امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

❞ گُـفتگـوی آزاد نسـخه 148 ❝

یه بار حالم بد شد. یهو بیهوش شدم وسط خونه . زنگ زدن اورژانس بردنم بیمارستان. چون شلوارک پام بود مامان با عجله یه شلوار برام برداشت.
بعد 1-2 ساعت حالم که جا اومد مرخص شدم. اومدم شلوار رو بپوشم دیدم مامان از بس هول بوده شلوار بابامو برام آورده.
هیچی دیگه پوشیدن شلوار کردی (اونم واسه یه دختر) و قدم زدن تو بیمارستان و خیابون هم عالمی داره که نپرس.
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

 سپاس شده توسط Mσηѕтєя Gιяℓ ، F A R ! N ، ~Mahnaz~


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ❞ گُـفتگـوی آزاد نسـخه 148 ❝ - ஐற£ℒἶ†дஐ - 21-06-2014، 1:15


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 19 مهمان