رفتــه اي
و مــن هــر روز،
بــه مــوريــانــه هــايــي فکــر مــي کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــاي خيــال ام را مــي جــونــد!
به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم....
از حـــــــال مــیــروم....!.
ساعت از نیمه شب گذشته است و من به این می اندیشم :
اگر کاری که ” عشق ” با من کرد با تو می کرد
عجـــــــــب طعـــم گسی دارد ..
دروغ هـــــــــایت
وقتـــــــــــی ..
به خورد گوش هــــــــــــایم میرود
تمام ذهنـــم را جــــــمـــع می کنـــد .. !!!
نقاش نیستم ولی
تمام لحظه های بی تو بودن را
درد می کشم
و مــن هــر روز،
بــه مــوريــانــه هــايــي فکــر مــي کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــاي خيــال ام را مــي جــونــد!
به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم....
از حـــــــال مــیــروم....!.
ساعت از نیمه شب گذشته است و من به این می اندیشم :
اگر کاری که ” عشق ” با من کرد با تو می کرد
عجـــــــــب طعـــم گسی دارد ..
دروغ هـــــــــایت
وقتـــــــــــی ..
به خورد گوش هــــــــــــایم میرود
تمام ذهنـــم را جــــــمـــع می کنـــد .. !!!
نقاش نیستم ولی
تمام لحظه های بی تو بودن را
درد می کشم