22-07-2014، 7:15
محمدباقر خان تنگستاني، فرزند علي خان و سکينه تنگستاني در سال 1301ق/1883م، در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه قاجار در تنگستان چشم به جهان گشود. 1 وي سالهاي کودکي خود را در زادگاهش تنگستان سپري کرد و به کسب آموزشهاي اوليه در مکتبخانههاي محلي پرداخت. زماني که در سال 1317ق/1889م، ميرزا احمدخان دريابيگي که حکمران وقت کل بنادر جنوب و نيز بندر بوشهر بود، نخستين مدرسه مدرن را در بوشهر و نواحي جنوب ايران تأسيس نمود، محمدباقر خان نيز به بوشهر رفت و در مدرسه «سعادت» شروع به تحصيل علم و دانش مدرن روز کرد.
در سالهاي قبل از انقلاب مشروطه و طي سالهاي 1323-1321ق/ 1905-1902م، احمدخان دريابيگي با پدر و عموي محمدباقر خان که خان موروثي منطقه تنگستان بودند، کينه و عداوت داشت و حتي چند بار در اين فاصله به اهرَم و تنگستان لشکرکشي کرد و درصدد سرکوب خاندان تنگستاني برآمد. او با علي خان پدر محمدباقر خان و عمويش حيدرخان تنگستاني دشمن بود و از اينرو به بهانه عدم پرداخت به موقع ماليات، محمدباقر خان و برادر کوچکترش را که در عمارت تنگستاني بوشهر زندگي مي کردند به گروگان گرفت و حدود چهل روز زنداني نمود که در نهايت با گرفتن باج و رشوه اين دو برادر را آزاد کرد. از همين جا بود که محمدباقر خان کينه و عداوت دريابيگي را به دل گرفت و تا پايان عمرش يکي از مخالفان اصلي سياستهاي دريابيگي در جنوب ايران و تنگستان باقي ماند. 2
از مهمترين فعاليتهاي محمدباقر خان تنگستاني در بوشهر ميتوان به واقعه اشغال نظامي بوشهر اشاره کرد. با پياده شدن قواي انگليس، وي با يکصد نفر از چريکهاي خود، قواي انگليس را در ساحل حليله متفرق ساخت و با ايثار خونهاي پاک رزمندگان تنگستاني، قلعه بهمني را تصرف کرد. اما سرنوشت جنگ از ابتدا معلوم بود. بوشهر سقوط کرد. «ژنرال اوترام» با کشتار بيرحمانه در 1857م/1274ق، بوشهر را تصرف کرد. اشغالگران نيز به برازجان رسيدند. قواي دولتي به فرماندهي شجاع المُلک کاري از پيش نبرد. اما طي اين برخوردها محمدباقر خان تنگستاني و پسرش احمدخان، حماسه بي مانندي آفريدند. جنگ تا مرحله تن به تن نيز پيش رفت. توپهاي قلعه کوب انگليس کار خود را با بيرحمي زياد ادامه مي داد. احمدخان چون سرداري با عده کم نفرات، جنگ را اداره ميکرد و تنگستانيها را به جنگ با انگليسيها تشويق مي نمود.
سرانجام، تنگستانيها شکست خورذند و احمدخان پسر محمدباقر خان نيز در جنگ کشته شد تا بر سر زبانهاي زن و مرد تنگستاني و دشتي اين سروده قرار گيرد:
خبر آمد که دشتستان بهار است زمين از خون احمد لالهزار است
الا اي مادر پيرش کجايي که احمد يک تن و دشمن هزار است 3
در نهايت ژنرال اوترام عامل خونخوار استعمار انگليس کشته شد. اما استعمار براي او ستون يادبودي برپا داشت. روي قبر وي نوشته شده: «اين آرامگاه ژنرال اوترام است که در جنگ با وحشيان جنوب ايران و به دست آنها کشته شد». جاي تعجب نيست که مزدوران انگليسي، عشاير وطن پرست و رشيد تنگستان و مردم دلير جنوب را که از خاک وطن دفاع ميکردهاند وحشي معرفي نموده اند؛ ولي ننوشته اند که نيروهاي تجاوزگر انگليس در خاک ايران و از جمله در بوشهر چه مي کردهاند؟ 4
پس از تسلط نيروي نظامي بريتانيا بر بندر بوشهر، حسنعليخان دريابيگي و مهدي خان سرهنگ و ميرزا رضا منشي با سرداران نيروي مهاجم ملاقات کردند. به دستور مقامات بريتانيا، حکمران ايراني و هفت تن از همراهان او را به عنوان اسير جنگي به بمبئي فرستادند و در بوشهر حکومت نظامي برقرار و مقررات حکومت را براي اطلاع سکنه شهر اعلام کردند. 5
هنگام وقوع انقلاب مشروطيت در 1324ق/1906م، محمدباقر خان تنگستاني از بوشهر رهسپار تهران شد. در حقيقت، حرکتهاي آزاديخواهانه و جنبشهاي ملّي او را بر آن داشت تا دست از ديار خود بردارد و خود را به تهران که کانون اين جنبشها به شمار مي رفت، برساند.
در تهران در کنار معين التجار بوشهري، اولين نماينده تجاري بوشهري در اولين دوره مجلس شوراي ملّي و گروه ديگري از آزاديخواهان جنوبي مقيم تهران، به صف انقلابيون و مشروطه خواهان پيوست. در همين زمان در تهران، ميرزا سيد محمدرضا برازجاني که بعدها به مساوات معروف شد، نشريه راديکال «مساوات» را منتشر مي نمود که متعلق به جناح چپ مشروطهخواهان و محافل سوسيال دموکرات (همان اجتماعيون- عاميون) بود. احتمالاً محمدباقر خان تنگستاني نيز به محافل سوسيال دموکراتهاي تهران پيوسته بود و با چند تن از چهره هاي معروف آن ارتباط تشکيلاتي داشته است. 6
با سقوط مشروطه اول و حاکميت مطلق محمدعلي شاه قاجار، احتمالاً محمدباقر خان تنگستاني از تهران فرار کرد، يعني همان دو سالي که ارتجاع محمدعلي شاهي و لياخوف روسي بر ايران حاکم بود. ظاهراً با فتح تهران و خلع محمدعليشاه به تهران بازگشت و شروع به برخي فعاليتهاي سياسي، اجتماعي به نفع مشروطيت کرد.
پس از خلع محمدعلي شاه قاجار و روي کار آمدن فرزند دوازده سالهاش احمدشاه قاجار «به پاس خدماتي که محمدباقر خان تنگستاني براي استقرار مشروطيت انجام داده بود، به سِمت «تفنگدارباشي» احمدشاه منصوب شد و حدود سه سال در اين شغل باقي ماند. اما طبع سرکش وي ماندن در اين شغل را به او اجازه نداد و استعفا داد». 7
محمدباقر خان تنگستاني در 21 ذيحجه 1328ق/1910م، اولين شماره هفته نامه «جنوب» را در هشت صفحه با حروف سربي در تهران در چاپخانه تمدن به طبع رساند. وي در سرمقاله روزنامه جنوب مي نويسد: «مي بينيد چگونه وطن عزيز محبوب ما که مايه شرف سعادت و اساس ما است بازيچه اجانب شده، تربت پاک اجداد ما لگدکوب سم ستوران دشمنان گرديده. ميبينيد چگونه مليت، استقلال مملکت و ديانت ما را محو و نابود مينمايد... وزراء ما را از اصلاحات لازمه مملکت و ترتيب موجبات رفاهيت اهالي باز مي دارند و بالجمله با يک حرکت سريع و به تندي برق و باد دستهايي که در راه تحصيل نجات ملّي و سعادت قومي کار مي کند به طنابهاي بسيار محکم پليتيک خود بسته و محبوس و در سياه چال اجبار مي سازند».
روزنامه جنوب، ارگان ملّيون و آزادي خواه و ضد استعمار بود که در بحرانيترين سالها بنياد و انتشار يافت. روزنامه جنوب پس از انتشار دو شماره، از شماره سوم مورخ 5 محرم 1329ق/ 7 ژانويه 1911م، به «يادگار جنوب» تغيير نام داد و تا آخرين شماره با همين عنوان منتشر شد. در دوران نايب السلطنگي «ناصرالملک قراگوزلو»، روزنامه هاي زيادي توقيف يا سانسور شدند و حتي مجلس دوم شوراي ملّي به دستور وي تعطيل شد. در همين دوران بود که محمدباقر خان با قلمي شفاف و صريح به انتقاد از سياستهاي دولت مشروطه دوم در نواحي جنوب و به ويژه بوشهر و تنگستان پرداخت و با افشاگريهاي خود پرده از سوءاستفادههاي مالي و سوءمديريت احمدخان دريابيگي برداشت و نشان داد که دولت در کرانه هاي جنوبي ايران، مردم محروم را به حال خود رها کرده و توجهي به امور آنها ندارد. از اينرو بود که مقالات و افشاگريهاي هفته نامه «يادگار جنوب» به مذاق استبداد زده نخست وزيران و وزيران به ظاهر مشروطهخواه خوش نيامد و اين هفته نامه را پس از انتشار 35 شماره توقيف و سانسور کردند. 8
اما توقيف و سانسور هفته نامه «يادگار جنوب»، محمدباقر خان تنگستاني را دلسرد نکرد و کمتر از يک ماه پس از توقيف هفته نامهاش با همکاري جمعي از مشروطه خواهان تهراني و تبريزي، هفته نامه «نداي جنوب» را منتشر کرد. اولين شماره آن در اواسط ذيقعده 1329ق، در هشت صفحه در تهران منتشر شد. از هفته نامه مزبور، بيش از سه شماره منتشر نشد. پس از انتشار شماره سوم از نداي جنوب، آن هم به سرنوشت يادگار جنوب دچار شد. پس از آن هم محمدباقر خان فرصت انتشار نشريه ديگري نيافت و دوران فعاليت ژورناليستي وي در همان اواخر سال 1329ق/ 1911م، به پايان رسيد.
يک سال پس از جنگ جهاني اول يعني در سال 1333ق/1915م، محمدباقر خان براي راه يابي به سومين دوره مجلس شوراي ملّي به نمايندگي از مردم تهران نامزد شد اما چون رأي نياورد به مجلس نيز راه نيافت. طي مهاجرت کبري و خروج عده زيادي از رجال سياسي، مطبوعاتي و مذهبي از تهران به کرمانشاه و تشکيل حکومت ملّي در آنجا به رياست «نظامالسلطنه مافي» ظاهراً محمدباقر تنگستاني هم در زمره مهاجران بوده و از تهران راهي کرمانشاه شد. با سقوط کرمانشاه توسط قواي روسي و عقبنشيني مهاجرين به ترکيه عثماني، محمدباقر خان نيز جزو مهاجران به آنجا رفت و تا پايان جنگ جهاني اول و حدود سه سال و اندي در استامبول ماند. 9
پس از پايان جنگ جهاني اول، وي همراه ديگر مهاجرين از عثماني به تهران بازگشت. در ايامي که قرارداد 1919م، منعقد و با مخالفت جدي شخصيتهاي سياسي ايران به رهبري «آيت الله سيد حسن مدرس» مواجه شد، محمدباقر خان نيز به مخالفت با قرارداد مزبور پرداخت و ظاهراً بر اثر همين ابراز مخالفت مدتي را در زندان به سر برد. پس از رهايي از زندان به فعاليت سياسي و اجتماعي خود ادامه داد که البته از ماهيت و چگونگي آن اطلاعي در دست نمي باشد.
پس از کودتاي سوم اسفند 1299ش/1921م، و اشغال تهران، اغلب رجال سياسي و متنفذ تهران بازداشت شدند که محمدباقر خان نيز ظاهراً جزو بازداشت شدگان بوده است. وي در دوران حکومت رضاشاه، هيچ نوع فعاليت سياسي يا مطبوعاتي نداشت؛ چرا که فضاي سياسي استبدادزده عصر رضاشاهي امکان اين گونه فعاليتها را سلب کرده بود.
اما با سقوط رضاشاه در شهريور 1320ش، محمدباقر خان تنگستاني بار ديگر به فعاليتهاي سياسي و حتي مطبوعاتي روي آورد و به نظر مي رسد که موفق شد چند شماره از نداي جنوب را در بوشهر منتشر کند. اما چون تاکنون يک برگ از روزنامه مزبور چاپ بوشهر در هيچ آرشيوي مشاهده نشده لذا در باب انتشار «نداي جنوب» به سردبيري محمدباقر خان تنگستاني در سال 1325ش، در بوشهر بايد با احتياط و تأمل بيشتري برخورد کرد. 10
با وقوع کودتاي 28 مرداد 1332ش، و سلطه استبداد سياسي و مطبوعاتي بر فضاي کشور، محمدباقر خان تنگستاني نيز چون اکثر چهرههاي فرهنگي و حتي سياسي به کلي فعاليتهاي سياسي را کنار گذاشت و روزگار خود را به ملاقات با دوستان قديمي و برخي روزنامهنگاران و مورخان سپري ميکرد. سالهاي پاياني عمرش را به مطالعه کتابهاي ادبي و تاريخي و بيان خاطرات سياسي و تاريخي خود در باب ايام مشروطه، جنگ جهاني اول و مهاجرت به ترکيه عثماني سپري نمود. 11
سرانجام محمدباقر خان تنگستاني پس از عمري تلاش در راه استقرار دموکراسي و آزادي و حکومت قانون در 19 تير 1339ش/ 1958م، در تهران در سن 79 سالگي درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
در سالهاي قبل از انقلاب مشروطه و طي سالهاي 1323-1321ق/ 1905-1902م، احمدخان دريابيگي با پدر و عموي محمدباقر خان که خان موروثي منطقه تنگستان بودند، کينه و عداوت داشت و حتي چند بار در اين فاصله به اهرَم و تنگستان لشکرکشي کرد و درصدد سرکوب خاندان تنگستاني برآمد. او با علي خان پدر محمدباقر خان و عمويش حيدرخان تنگستاني دشمن بود و از اينرو به بهانه عدم پرداخت به موقع ماليات، محمدباقر خان و برادر کوچکترش را که در عمارت تنگستاني بوشهر زندگي مي کردند به گروگان گرفت و حدود چهل روز زنداني نمود که در نهايت با گرفتن باج و رشوه اين دو برادر را آزاد کرد. از همين جا بود که محمدباقر خان کينه و عداوت دريابيگي را به دل گرفت و تا پايان عمرش يکي از مخالفان اصلي سياستهاي دريابيگي در جنوب ايران و تنگستان باقي ماند. 2
از مهمترين فعاليتهاي محمدباقر خان تنگستاني در بوشهر ميتوان به واقعه اشغال نظامي بوشهر اشاره کرد. با پياده شدن قواي انگليس، وي با يکصد نفر از چريکهاي خود، قواي انگليس را در ساحل حليله متفرق ساخت و با ايثار خونهاي پاک رزمندگان تنگستاني، قلعه بهمني را تصرف کرد. اما سرنوشت جنگ از ابتدا معلوم بود. بوشهر سقوط کرد. «ژنرال اوترام» با کشتار بيرحمانه در 1857م/1274ق، بوشهر را تصرف کرد. اشغالگران نيز به برازجان رسيدند. قواي دولتي به فرماندهي شجاع المُلک کاري از پيش نبرد. اما طي اين برخوردها محمدباقر خان تنگستاني و پسرش احمدخان، حماسه بي مانندي آفريدند. جنگ تا مرحله تن به تن نيز پيش رفت. توپهاي قلعه کوب انگليس کار خود را با بيرحمي زياد ادامه مي داد. احمدخان چون سرداري با عده کم نفرات، جنگ را اداره ميکرد و تنگستانيها را به جنگ با انگليسيها تشويق مي نمود.
سرانجام، تنگستانيها شکست خورذند و احمدخان پسر محمدباقر خان نيز در جنگ کشته شد تا بر سر زبانهاي زن و مرد تنگستاني و دشتي اين سروده قرار گيرد:
خبر آمد که دشتستان بهار است زمين از خون احمد لالهزار است
الا اي مادر پيرش کجايي که احمد يک تن و دشمن هزار است 3
در نهايت ژنرال اوترام عامل خونخوار استعمار انگليس کشته شد. اما استعمار براي او ستون يادبودي برپا داشت. روي قبر وي نوشته شده: «اين آرامگاه ژنرال اوترام است که در جنگ با وحشيان جنوب ايران و به دست آنها کشته شد». جاي تعجب نيست که مزدوران انگليسي، عشاير وطن پرست و رشيد تنگستان و مردم دلير جنوب را که از خاک وطن دفاع ميکردهاند وحشي معرفي نموده اند؛ ولي ننوشته اند که نيروهاي تجاوزگر انگليس در خاک ايران و از جمله در بوشهر چه مي کردهاند؟ 4
پس از تسلط نيروي نظامي بريتانيا بر بندر بوشهر، حسنعليخان دريابيگي و مهدي خان سرهنگ و ميرزا رضا منشي با سرداران نيروي مهاجم ملاقات کردند. به دستور مقامات بريتانيا، حکمران ايراني و هفت تن از همراهان او را به عنوان اسير جنگي به بمبئي فرستادند و در بوشهر حکومت نظامي برقرار و مقررات حکومت را براي اطلاع سکنه شهر اعلام کردند. 5
هنگام وقوع انقلاب مشروطيت در 1324ق/1906م، محمدباقر خان تنگستاني از بوشهر رهسپار تهران شد. در حقيقت، حرکتهاي آزاديخواهانه و جنبشهاي ملّي او را بر آن داشت تا دست از ديار خود بردارد و خود را به تهران که کانون اين جنبشها به شمار مي رفت، برساند.
در تهران در کنار معين التجار بوشهري، اولين نماينده تجاري بوشهري در اولين دوره مجلس شوراي ملّي و گروه ديگري از آزاديخواهان جنوبي مقيم تهران، به صف انقلابيون و مشروطه خواهان پيوست. در همين زمان در تهران، ميرزا سيد محمدرضا برازجاني که بعدها به مساوات معروف شد، نشريه راديکال «مساوات» را منتشر مي نمود که متعلق به جناح چپ مشروطهخواهان و محافل سوسيال دموکرات (همان اجتماعيون- عاميون) بود. احتمالاً محمدباقر خان تنگستاني نيز به محافل سوسيال دموکراتهاي تهران پيوسته بود و با چند تن از چهره هاي معروف آن ارتباط تشکيلاتي داشته است. 6
با سقوط مشروطه اول و حاکميت مطلق محمدعلي شاه قاجار، احتمالاً محمدباقر خان تنگستاني از تهران فرار کرد، يعني همان دو سالي که ارتجاع محمدعلي شاهي و لياخوف روسي بر ايران حاکم بود. ظاهراً با فتح تهران و خلع محمدعليشاه به تهران بازگشت و شروع به برخي فعاليتهاي سياسي، اجتماعي به نفع مشروطيت کرد.
پس از خلع محمدعلي شاه قاجار و روي کار آمدن فرزند دوازده سالهاش احمدشاه قاجار «به پاس خدماتي که محمدباقر خان تنگستاني براي استقرار مشروطيت انجام داده بود، به سِمت «تفنگدارباشي» احمدشاه منصوب شد و حدود سه سال در اين شغل باقي ماند. اما طبع سرکش وي ماندن در اين شغل را به او اجازه نداد و استعفا داد». 7
محمدباقر خان تنگستاني در 21 ذيحجه 1328ق/1910م، اولين شماره هفته نامه «جنوب» را در هشت صفحه با حروف سربي در تهران در چاپخانه تمدن به طبع رساند. وي در سرمقاله روزنامه جنوب مي نويسد: «مي بينيد چگونه وطن عزيز محبوب ما که مايه شرف سعادت و اساس ما است بازيچه اجانب شده، تربت پاک اجداد ما لگدکوب سم ستوران دشمنان گرديده. ميبينيد چگونه مليت، استقلال مملکت و ديانت ما را محو و نابود مينمايد... وزراء ما را از اصلاحات لازمه مملکت و ترتيب موجبات رفاهيت اهالي باز مي دارند و بالجمله با يک حرکت سريع و به تندي برق و باد دستهايي که در راه تحصيل نجات ملّي و سعادت قومي کار مي کند به طنابهاي بسيار محکم پليتيک خود بسته و محبوس و در سياه چال اجبار مي سازند».
روزنامه جنوب، ارگان ملّيون و آزادي خواه و ضد استعمار بود که در بحرانيترين سالها بنياد و انتشار يافت. روزنامه جنوب پس از انتشار دو شماره، از شماره سوم مورخ 5 محرم 1329ق/ 7 ژانويه 1911م، به «يادگار جنوب» تغيير نام داد و تا آخرين شماره با همين عنوان منتشر شد. در دوران نايب السلطنگي «ناصرالملک قراگوزلو»، روزنامه هاي زيادي توقيف يا سانسور شدند و حتي مجلس دوم شوراي ملّي به دستور وي تعطيل شد. در همين دوران بود که محمدباقر خان با قلمي شفاف و صريح به انتقاد از سياستهاي دولت مشروطه دوم در نواحي جنوب و به ويژه بوشهر و تنگستان پرداخت و با افشاگريهاي خود پرده از سوءاستفادههاي مالي و سوءمديريت احمدخان دريابيگي برداشت و نشان داد که دولت در کرانه هاي جنوبي ايران، مردم محروم را به حال خود رها کرده و توجهي به امور آنها ندارد. از اينرو بود که مقالات و افشاگريهاي هفته نامه «يادگار جنوب» به مذاق استبداد زده نخست وزيران و وزيران به ظاهر مشروطهخواه خوش نيامد و اين هفته نامه را پس از انتشار 35 شماره توقيف و سانسور کردند. 8
اما توقيف و سانسور هفته نامه «يادگار جنوب»، محمدباقر خان تنگستاني را دلسرد نکرد و کمتر از يک ماه پس از توقيف هفته نامهاش با همکاري جمعي از مشروطه خواهان تهراني و تبريزي، هفته نامه «نداي جنوب» را منتشر کرد. اولين شماره آن در اواسط ذيقعده 1329ق، در هشت صفحه در تهران منتشر شد. از هفته نامه مزبور، بيش از سه شماره منتشر نشد. پس از انتشار شماره سوم از نداي جنوب، آن هم به سرنوشت يادگار جنوب دچار شد. پس از آن هم محمدباقر خان فرصت انتشار نشريه ديگري نيافت و دوران فعاليت ژورناليستي وي در همان اواخر سال 1329ق/ 1911م، به پايان رسيد.
يک سال پس از جنگ جهاني اول يعني در سال 1333ق/1915م، محمدباقر خان براي راه يابي به سومين دوره مجلس شوراي ملّي به نمايندگي از مردم تهران نامزد شد اما چون رأي نياورد به مجلس نيز راه نيافت. طي مهاجرت کبري و خروج عده زيادي از رجال سياسي، مطبوعاتي و مذهبي از تهران به کرمانشاه و تشکيل حکومت ملّي در آنجا به رياست «نظامالسلطنه مافي» ظاهراً محمدباقر تنگستاني هم در زمره مهاجران بوده و از تهران راهي کرمانشاه شد. با سقوط کرمانشاه توسط قواي روسي و عقبنشيني مهاجرين به ترکيه عثماني، محمدباقر خان نيز جزو مهاجران به آنجا رفت و تا پايان جنگ جهاني اول و حدود سه سال و اندي در استامبول ماند. 9
پس از پايان جنگ جهاني اول، وي همراه ديگر مهاجرين از عثماني به تهران بازگشت. در ايامي که قرارداد 1919م، منعقد و با مخالفت جدي شخصيتهاي سياسي ايران به رهبري «آيت الله سيد حسن مدرس» مواجه شد، محمدباقر خان نيز به مخالفت با قرارداد مزبور پرداخت و ظاهراً بر اثر همين ابراز مخالفت مدتي را در زندان به سر برد. پس از رهايي از زندان به فعاليت سياسي و اجتماعي خود ادامه داد که البته از ماهيت و چگونگي آن اطلاعي در دست نمي باشد.
پس از کودتاي سوم اسفند 1299ش/1921م، و اشغال تهران، اغلب رجال سياسي و متنفذ تهران بازداشت شدند که محمدباقر خان نيز ظاهراً جزو بازداشت شدگان بوده است. وي در دوران حکومت رضاشاه، هيچ نوع فعاليت سياسي يا مطبوعاتي نداشت؛ چرا که فضاي سياسي استبدادزده عصر رضاشاهي امکان اين گونه فعاليتها را سلب کرده بود.
اما با سقوط رضاشاه در شهريور 1320ش، محمدباقر خان تنگستاني بار ديگر به فعاليتهاي سياسي و حتي مطبوعاتي روي آورد و به نظر مي رسد که موفق شد چند شماره از نداي جنوب را در بوشهر منتشر کند. اما چون تاکنون يک برگ از روزنامه مزبور چاپ بوشهر در هيچ آرشيوي مشاهده نشده لذا در باب انتشار «نداي جنوب» به سردبيري محمدباقر خان تنگستاني در سال 1325ش، در بوشهر بايد با احتياط و تأمل بيشتري برخورد کرد. 10
با وقوع کودتاي 28 مرداد 1332ش، و سلطه استبداد سياسي و مطبوعاتي بر فضاي کشور، محمدباقر خان تنگستاني نيز چون اکثر چهرههاي فرهنگي و حتي سياسي به کلي فعاليتهاي سياسي را کنار گذاشت و روزگار خود را به ملاقات با دوستان قديمي و برخي روزنامهنگاران و مورخان سپري ميکرد. سالهاي پاياني عمرش را به مطالعه کتابهاي ادبي و تاريخي و بيان خاطرات سياسي و تاريخي خود در باب ايام مشروطه، جنگ جهاني اول و مهاجرت به ترکيه عثماني سپري نمود. 11
سرانجام محمدباقر خان تنگستاني پس از عمري تلاش در راه استقرار دموکراسي و آزادي و حکومت قانون در 19 تير 1339ش/ 1958م، در تهران در سن 79 سالگي درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.