اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

طنز: مکالمه تلفنی روحانی و احمدی‌نژاد

#1
پوریا عالمی در شماره روز پنجشنبه روزنامه شرق یک مکالمه تلفنی فرضی بین حسن روحانی و محمود احمدی‌نژاد را در قالب
طنز
روایت کرده است. عالمی نوشت: «حسن، دولتی به کرایه گرفته بود. درزهای اقتصاد بسیار صدا می‌کرد. به مستاجر قبلی زنگ زد و گفت: ببخشید، شما قبلا اینجا زندگی می‌کردید؟مستاجر قبلی گفت: صدا؟ صدا نمی‌آید که.حسن گفت: اینکه صدایش را درنمی‌آوردید با اینکه صدا ندهد، فرق دارد.محمود گفت:‌ ای بابا. پس صدایش درآمد؟حسن گفت: بله. ساز شما از آن سازها بود که صدایش فردا در می‌آید.محمود گفت: دیگه داری گُنده‌ش می‌کنی‌ها. اگه راست می‌گویی بگو ببینم مشکل خانه چیست؟حسن گفت: بدهی شما به سیستم بانکی بیش از 74 هزار میلیارد تومان، بدهی‌ات به صندوق تامین‌ اجتماعی 60 هزار میلیارد تومان، بدهی به بخش خصوصی 55 هزار میلیارد تومان و تعهدات سفرهایی که رفتی شهرستان 211 هزار میلیارد تومان، تعهد پروژه‌های عمرانی که دادی 400 هزار میلیاردتومان است.محمود گفت: خب؟ برای همین زنگ زدی؟ اینها که چیزی نیست.حسن گفت: نه، برای پول آب و برق و تلفن زنگ زدم. چرا آنها را ندادی؟ دارند قطع می‌کنند.محمود گفت: چقدر آمده؟حسن گفت: 225 هزار تومان.محمود گفت: حسن آقا؟ یعنی به‌ خاطر 225 هزار تومان داری داد و‌ قال‌ راه میندازی؟ قبضش را بفرست خودم پرداختش کنم.حسن پشت تلفن مبهوت شد. گفت: معذرت می‌خواهم. واقعا 225 هزار تومان ارزشش را ندارد.محمود گفت: عیبی ندارد. یکی را بیاور دستی به سر و روی کشور بکشد، درست می‌شود. الان یکی هست هفته‌ای یک‌ بار می‌آید خانه ما را نظافت می‌کند 40 هزار تومان می‌گیرد. بگویم بیاید کشور را درست کند؟ خرجش 40 هزار تومان است. راستش من خودم وقتی مستاجر دولت بودم، همیشه می‌گفتم، همین بابا می‌آمد و دستی به سر و روی مصوبات می‌کشید. ما که خیلی راضی بودیم.حسن گفت: خسته نباشی. همان استادکاری‌ها زهوار خانه را شل کرده.محمود گفت: خب برو یک بنا بیاور.حسن گفت: رفتم دور میدان یک اوستا بنا آوردم خانه را تعمیر کند. وقتی خانه را دید گفت این خانه 16سال طول می‌کشد تعمیر شود.محمود گفت: جدی؟ اگر هشت‌ سال دیگر فرصت داشتم درستش می‌کردم ... .حسن گفت: اگر هشت‌ سال دیگر فرصت داشتی که باید خانه را می‌کوبیدیم توی خیابان چادر می‌زدیم.محمود گفت: چه با حال. آتش هم می‌توانیم درست کنیم و کباب بزنیم؟ به‌به ... به‌به ...حسن گفت: شخصی خانه‌ای به کرایه گرفته بود. چوب‌های سقف بسیار صدا می‌کرد. به صاحب‌خانه از بهر مرمت آن سخن بگشاد. صاحبخانه پاسخ داد که چوب‌های سقف ذکر خدا می‌کنند. شخص گفت: نیک است اما می‌ترسم که این ذکر منجر به سجده شود.و گوشی را قطع کرد ...»
پاسخ
 سپاس شده توسط حقوقدان انجمن ، ♫♫ sina ♫♫ ، しíþ ßしâçk
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
طنز: مکالمه تلفنی روحانی و احمدی‌نژاد - tyjtfhdhr - 21-06-2014، 20:40

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  احمدی نژاد(طنز)
Tongue مکالمه خیام با دوس دخترش
  طرفداران آقای آریان نژاد
  با بازیگر مورد علاقه تان تلفنی صحبت کنید (+ شماره تلفن)
  مکالمه طنز اما واقعی از دنیای دختر و پسر !
  عکسه روحانی و اوباما.همرا با اس ام اس بازیه امشبشون
  شعر طنزی که برای روحانی سروده شد!
Thumbs Up متن نامه دختر عاشق به احمدی نژاد
  آواز رحیمی برای احمدی‌نژاد!
Thumbs Up مچکریم روحانی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان