ஜ۩۩ஜ گفتگـــــــــــوی آزاد (ஜ۩۩ஜ186(2

[Ƒαкє ѕмιƖє]

اون سقط ینی بچه رو از بین بردن
این سقت ینی خود انسان بمیره:|

آهان :|

▬▬

رکی با مامان تو خوبه :|

دیشب تو میدون گفتن که ی دختره تو اینستا ی عکس گذاشته با دوست پسرش .. همکلاسیمون هم هست ..

خواهرش هم نامزد داره تاییدش میکنه :|

اومده تو خونه مامانم .. بعد از یک ساعت سکوت برگشته گفته ..

آیسان تو که اینستا مینستا نداری :| ؟

گفتم نه مامان من گوشیم کوجا بود که بخوام اینستا داشته باشم ؟ :|

گفت از پسر مسر که عکس نداری ؟ :|

گفتم مگه مرض دارم ؟ :|

گفت ب من دروغ نگو با کسی دوستی ؟ :|

اسم دوست پسرت احسانِ ؟ :|

گفتم یا پیغمبر ب من میاد ؟ :|

گفت اخه مامان غزل گفت خواهرش نامزد داره .. گفتم نکنه تو باشی :|

گفتم منکه از پسرا بدم میاد برم دوست بشم ؟ ._.

و این داستان تا موقعی که داشت میخوابید ادامه داشت :|