27-06-2014، 22:51
چقدر میل به مطالعه زیاده بین کاربرا از بین طرفدارای رپ که کامنت گذاشتن فقط سعید غلط متنو گفت
واقعا خیلی دوست دارم با نویسنده اصلی اینجور متنا از نزدیک آشنا بشم بفهمم دقیقن تو ذهنشون چی میگذره؟ به چی فک کردن که اینا شده نتیجش؟ میگه رپ مشروب خواری و س ک س رو ستایش میکنه. یا از کلمات تابودار استفاده میکنه. این فقط ظاهر قضیه س. بالاخره بعضیاشون از پس این حرفا مشکلات اجتماعی و ... رو مطرح میکنن. خب سوال پیش میاد نمیشه با ظاهری غیر از این حرف زد؟ اونی که برای کوبیدن رپ پای سعدی و حافظ بزرگ رو میکشه وسط یا شعر سعدی و حافظو درست نخونده یا مطمئنه مخاطبش لای کلیات سعدی و دیوان حافظو باز نکرده. انگ تشویق به مشروب خوری و این چیزا رو میشه به شاعرای بزرگم چسبوند اگه بخوایم ظاهربین باشیم.
این غزل سعدی رو کسی خونده؟
امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس
عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس
پستان یار در خم گیسوی تابدار
چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس
یک شب که دوست فتنه خفتست زینهار
بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس
تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح
یا از در سرای اتابک غریو کوس
لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود
برداشتن بگفته بیهوده خروس
الان میشه سعدی رو به تبلیغ س ک س متهم کرد لابد؟
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش می طلبی ترک خواب کن
یا
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
یا الان حافظ داره تبلیغ مشروب خواری میکنه؟
تو همچین مواقعی میگن اینا معنی عرفانی داره. پس میبینیم با اینکه ظاهر به قول متن شنیعی داره ولی معانی خوبی ازش استخراج میشه. ولی حافظ و سعدی شناسایی که من دربارشون خوندم و ازشون شنیدم گفتن نمیشه قطعا گفت منظور از می و شراب تو این اشعار حتما عرفانیه. یعنی یه جاهایی هست که نمیشه هیچ جوره معنی عرفانی کرد شعرو! مثال:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
الان شراب بخواد معنی عرفانی داشته باشه بقیه کلمات هم باید معنی عرفانی داشته باشن. ولی ما هیچ معنی عرفانی یی برای شمع و شیرینی سراغ نداریم.
حالا دیگه از هزلیات سعدی مثال نمیزنم. یا درباره مجالس شراب تو شاهنامه تو داستانهای مختلف رستم یا بیژن و منیژه مثال نمیارم که اینا کوچکترین نشونه عرفان هم بهش نمیچسبه...
واقعا خیلی دوست دارم با نویسنده اصلی اینجور متنا از نزدیک آشنا بشم بفهمم دقیقن تو ذهنشون چی میگذره؟ به چی فک کردن که اینا شده نتیجش؟ میگه رپ مشروب خواری و س ک س رو ستایش میکنه. یا از کلمات تابودار استفاده میکنه. این فقط ظاهر قضیه س. بالاخره بعضیاشون از پس این حرفا مشکلات اجتماعی و ... رو مطرح میکنن. خب سوال پیش میاد نمیشه با ظاهری غیر از این حرف زد؟ اونی که برای کوبیدن رپ پای سعدی و حافظ بزرگ رو میکشه وسط یا شعر سعدی و حافظو درست نخونده یا مطمئنه مخاطبش لای کلیات سعدی و دیوان حافظو باز نکرده. انگ تشویق به مشروب خوری و این چیزا رو میشه به شاعرای بزرگم چسبوند اگه بخوایم ظاهربین باشیم.
این غزل سعدی رو کسی خونده؟
امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس
عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس
پستان یار در خم گیسوی تابدار
چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس
یک شب که دوست فتنه خفتست زینهار
بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس
تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح
یا از در سرای اتابک غریو کوس
لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود
برداشتن بگفته بیهوده خروس
الان میشه سعدی رو به تبلیغ س ک س متهم کرد لابد؟
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش می طلبی ترک خواب کن
یا
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
یا الان حافظ داره تبلیغ مشروب خواری میکنه؟
تو همچین مواقعی میگن اینا معنی عرفانی داره. پس میبینیم با اینکه ظاهر به قول متن شنیعی داره ولی معانی خوبی ازش استخراج میشه. ولی حافظ و سعدی شناسایی که من دربارشون خوندم و ازشون شنیدم گفتن نمیشه قطعا گفت منظور از می و شراب تو این اشعار حتما عرفانیه. یعنی یه جاهایی هست که نمیشه هیچ جوره معنی عرفانی کرد شعرو! مثال:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
الان شراب بخواد معنی عرفانی داشته باشه بقیه کلمات هم باید معنی عرفانی داشته باشن. ولی ما هیچ معنی عرفانی یی برای شمع و شیرینی سراغ نداریم.
حالا دیگه از هزلیات سعدی مثال نمیزنم. یا درباره مجالس شراب تو شاهنامه تو داستانهای مختلف رستم یا بیژن و منیژه مثال نمیارم که اینا کوچکترین نشونه عرفان هم بهش نمیچسبه...