30-06-2014، 22:27
تاریخ ایرانی: سوتلانا پیترز که پس از جنگ سرد به تقبیح کمونیسم پرداخت، پس از سالها زندگی در انزوا در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
دختر جوزف استالین که پس از جنگ سرد از کمونیسم روی برگرداند، سالها در امریکا در انزوا زندگی کرد و سرانجام در ۲۲ نوامبر در ریچموند کانتی، در ایالت کارولینای جنوبی در سن ۸۵ سالگی درگذشت. سوتلانا پیترز، تنها دختر و آخرین فرزند بازمانده رهبر اسبق شوروی، که در جستجوی هویت شخصی خود سه بار نام عوض کرد، پس از آنکه با کمک سیا در سال ۱۹۶۷ از اتحاد جماهیر شوروی گریخت، پدرش را «هیولایی اخلاقی و روحانی» خواند. فرار او از شوروی جنجالی سیاسی به راه انداخت و خشم مقامات مسکو را برانگیخت.
تصمیم او برای ترک شوروی، که به گفته خودش تا حدی به خاطر رفتار نادرست مقامات شوروی با شوهر سومش بود، موفقیتی ارزشمند برای امریکا از منظر افکار عمومی بود و مایه شرم برای مقامات شوروی. وی به محض رسیدن به نیویورک در کنفرانسی مطبوعاتی از رژیم سیاسی پدرش ابراز انزجار کرد و گفت: «به اینجا آمدهام تا خود واقعیام را که مدتهاست در روسیه از من سلب شده بازستانم.» الکسی کوسیگین، نخستوزیر وقت شوروی، او را فردی «از نظر روانی بیثبات» و «بیمار» خواند و گفت: «تنها میتوانیم به حال آنهایی که میخواهند از او برای رسیدن به مقصودی سیاسی، یا به هر هدفی در راستای بیاعتبار ساختن کشور شوروی بهره گیرند، افسوس بخوریم.»
سوتلانا استالینا، پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۵۳ نام خانوادگی مادرش را اختیار کرد و به سوتلانا الیلویوا تغییر نام داد و سرانجام پس از پناهنده شدن به ایالات متحده، نام و نام خانوادگیاش را به لانا پیترز تغییر داد و تا پایان عمر با همین هویت زیست.
مهاجرت به کشورهای مختلف، برگزیدن چندین مذهب مختلف از هندوئیسم تا علوم مسیحی، و چهار بار ازدواج، زندگی او را آنچنان پرماجرا ساخته است که به راحتی میتوان صفحات رمانی پر ورق را با آن پر کرد. به همین سبب دو زندگینامهای که نوشت که به شرح خاطرات زندگیاش در شوروی میپردازند، از پرفروشهای دنیای کتاب شدند. یکی از این دو کتاب پرفروش، یعنی بیست نامه به یک دوست، درآمدی ۱ میلیون پوندی نصیب او کرد. ولی با این وجود وی در مصاحبهای در سال ۱۹۹۰، که از معدود مصاحبههای بر جای مانده از او محسوب میشود، گفت که هیچ پولی ندارد و هیچ درآمدی از کتابهاش به او نرسیده و با دخترش اولگا در خانهای اجارهای و مشترک با چند خانواده دیگر زندگی میکند.
پیترز تنها دختر استالین از همسر دومش، نادژدا الیلویوا بود که خود را در سال ۱۹۳۲ کشت. لانا در سال ۱۹۴۹ از دانشگاه مسکو فارغالتحصیل شد و پیش از ترک شوروی به عنوان معلم و مترجم مشغول به کار بود.
وی در ۱۸ سالگی خواست پدرش را نادیده گرفت و با دانشجویی یهودی به نام الکسی کاپلر ازدواج کرد. این زوج صاحب فرزند پسری شدند ولی ازدواجشان دوامی نداشت و شوهر سابق لانا به یک اردوگاه کار اجباری در سیبری فرستاده شد.
دومین شوهر او یوری ژادانُف بود و لانا از او صاحب دختری شد، ولی این پیوند زناشویی هم سرانجامی نداشت و پیترز در سال ۱۹۶۴ با شوهر سومش بریجیش سینگ، که کمونیستی هندی بود، ازدواج کرد. پس از فرار به امریکا، او با شوهر چهارمش، ویلیام وزلی پیترز ازدواج کرد و از او صاحب دختری شد که نامش را اولگا گذاشتند، این دو در سال ۱۹۷۳ از هم جدا شدند.
پیترز پس از دو سال زندگی در بریتانیا، در سال ۱۹۸۴ به شوروی برگشت تا دو فرزندی را که آنجا داشت بیابد. ولی یک سال بعد از آن دوباره به امریکا بازگشت و تا پایان عمر آنجا بود. وی سال گذشته در مصاحبهای با ویسکانسِن استِیت ژورنال، از حرفی که پیش از آن زده بود برگشت. او در فیلمی مستند گفته بود که از آمدن به امریکا پشیمان است و آرزو میکند که در کشوری بیطرف مثل سوئیس باشد. وی در این مصاحبه گفت: «من کاملا اینجا خوشحالم. هر جا که بروم، اینجا، سوییس، یا هند، یا هر جای دیگر. استرالیا یا یک جزیره دورافتاده، همیشه به خاطر نام و آوازه پدرم، اسیری سیاسی خواهم بود.»
سوتلانا در هنگام مرگ پدرش بر بستر او حاضر بود و به یاد میآورد که استالین دست چپش را بالا گرفته و «انگار به چیزی بالای سر ما اشاره کند، و بعد صلیبی بزرگ برای همه ما کشید.»
دختر جوزف استالین که پس از جنگ سرد از کمونیسم روی برگرداند، سالها در امریکا در انزوا زندگی کرد و سرانجام در ۲۲ نوامبر در ریچموند کانتی، در ایالت کارولینای جنوبی در سن ۸۵ سالگی درگذشت. سوتلانا پیترز، تنها دختر و آخرین فرزند بازمانده رهبر اسبق شوروی، که در جستجوی هویت شخصی خود سه بار نام عوض کرد، پس از آنکه با کمک سیا در سال ۱۹۶۷ از اتحاد جماهیر شوروی گریخت، پدرش را «هیولایی اخلاقی و روحانی» خواند. فرار او از شوروی جنجالی سیاسی به راه انداخت و خشم مقامات مسکو را برانگیخت.
تصمیم او برای ترک شوروی، که به گفته خودش تا حدی به خاطر رفتار نادرست مقامات شوروی با شوهر سومش بود، موفقیتی ارزشمند برای امریکا از منظر افکار عمومی بود و مایه شرم برای مقامات شوروی. وی به محض رسیدن به نیویورک در کنفرانسی مطبوعاتی از رژیم سیاسی پدرش ابراز انزجار کرد و گفت: «به اینجا آمدهام تا خود واقعیام را که مدتهاست در روسیه از من سلب شده بازستانم.» الکسی کوسیگین، نخستوزیر وقت شوروی، او را فردی «از نظر روانی بیثبات» و «بیمار» خواند و گفت: «تنها میتوانیم به حال آنهایی که میخواهند از او برای رسیدن به مقصودی سیاسی، یا به هر هدفی در راستای بیاعتبار ساختن کشور شوروی بهره گیرند، افسوس بخوریم.»
سوتلانا استالینا، پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۵۳ نام خانوادگی مادرش را اختیار کرد و به سوتلانا الیلویوا تغییر نام داد و سرانجام پس از پناهنده شدن به ایالات متحده، نام و نام خانوادگیاش را به لانا پیترز تغییر داد و تا پایان عمر با همین هویت زیست.
مهاجرت به کشورهای مختلف، برگزیدن چندین مذهب مختلف از هندوئیسم تا علوم مسیحی، و چهار بار ازدواج، زندگی او را آنچنان پرماجرا ساخته است که به راحتی میتوان صفحات رمانی پر ورق را با آن پر کرد. به همین سبب دو زندگینامهای که نوشت که به شرح خاطرات زندگیاش در شوروی میپردازند، از پرفروشهای دنیای کتاب شدند. یکی از این دو کتاب پرفروش، یعنی بیست نامه به یک دوست، درآمدی ۱ میلیون پوندی نصیب او کرد. ولی با این وجود وی در مصاحبهای در سال ۱۹۹۰، که از معدود مصاحبههای بر جای مانده از او محسوب میشود، گفت که هیچ پولی ندارد و هیچ درآمدی از کتابهاش به او نرسیده و با دخترش اولگا در خانهای اجارهای و مشترک با چند خانواده دیگر زندگی میکند.
پیترز تنها دختر استالین از همسر دومش، نادژدا الیلویوا بود که خود را در سال ۱۹۳۲ کشت. لانا در سال ۱۹۴۹ از دانشگاه مسکو فارغالتحصیل شد و پیش از ترک شوروی به عنوان معلم و مترجم مشغول به کار بود.
وی در ۱۸ سالگی خواست پدرش را نادیده گرفت و با دانشجویی یهودی به نام الکسی کاپلر ازدواج کرد. این زوج صاحب فرزند پسری شدند ولی ازدواجشان دوامی نداشت و شوهر سابق لانا به یک اردوگاه کار اجباری در سیبری فرستاده شد.
دومین شوهر او یوری ژادانُف بود و لانا از او صاحب دختری شد، ولی این پیوند زناشویی هم سرانجامی نداشت و پیترز در سال ۱۹۶۴ با شوهر سومش بریجیش سینگ، که کمونیستی هندی بود، ازدواج کرد. پس از فرار به امریکا، او با شوهر چهارمش، ویلیام وزلی پیترز ازدواج کرد و از او صاحب دختری شد که نامش را اولگا گذاشتند، این دو در سال ۱۹۷۳ از هم جدا شدند.
پیترز پس از دو سال زندگی در بریتانیا، در سال ۱۹۸۴ به شوروی برگشت تا دو فرزندی را که آنجا داشت بیابد. ولی یک سال بعد از آن دوباره به امریکا بازگشت و تا پایان عمر آنجا بود. وی سال گذشته در مصاحبهای با ویسکانسِن استِیت ژورنال، از حرفی که پیش از آن زده بود برگشت. او در فیلمی مستند گفته بود که از آمدن به امریکا پشیمان است و آرزو میکند که در کشوری بیطرف مثل سوئیس باشد. وی در این مصاحبه گفت: «من کاملا اینجا خوشحالم. هر جا که بروم، اینجا، سوییس، یا هند، یا هر جای دیگر. استرالیا یا یک جزیره دورافتاده، همیشه به خاطر نام و آوازه پدرم، اسیری سیاسی خواهم بود.»
سوتلانا در هنگام مرگ پدرش بر بستر او حاضر بود و به یاد میآورد که استالین دست چپش را بالا گرفته و «انگار به چیزی بالای سر ما اشاره کند، و بعد صلیبی بزرگ برای همه ما کشید.»