جنایتکار من!
خیالات برت داشته. یه چند سالیه زدی تو کار مظلوم کشی فکر کردی
خیلی شاخی؟ به جون شووما نباشه به جون همون مهندسه
شاخ که نه،
سم که نه،
گوش که نه،
برای ما دُم هم نیستی!

برادر جانی! اگه برای داداشِ دست خالی من تو غزه لاتی، برای ما شوکولاتی!
برای اونا خشنی، برای ما فشنی !
برا اونا قلدری برای ما اسکولی!
و در نهایت اگه برای اونا هیولایی برا ما سیندرلایی! والا!
برادر صهیونیستم! این موشک های ایرانی که خواب رو از چشم مردم
غاصبت برده و مردمت از ترس اونا، شب رو توی لوله های فاضلاب صبح کردن!

توی مملکت من صداشون می زنن ترقه! همین چند وقت پیش یکی از همینا
توی وزارت دفاع جلوی یکی ترکید، کمیسیون پژشکی بهش 15 % جانبازی داد!

برادر بیچاره و آواره صهیونیست من! بیشترین کاربرد این موشک ها
تو ایران وقتیه که می خوایم با یکی از دوستامون شوخیِ از نوع مناطق
محروم (محروم از جهت فرهنگی نه مالی) یا همون شوخی پشت وانتی بکنیم!

(اینم سندش!)

تا الان با یه تعدادی پیرزن و بچه محصل طرف بودی فکر کردید خبریه؟
یعنی خاک بر سر من! من نمی دونم چجوری با تو برادر شدم؟!
خداوکیلی فکر نکردی یک درصد احتمال داشته باشه بچه های ایرونی
یه کوچولو از این پیرزنه فلسطینی

یا از اون بچه محصل که داری کیفش

رو می گردی تا با خودش موشک نیاورده باشه مدرسه قوی تر ،
با دست و پا تر، دست پر تر، و یه کمی به خونت تشنه تر باشه؟
یا مثلا موشک های ما از این تیر و ترقه های داداش کوچیکه یه هوا بزرگ تر
باشه؟!
حالا عیب نداره گریه نکن. مرد که...
چیز. ببخشید نامرد که گریه نمی کنه!

بس کن دیگه آبروی مرکاوا رو بردی!

خجالت بکش. بابا قابیلتون یه عادت خوب داشت و اونم همین دل سنگیش بود!
الان تو باید بری خونه مامان جونتو آروم کنی
آخه ایشون از زمان جنگ 33 روزه با حزب الله ناراحتی اعصاب گرفته و
دکتر سفارش کرده که سر و صدای زیادی براشون خوب نیست!

عه! می گم گریه نکن


مگه با تو نیستم...

اصلا به من چه که برای تو دل بسوزونم. به جهنم هر غلطی دلت
می خواد بکن!...
[/align]
[/size]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
 سپاس شده توسط حقوقدان انجمن
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
نامه ای به برادر صهیونیستم - ابراهیم هادی - 18-08-2014، 14:23

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نامه ی یک دختر کم توقع
  نامه ای از یک پسر به پدرش!! (خیلی باحاله)
  فال نامه مرگ؟!؟!؟!؟!؟!
  نحوه انتخاب موضوع پایان نامه ارشد و دکتری
  دوس دختره گ/و/ز/و(قبل از ورود وصیت نامه همراتون باشه)
  نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش،
Thumbs Up نامه ى عاشقانه پسرى عرب به يك دختر ايرانى
  وصیت نامه ی عشق را خوانده ای؟
  آشنایی با بیمه نامه بدنه اتومبیل
Sad نامه قبل از خودکشی پسر 16ساله (واقعی) >_<

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان