16-07-2014، 20:09
فك كنم اينو بخوني نظرت عوض ميشه
جاستين حتما اشتباه كرده بود به خاطر همين باكش كرده
جاستين حتما اشتباه كرده بود به خاطر همين باكش كرده
مجری:سلام جاستین از دیدنت من و طرفدارانت خیلی خوشحالیم.
-جاستین:من هم از دیدن بلیبرهای خوشگلم خیلی خوشحالم.
-مجری:خب جاستین میدونی که امروزاومدی تادرمورد رابطه ات باسلنا واز اون به بعد صحبت کنی,خب
می تونی توضیح بدی خیلی هاجوابش رونمیدونن.
-جاستین:میدونین رابطه من وسلنا ازسال2010شروع شدما فکرمیکردیم واقعاعاشق هم هستیم ویه
روزی باهم ازدواج میکنیم هرلحظه باهم بودیم وشادی هامون باهم تقسیم میکردیم شایعات زیادی
برای مادرست میکردن ولی مانسبت به اون ها بی اهمیت بودیم ورابطه مون تاسال2012ادامه یافت کم
کم به هم مشکوک میشدیم هروقت میومدپیش من وآلفرد میخواست منودست بندازه وبرای همین با
آلفرداسپانیایی صحبت میکرد.
-مجری:خب چه چیز باعث شدتادعواهایی بکنین؟
-جاستین:بهانه های زیادی بودیه روز که من سرماخورده بودم وحال نداشتم به من سرنزدیامنو دکترنبرد
من سعی میکردم تاربطه مون رو مثل گذشته هاکنم وبرای همین توی آهنگBeauty and a beatاسم
اون رو آوردم امامثل قبل از کارهام زیاد خوشحال نمیشدبرای همین تصمیم گرفتیم باهم صحبت کنیم
-مجری:بحثتون به کجارسید؟
-جاستین:به جایی نرسیدیعنی رسید ولی نرسید.حرفای سلنامنو تحت تاثیر قراردادوباعث شداعتمادم
روازش بردارم من نمیدونم اون درباره من چی فکرمیکنه وقرار شد به هم بزنیم.
-مجری:سلنابااین کار راضی بودتوخودت چی واقعادلت میخواست بهم بزنی یاازروی چیزدیگه ای؟
--جاستین:خب سلناکه انتظارداشت یه روزی بهم بزنیم ومنم بعدازشنیدن اون حرفاواقعاخواستم بهم بزنم.
-مجری:بعداین باهم دوست معمولی خواهیدشد؟
-جاستین:شایدازدوستی هم پایین تر.
-مجری:پس نفربعدی خوشبخت کیه؟
-جاستین:من تاوقتی که عشق واقعی موپیدانکنم باکسی دوست نمیشم.
-مجری:به نظرت عشق واقعیت کی متونه باشه؟
-جاستین:خب شایدازطرفدارام یاکس دیگه ای .حتی اگه ازجایه دیگه باشه چون عشق حرف اول رومیزنه
-مجری:بعضی ازطرفدارانت هستن که تورو ازنزدیک ندیدن وآرزشونه که توروببینن...
-جاستین:خب منم آرزومه طرفدارای من فقط آمریکایی واسپانیایی نیستن خب ممکنه طرفدارای من
توی جاهایی مثل ترکیه,دبی,یاحتی ایران هم بیشترازایناباشه.
-مجری:درسته که توازمسلموناخوشت میاد؟
-جاسیتن:آره به نظرم اوناخیلی روراست تراز ماهستن.من چندتاایرانی توی آمریکادیدم وباهاشون عکس انداختم اونا واقعازیباهستند.
-مجری:برای اینکه به فن هات روحیه بدی میتونی برامون چندتاآهنگ بخونی؟
-جاستین:البته...
( بعد جاستین آهنگ believeوnever say never رواجرامیکنه ومیگه هیچوقت امیدتون رونسبت به خواسته هایتان ازدست ندید)
-مجری:خب جاستین خیلی ممنون ازاینکه امروزباما بودی ووقتت روبرای ماگذاشتی برات آرزوی موفقیت میکنم
-جاستین:خیلی ممنون وظیفه ام بود.