آهنگ دلخوشی - حصین و بیگرض
آنلاین بگوش
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://gallerymedia.ir/%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D9%84%D8%AE%D9%88%D8%B4%DB%8C/
ورس 1
کفیتو بپوش و لباس تن کن
میخوام ببرمت جایی که ماجراس، چن دور
بزنی ببینی چند چنده شهر
و بعد بشینی یه نمه پر کندهتر
من، همون که خوش بود یه وقتی
سر حال و سنگی، سف بود میفهمی
همه چی پیچید و همینه صاف
روزاشم مث همه حتا روز تحویل سال، هه
همیشه متنا بلند بوده مشتی
رفیق هر نوعش، با هر نوعی گشتیم
و دیدیم تهش با زخمی تنهاییم
ولی خو خوش گذشت یه وقتایی
غصه که مال قصههاست
خوشیم همه جوره رو زمین با چشم باز
همین ، دلیلی شد بیمار و بیدل
یا سادهترش میشه یه گرگ بارون دیده
ورس 2
تمام طول روزتو میکنی تخمی سپری فکر به چیزی که باختی ببری
اون مغزتو میگاد مث سگ پشیمونی
تو گفته بودی که راه سختو میتونی
اما بعد دیدی تویی و کمی مایه تو جیب
به جایی نمیرسی با این قدمای کوچیک
این زندگی گفت دوتا چیزو یاد پس بگیر
امید بده به جاش بیلاخ پس بگیر
یاد میگیری که ناشتا نرینی
جاهایی میری که یه موقع آشنا نبینی
نه حسشو داری نه حال فک زدن
تو خودت پیچ میشی دیگه، آره مثلن
حرفات همیشه بوی غم میده
تو آینه هم تصویره دیگه گندیده
هنو بالا سرت گرماشو داری
راستی دلخوشیاشو سیری چند میده
ورس 3
گرگ باش، مث من، مث ببر
مث جغد تو پرسههای شب
مث سنگ تو لحظههای سخت
تو عرصههای تنگ
نعرتو بذار تو بارونو
بشکون و رد شو حتا قانونو
دل نبند که تش تلخیه
میشینی مثل من نفس تخلیه
با دستات همیشه خسته رو تنت
رو زخماتم نمک وابسته بودنه
ترجیح میدی جای اینکه نقشه بچینی
واسه بعد زندگیتو توی لحظه ببینی
میشه شب، میشه روز، میشه فردا
تو میخواستی نهرو کنی دریا
هه… شدی شبیه مردمت
ببین تو رویا همیشه حقیقت گمه…
آنلاین بگوش
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://gallerymedia.ir/%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D9%84%D8%AE%D9%88%D8%B4%DB%8C/
ورس 1
کفیتو بپوش و لباس تن کن
میخوام ببرمت جایی که ماجراس، چن دور
بزنی ببینی چند چنده شهر
و بعد بشینی یه نمه پر کندهتر
من، همون که خوش بود یه وقتی
سر حال و سنگی، سف بود میفهمی
همه چی پیچید و همینه صاف
روزاشم مث همه حتا روز تحویل سال، هه
همیشه متنا بلند بوده مشتی
رفیق هر نوعش، با هر نوعی گشتیم
و دیدیم تهش با زخمی تنهاییم
ولی خو خوش گذشت یه وقتایی
غصه که مال قصههاست
خوشیم همه جوره رو زمین با چشم باز
همین ، دلیلی شد بیمار و بیدل
یا سادهترش میشه یه گرگ بارون دیده
ورس 2
تمام طول روزتو میکنی تخمی سپری فکر به چیزی که باختی ببری
اون مغزتو میگاد مث سگ پشیمونی
تو گفته بودی که راه سختو میتونی
اما بعد دیدی تویی و کمی مایه تو جیب
به جایی نمیرسی با این قدمای کوچیک
این زندگی گفت دوتا چیزو یاد پس بگیر
امید بده به جاش بیلاخ پس بگیر
یاد میگیری که ناشتا نرینی
جاهایی میری که یه موقع آشنا نبینی
نه حسشو داری نه حال فک زدن
تو خودت پیچ میشی دیگه، آره مثلن
حرفات همیشه بوی غم میده
تو آینه هم تصویره دیگه گندیده
هنو بالا سرت گرماشو داری
راستی دلخوشیاشو سیری چند میده
ورس 3
گرگ باش، مث من، مث ببر
مث جغد تو پرسههای شب
مث سنگ تو لحظههای سخت
تو عرصههای تنگ
نعرتو بذار تو بارونو
بشکون و رد شو حتا قانونو
دل نبند که تش تلخیه
میشینی مثل من نفس تخلیه
با دستات همیشه خسته رو تنت
رو زخماتم نمک وابسته بودنه
ترجیح میدی جای اینکه نقشه بچینی
واسه بعد زندگیتو توی لحظه ببینی
میشه شب، میشه روز، میشه فردا
تو میخواستی نهرو کنی دریا
هه… شدی شبیه مردمت
ببین تو رویا همیشه حقیقت گمه…