منم ی روز داشتم ميرفتم خونه یکی از دوستان قدیمی ک دوسال بود ندیده بودمش توی ذهنم همش داشتم میگفتم خب من زنگ میزنم اونم مگه کیه منم ج میدم هیچی دیگه من زنگ زدم دوستم ب جای این که بگه کیه اسممو صدا زد منم حول کردم ب جاش گفتم کیه.......
هیچی دیگه تا ی ربع داشت بهم میخندید
هیچی دیگه تا ی ربع داشت بهم میخندید