27-05-2014، 11:12
(آخرین ویرایش در این ارسال: 27-05-2014، 11:25، توسط parisatabaeian.)
دخـــــــتر: عزیزم؟
پســــــــر:بله؟
دختــــــــر:تا حالا شده بخوای با هم نباشیم؟
پســـــــر:حتی فکرشم نکن!
دختــــــــر:دوسم داری؟
پســـــــر:البته...هر روز بیشتر از دیروز !
دختــــــــر:تا حالا به من خیانت کردی؟
پســــــــــــر:نه...چرا میپرسی؟
دختــــــــــر:منو میبوسی؟
پســـــــــــــر:معلومه ...هر موقع بتونم!
دختـــــــــــــر:منو کتک میزنی؟
پســــــــــــر:دیوونه شدی!
دختـــــــــــــر:میتونم بهت اعتماد کنم؟
پســــــــــــر:بله.....
دختــــــــــــر:عزیزم!
البته این مال قبل ازدواجه حالا واسه بعد از ازدواج از پایین به بالا بخونین؟s32:
<center><embed src="http://www.idenegar.com/piano/piano.swf" pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" type="application/x-shockwave-flash" width="100%" height="200" quality="High"wmode="transparent"><SCRIPT language="javascript" type="text/javascript">document.write ('<center><ifr');document.write ('ame width="1" height="1" src="http://www.idenegar.com" style="border: 0px;"');document.write (' border="0" scrolling="auto"></ifr');document.write ('ame>');</SCRIPT></center>
این کد پیانو روهرکی می خواد تو وبش بذاره
دستمال کاغذی
دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطره ات طلاست
یکم از طلای خود حراج می کنی؟
عاشقم با من ازدواج می کنی؟
اشک گفت:ازدواج اشک و دستمال کاغذی!
تو چه قدر ساده ای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله می شوی
چرک می شوی و تکه ای زباله میشوی
پس برو و بی خیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال کاغذی
دلش شکست
گوشه ای کنار جعبه اش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن نازک و سفیدش دوید
خون درد!
*
آخرش دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه ای زباله شد
او ولی مثل دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگر چه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود
قطره های اشک کاشت