21-07-2014، 14:22
نامههای به جای مانده از او به برادرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نخستوزیر ایران، بخشی از روابط اجتماعی و سیاسی دربار را آشکار میکند.
نجمالسلطنه مسائل و اخبار تهران را زمانی که برادرش به کرمان رفته بود، برای او تشریح میکرد.در یکی از نامههایش به عبدالحسین میرزا فرمانفرما درباره قرض از روسیه نوشته است "برادر، مردم چه کار دارند دولت پول دارد یا ندارد، رضای میل آن را میکنند، مثل شماها راه نمیروند که دو سفر خواست برود به انواع اقسام موقوف کردید..." ملکتاج خانم ملقب به نجمالسلطنه فرزند فیروز میرزا نصرتالدوله پسر عباس میرزا نایبالسطنه در سال 1270 ق/ 1233ش متولد شد. مادر او حاجیه هما خانم دختر بهمن میرزا بهاءالدوله نیز نوه دیگر عباسمیرزا بود. ملک تاج بزرگترین فرزند فیروزمیرزا بود و دارای دو خواهر به نامهای اشرف خانم سرورالسلطنه و ماه سماءخانم عصمتالسلطنه بود که این خواهر آخری در جوانی فوت کرد و تنها برادر تنیاش عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود .
ملک تاج خواندن و نوشتن را به رسم زمانه در کنار دیگر خواهران خود نزد معلمهای خانگی فراگرفت و در سن شانزده سالگی با مرتضیقلیخان وکیلالملک ثانی کرمانی حاکم کرمان (1284تا 1296هق) که از او بسیار بزرگتر و دارای همسر و اولاد بود ازدواج کرد. یکی از دلایل فیروز میرزا نصرتالدوله با این ازدواج تحصیلات نظامی مرتضیقلیخان در روسیه بود که این امر در آن زمان بدیع و امتیازی بالا محسوب میشد، مهریه عروس نیز قابل ملاحظه بود و 5/4 دانگ از قریه اسماعیلآباد یکی از دههای حاصلخیز کرمان بود. پس از مراسم ازدواج در تهران عروس با کالسکه به کرمان رفت، اهالی که تا به آن روز کالسکه چهار اسبه ندیده بودند برای تماشای آن جمع شدند.
فیروز میرزا از ناصرالدین شاه تقاضا کرد تا حکومت کرمان را به وی واگذار کند تا بتواند بدهیهای وکیلالملک را پرداخت کند و در ضمن ارث نوههای خود را از دیگر فرزندان وکیلالملک جدا کند ولی او نیز کاری از پیش نبرد و اختلاف بر سر میراث وکیلالملک برطرف نشد تا عبدالحسین میرزا فرمانفرما در سال 1309هـ. ق به حکومت کرمان منصوب شد و توانست تمامی سهم ملک و املاک خواهر و خواهرزادههایش را سر و سامان داده و به فروش رساند.
ملک تاج سه بار ازدواج کرد و هر سه بار بیوه شد. تربیت کودکان خردسال و اداره امور مالی از او زنی مصمم، فعال و پرجرأت ساخت.
نامههای به جای مانده از او به برادرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نخستوزیر ایران، بخشی از روابط اجتماعی و سیاسی دربار را آشکار میکند. نجمالسلطنه مسائل و اخبار تهران را زمانی که برادرش به کرمان رفته بود، برای او تشریح میکرد.در یکی از نامههایش به عبدالحسین میرزا فرمانفرما درباره قرض از روسیه نوشته است "برادر، مردم چه کار دارند دولت پول دارد یا ندارد، رضای میل آن را میکنند، مثل شماها راه نمیروند که دو سفر خواست برود به انواع اقسام موقوف کردید..."
نگاه انتقادی ملک تاج ، در پسرش محمد مصدق هم نفوذ کرده بود. محمد مصدق حاصل ازدواج دوم نجمالسلطنه بود.هر چند نجم السلطنه مانند بسیاری دیگر از زنان هم دورهاش زیر سایه مردان اطرافش بود، اما باوجود زندگی سنتی و بسته، سعی کرد از این قالب خارج شود.
یکی از مشغلههای نجمالسلطنه در اواخر عمرش تأسیس و رسیدگی به موقوفه بیمارستان نجمیه بود. او در سال 1305ش در ملک خود در خیابان یوسفآباد (حافظ کنونی) که از همسرش فضلالله خان دیبا به ارث برده بود بیمارستانی به نام نجمیه ساخت و آن را برای کلیه بیماران وقف کرد. نجمالسلطنه برای مخارج این بیمارستان درآمد چندین ملک خود را وقف کرد و تا زمانی که خود زنده بود نظارت بر امور آن را برعهده داشت. پس از آن طبق وقفنامه، تولیت به دست دکتر مصدق و بعد از وی به میرزا ابوالحسنخان ثقهالملک و پس از این دو پسر به فرزندان اکبر این دو پسر تعلق میگرفت. او همچنین نظارت بر این بیمارستان را به دخترانش زرینتاج شوکتالدوله، ملوک خانم عشرتالدوله و ایران (آمنه) دفتری یا دفترالملوک واگذار کرد. این بیمارستان در 15 آذر 1308 افتتاح شد و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. ملک تاج نجمالسلطنه در آبان 1311 در تهران درگذشت.
نجمالسلطنه مسائل و اخبار تهران را زمانی که برادرش به کرمان رفته بود، برای او تشریح میکرد.در یکی از نامههایش به عبدالحسین میرزا فرمانفرما درباره قرض از روسیه نوشته است "برادر، مردم چه کار دارند دولت پول دارد یا ندارد، رضای میل آن را میکنند، مثل شماها راه نمیروند که دو سفر خواست برود به انواع اقسام موقوف کردید..." ملکتاج خانم ملقب به نجمالسلطنه فرزند فیروز میرزا نصرتالدوله پسر عباس میرزا نایبالسطنه در سال 1270 ق/ 1233ش متولد شد. مادر او حاجیه هما خانم دختر بهمن میرزا بهاءالدوله نیز نوه دیگر عباسمیرزا بود. ملک تاج بزرگترین فرزند فیروزمیرزا بود و دارای دو خواهر به نامهای اشرف خانم سرورالسلطنه و ماه سماءخانم عصمتالسلطنه بود که این خواهر آخری در جوانی فوت کرد و تنها برادر تنیاش عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود .
ملک تاج خواندن و نوشتن را به رسم زمانه در کنار دیگر خواهران خود نزد معلمهای خانگی فراگرفت و در سن شانزده سالگی با مرتضیقلیخان وکیلالملک ثانی کرمانی حاکم کرمان (1284تا 1296هق) که از او بسیار بزرگتر و دارای همسر و اولاد بود ازدواج کرد. یکی از دلایل فیروز میرزا نصرتالدوله با این ازدواج تحصیلات نظامی مرتضیقلیخان در روسیه بود که این امر در آن زمان بدیع و امتیازی بالا محسوب میشد، مهریه عروس نیز قابل ملاحظه بود و 5/4 دانگ از قریه اسماعیلآباد یکی از دههای حاصلخیز کرمان بود. پس از مراسم ازدواج در تهران عروس با کالسکه به کرمان رفت، اهالی که تا به آن روز کالسکه چهار اسبه ندیده بودند برای تماشای آن جمع شدند.
ملک تاج سه بار ازدواج کرد و هر سه بار بیوه شد. تربیت کودکان خردسال و اداره امور مالی از او زنی مصمم، فعال و پرجرأت ساخت
نجمالسلطنه حدود ده سال در کرمان زندگی کرد و دارای دو دختر به نامهای زرین تاج خانم ملقب به شوکتالدوله و ملوک خانم ملقب به عشرتالدوله شد. با آغاز قحطی و آشفتگی در حکومت، مرتضیقلی خان از حکومت برکنار و به همراه نجمالسلطنه و دو فرزند خود راهی تهران شد. نجمالسلطنه از آمدن به تهران و نزدیکی با خانوادهاش خوشحال بود ولی اوضاع مالی وکیلالملک از این شادی میکاست، وکیلالملک یک سال بعد از ترک کرمان فوت کرد و نجمالسلطنه با بدهیهای فراوان همسر خود برجا ماند.فیروز میرزا از ناصرالدین شاه تقاضا کرد تا حکومت کرمان را به وی واگذار کند تا بتواند بدهیهای وکیلالملک را پرداخت کند و در ضمن ارث نوههای خود را از دیگر فرزندان وکیلالملک جدا کند ولی او نیز کاری از پیش نبرد و اختلاف بر سر میراث وکیلالملک برطرف نشد تا عبدالحسین میرزا فرمانفرما در سال 1309هـ. ق به حکومت کرمان منصوب شد و توانست تمامی سهم ملک و املاک خواهر و خواهرزادههایش را سر و سامان داده و به فروش رساند.
ملک تاج سه بار ازدواج کرد و هر سه بار بیوه شد. تربیت کودکان خردسال و اداره امور مالی از او زنی مصمم، فعال و پرجرأت ساخت.
نامههای به جای مانده از او به برادرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نخستوزیر ایران، بخشی از روابط اجتماعی و سیاسی دربار را آشکار میکند. نجمالسلطنه مسائل و اخبار تهران را زمانی که برادرش به کرمان رفته بود، برای او تشریح میکرد.در یکی از نامههایش به عبدالحسین میرزا فرمانفرما درباره قرض از روسیه نوشته است "برادر، مردم چه کار دارند دولت پول دارد یا ندارد، رضای میل آن را میکنند، مثل شماها راه نمیروند که دو سفر خواست برود به انواع اقسام موقوف کردید..."
نگاه انتقادی ملک تاج ، در پسرش محمد مصدق هم نفوذ کرده بود. محمد مصدق حاصل ازدواج دوم نجمالسلطنه بود.هر چند نجم السلطنه مانند بسیاری دیگر از زنان هم دورهاش زیر سایه مردان اطرافش بود، اما باوجود زندگی سنتی و بسته، سعی کرد از این قالب خارج شود.
یکی از مشغلههای نجمالسلطنه در اواخر عمرش تأسیس و رسیدگی به موقوفه بیمارستان نجمیه بود. او در سال 1305ش در ملک خود در خیابان یوسفآباد (حافظ کنونی) که از همسرش فضلالله خان دیبا به ارث برده بود بیمارستانی به نام نجمیه ساخت و آن را برای کلیه بیماران وقف کرد
نام نجم السلطنه از راه موقوفه وارد تاریخ اجتماعی معاصر شهر تهران شد.نجمالسلطنه از زمان مشروطیت زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت گرچه سندی در این رابطه موجود نیست ولی با شناخت خانواده او و اوضاع کشور به راحتی میتوان حدس زد که او چه بحرانهایی را بر سر مسائل سیاسی پسرش مصدق و برادرش فرمانفرما و حتی پسران او که یکی از آنها دامادش بود سپری کرده است ولی این زن در تمامی این سالها از خانواده بزرگ خود و برادرش حمایت و نگهداری کرد.یکی از مشغلههای نجمالسلطنه در اواخر عمرش تأسیس و رسیدگی به موقوفه بیمارستان نجمیه بود. او در سال 1305ش در ملک خود در خیابان یوسفآباد (حافظ کنونی) که از همسرش فضلالله خان دیبا به ارث برده بود بیمارستانی به نام نجمیه ساخت و آن را برای کلیه بیماران وقف کرد. نجمالسلطنه برای مخارج این بیمارستان درآمد چندین ملک خود را وقف کرد و تا زمانی که خود زنده بود نظارت بر امور آن را برعهده داشت. پس از آن طبق وقفنامه، تولیت به دست دکتر مصدق و بعد از وی به میرزا ابوالحسنخان ثقهالملک و پس از این دو پسر به فرزندان اکبر این دو پسر تعلق میگرفت. او همچنین نظارت بر این بیمارستان را به دخترانش زرینتاج شوکتالدوله، ملوک خانم عشرتالدوله و ایران (آمنه) دفتری یا دفترالملوک واگذار کرد. این بیمارستان در 15 آذر 1308 افتتاح شد و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. ملک تاج نجمالسلطنه در آبان 1311 در تهران درگذشت.