14-07-2012، 21:47
صدای قلبم را میشنوم . قلبی که عمری بیهوده تپیده بود . قلبی که برای زندگی کلیشه ای
میتپید . من شمع زندگی ام را در دست گرفته بودم و از جاده ی تاریک شب که نمیدانم
سایه ی سیاهـِـ که بود , گذر کردم . دورتر شدم ناگهان سر برگرداندم و دیدم قلبم جا مانده ...
میتپید . من شمع زندگی ام را در دست گرفته بودم و از جاده ی تاریک شب که نمیدانم
سایه ی سیاهـِـ که بود , گذر کردم . دورتر شدم ناگهان سر برگرداندم و دیدم قلبم جا مانده ...