کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست
تو پاييز اومدي و دلم رو روشن كردي
تو پاييز رفتي و تنهام گذاشتي
اما پاييز با تموم دلگيريش منو تنها نذاشت
پاييز رو دوست دارم چون بوي بارون رو ميده
بوي وفا رو ميده يادم مياره كه بي وفايي آخر دنيا نيست
پاييز بهم ميگه تو اين فصل بايد خودمو از نامهربونيا پاك كنم
به فكر آسمون آبي بهاري باشم كه داره مياد
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم...
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم...
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست...
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم...
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم ...
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم...
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد...
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم...
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست
تو پاييز اومدي و دلم رو روشن كردي
تو پاييز رفتي و تنهام گذاشتي
اما پاييز با تموم دلگيريش منو تنها نذاشت
پاييز رو دوست دارم چون بوي بارون رو ميده
بوي وفا رو ميده يادم مياره كه بي وفايي آخر دنيا نيست
پاييز بهم ميگه تو اين فصل بايد خودمو از نامهربونيا پاك كنم
به فكر آسمون آبي بهاري باشم كه داره مياد
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم...
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم...
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست...
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم...
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم ...
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم...
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد...
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم...