مامانم هروقت میخواد بهم سرکوفت بزنه میگه؛
یکم ظرافت دخترونه را از پسر همسایه یاد بگیر!!!!
من دیگه حرفی ندارم..
یه دفعه پدرم ساعت 4 صبح زنگ زد (رفته بودن مسافرت)گفت:الو بیداری؟
گفتم:سلام علیکم نه نیم ساعته خوابیدم.
گفت:خیالم راحت شد.فکر کردم بیداری هنوز
یکم ظرافت دخترونه را از پسر همسایه یاد بگیر!!!!
من دیگه حرفی ندارم..
یه دفعه پدرم ساعت 4 صبح زنگ زد (رفته بودن مسافرت)گفت:الو بیداری؟
گفتم:سلام علیکم نه نیم ساعته خوابیدم.
گفت:خیالم راحت شد.فکر کردم بیداری هنوز