24-05-2014، 14:47
یه دختر تو تراس رو به رویی
یه شال سبز رو هر روز میتکونه
یه شال سبز و ساده که غروبا
پر از خاکستر آتشفشونه
پراز خاکستر آرزوهایی که هر
روز روی قلبش گر میگیرن
پر از خاکستر خوابای خوبی
که هر شب تو نگاه اون میمیرن
«شادمهر و ابی، یه دختر»
یه شال سبز رو هر روز میتکونه
یه شال سبز و ساده که غروبا
پر از خاکستر آتشفشونه
پراز خاکستر آرزوهایی که هر
روز روی قلبش گر میگیرن
پر از خاکستر خوابای خوبی
که هر شب تو نگاه اون میمیرن
«شادمهر و ابی، یه دختر»