10-07-2012، 14:10
تاکتیک های جنگی
شيوه هاي نظامي جنگ چريکي در کردستان
اين مقاله به عملکرد نيروهاي ضدانقلاب در منطقه کردستان و زمان جنگ مي پردازه. شايد مطلب براي 20 سال قبل باشه ولي اصول توضيح داده شده همون قواعد عملياتي جنگهاي چريکيه و تاکتيک هايي که معرفي شده هنوز هم بر ضد مرزداران جمهوري اسلامي استفاده ميشه. آخرين مورد اون کمين به يک گروه گشتي نيرو مخصوص سپاه در تاريخ 2 شهريور امسال بود که منجر به شهادت چند نفر شد ( اين خبر رو از من نشنيده بگيرين!) مطالعه اين مقاله تخصصي رو به تمام علاقمندان نبردهاي چريکي توصيه ميکنم.
بررسي عمليات کمين صد انقلاب
يکي از موفقترين و معمولترين عمليات ضد انقلاب در کردستان اجراي عمليات کمين بر عليه نيروهاي خودي بوده که قسمت اعظمي از عمليات ضدانقلاب در هر سال را به خود اختصاص ميداده.
عمليات کيمن عليه ستونهاي پياده و موتوريزه صورت ميگيرد و ضد انقلاب با بهره گيري از اصول:
1- غافلگيري
2- سرعت عمل
3- آتش انبوه
4- عمليات تهاجمي
دست به اين عمليات ميزد و از حداکثر استفاده از زمين منطقه نبرد و اطلاعات لازم در مورد نيروهاي خودي نيز غافل نمي باشد.
کمين ها کلا به دو صورت انجام مي گيرد.
الف – کمين زنجيره اي با فرصت:
قبل از عمليات، شناسايي دقیق صورت مي گيرد و بعد از شناسايي مسئولين نظامي با تشکيل جلسه و مشورت نحوه کمين را مشخص مي کنند. از مشخصات اوليه اينگونه کمينها ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
1- محل کمين مکان مناسبي براي جنگيدن باشد.
2- زمين داراي پيچ و خم و موانع طبيعي لازم باشد.
3- ارتفاعات مسلط به محل کشتارگاه وجود داشته باشد.
4- راه مناسب براي عقب نشيني داشته باشد.
نيروها در کمين بدينگونه سازماندهي ميشوند.
- تيم اول براي مشغول کردن پايگاههاي خودي در اطراف محل کمين بوسيله سلاحهاي دورزن و تکتيرانداز مامور ميشوند.
- تيم دوم مامور تخليه و پشتيباني است که در اصل مامور تخليه اسرا و غنائم و در صورت لزوم مجروحين ضد انقلاب از صحنه و نيز پشتيباني نيروهاي کمين در مواقع اضطراري است.
- تيم سوم تيم آتش است که روي ارتفاعات مسلط منطقه بوده و آتش اوليه را براي اجراي کمين اجرا ميکند. تيربارها عمدتا در اختيار تيمهاي آتش قرار ميگيرد تا اجراي حجم زياد آتش را براي آنها ممکن سازد.
- چهارم تيم هجوم است که ماموريت انهدام نفرات و تجهيزات به کمين افتاده را به عهده دارد و سلاحهاي ضد زره و خودرو و همچنين انواع نارنجکها در اختيار اين تيم است. بعلاوه نيروهاي ذکر شده ممکن است با چند تيم مختص بستن سر و ته کمين سازماندهي شوند تا اجازه گريز به نيروهاي کمين خورده داده نشود و همچنين جهت تامين عقبه و عقب نشيني ، تيم خاصي در مسير عقب نشيني تامين را برقرار سازد. در ضمن دو تيم پشتيباني با تامين عناصر امدادگر و بهداري جهت مداواي زخمي ها در نظر گرفته مي شوند و در حين عقب نشيني يا بعد از اجراي موفق کمين زخمي ها مداوا ميشوند.
ارنباطات در کمينهاي بزرگ بوسيله بي سيم هاي دستي کوچک برقرار مي شود و ممکن است بي سيم بزرگتر براي براي تماس با يگانهاي پشتيباني يا مادر نيز در سازمان نيروي کمين با توجه به بزرگ و کوچک بودن تعداد آنها وجود داشته باشد. در صورت نبودن بيسيم حتي از پيک نيز استفاده ميشود.
در کمين از افراد بومي غير نظامي نيز در اين جهت استفاده شده است و يا آنچه معمول تر است در کمين هاي جمع و جور تر از علائم متعددي مانند آينه يا چراغ دستي و يا صوتي مانند صداي حيوانات به صورت قراردادي استفاده شده است.
استعداد نيروهاي درگير در کمين بر مبناي طبيعت منطقه، هدف اجراي کيمن و همچنين استعداد نيروي خودي در کمين در نظر گرفته ميشود. البته پارامترهاي وضعيت و توان رزمي نيروي خودي و ميزان کنترل نيروي خودي در منطقه کمين و حول و حوش آن نيز بي اثر نيستند. ولي عمدتا کيمن بزرگ و زنجيره اي حداقل با نيرويي معادل 20- 25 نفر صورت ميگيرد. ولي در گذشته مواردي بوده که کمين با استعداد خيلي بالاتر نيز انجام شده و بيشتر علت آن حجم زياد نيروهاي خودي که کمين بر روي آنها انجام ميشده بوده است.
ضد انقلاب براي انتخاب محل و زمان کمين پارامترهاي زير را بيشتر مورد توجه قرار ميدهد:
1- اختفا و پوشش محل کمين و داشتن راههاي مناسب عقب نشيني که به سادگي قابل تعاقب نباشد.در بعضي از موارد مسير عقب نشيني و نقاط الحاق يدکي تا دهها کيلومتر و حتي داخل خاک عراق در کمينهاي بزرگ مشخص ميگردد.
2- خارج از برد سلاحها خصوصا توپخانه نيروهاي خودي باشد.
3- محدود بودن طبيعي منطقه کشتارگاه کمين بوسيله عوارض زمين که نيروي کمين خورده را در گسترش و عکس العمل در مقابل نيروي کمين کننده فلج کند يا جاده هاي فرعي و انحرافي براي تفرق نيروهاي خودي موجود نباشد. در صورتي که طبيعت منطقه مشخصات منطقه را ايجاد نکرد حتي از مين گذاري در اطراف مسير حرکت نيروها استفاده ميشود.
4- استفاده از آبادي ها به عنوان عقبه و راه نزديک شدن به محل کمين و پوشش حضور و يا فرار نيروهاي کمين.
5- استفاده از شرايط ديد نامناسب براي افزايش ميزان غافلگيري. به طور کلي ضدانقلاب کمين شبانه را به روزانه ترجيح ميدهد چون فرار ضدانقلاب را تسهيل ميکند.
6- استفاده از حداکثر اطلاعات محلي و حمله به نقاط ضعف نيروهاي درگير در کمين.
7- زمين امکان آرايش مناسب و کنترل کلي کمين و انهدام سريع و مطمئن خودروهاي اول و آخر ستون را بدهد و تسلط کافي براي اجراي آتش روي نيروهاي محافظ ستون را تامين کند.
ضد انقلاب از اصل فريب در کمين هاي خود سود ميبرد. گاهي ضد انقلاب براي کشاندن نيروها به داخل کمين به پايگاهها حمله ايذايي ميکند تا در اصل نيروي کمکي که براي تقويت نيروهاي درگير حرکت ميکند را به کمين اندازد يا پايگاهي را به کنترل خود در ميآورد و با استفاده از مشرف بودن آن به جاده و يا با استفاده از لباس نيروهاي خودي آنها را فريب داده و هنگامي که احساس حداکثر امنيت را مينمايند به آنها يورش ميآورد و يا با جنگ الکترونيک نيروها را اغفال کرده و آنها را به داخل کيمن هدايت ميکند.
ديگر اينکه بعد از اجراي کمين براي وارد آوردن هرچه بيشتر تلفات به ينروي خودي اقدام به تله گذاري امکانات و حتي پيکر شهدا ميکند. البته اينگونه حرکات تنها در کمينهاي با فرصت و بزرگ انجام ميشود که لازمه اش داشتن وقت کافي، تجهيزات مناسب و آسودگي خيال از سوي ضدانقلاب نسبت به عکس العمل نيروهاي خودي بوده و با توجه به وضعيت ضدانقلاب در پايان سال 67 و آغاز سال 68 به ندرت اينگونه حرکات از ضدانقلاب ديده شده و بيشتر کمين نوع دوم که کمين تعجيلي و محدود است بوسيله ضد انقلاب انجام گرديد.
ب- کمين محدود يا تعجيلي:
اين نوع کمين صرفا براي ايجاد رعب و وحشت و ضربه زدن محدود سازمان داده شده. استعداد اين تيمها از حداقل 6-5 نفر تا 15-10 نفر متفاوت است. اين کمين گاهي به صورت اتفاقي و گذري زده ميشود و لازمه اش شناسايي و طراحي قبلي نيست بلکه بيشتر بر پايه استفاده از فرصتهاي پيش آمده استوار است. مشخصات پيچيده و برنامه حساب شده کمينهاي بزرگ در آنجا مدنظر نيست و وظيفه يک تيم در کمينهاي بافرصت را در آنجا ممکن است تنها يک شخص انجام دهد و کلا گروه اجرا کننده کمين با ديگر نيروها ارتباطي نداشته باشد. در اينجا استفاده از علائم بصري و صوتي معمولتر است.
در بسياري از موارد نيروها با توجه به استعداد کم آنقدر در موضع کمين باقي مي مانند که طعمه اي مناسب وضعيت در حد توان خود بيابند. در اين نوع کمين از اصل فريب يا استفاده از مين و داشتن راه فرار مناسب و استفاده از ساعات طلوع و غروب آفتاب براي اجراي کمين بيشتر رعايت مي گردد و زمان کمين طوري انتخاب ميشود که در پي آن با استفاده از تاريکي شب براحتي بتوان متواري شد.
دشمن با توجه به ضعف عمومي خود در سال 68 بيشتر به اين نوع کمين توجه داشته و 3 علت عمده توانست با استفاده از عمليات کمين ضربات خسارت باري را بر نيروهاي خودي وارد کند:
1- نيروي کمين کننده نسبت به منطقه توجيه بود و زمان و مکان درگيري را انتخاب کرده و ابتکار عمليات را در دست داشتند.
2- اطلاعات دشمن نسبت به نيروهاي خودي براي اجراي کمين به طور نسبي مناسب بود.
3- نکات حفاظتي و امنيتي بوسيله نيروهاي خودي يا کلاً رعايت نميشد يا به صورت ضعيف مورد توجه قرار مي گرفت.
ولي ضد انقلاب در سال 68 نسبت به اندازه اي که در سالهاي گذشته به اجراي کمين متمايل بود از خود تلاشي نشان نداد بطوريکه از 203 مورد عمليات دشمن در سال 67 تعداد 57 مورد آن عمليات کمين بوده است يعني مجموعا 28 درصد و چيزي بيشتر از عمليات ضد انقلاب. ولي در فصل عملياتي سال 68 از 186 مورد عمليات دشمن تنها 23 مورد آن کمين بوده يعني چيزي حدود 12 درصد و معادل کمتر از کل عمليات ضد انقلاب.
با نگاهي گذرا به آمار و ارقام طرح شده به خوبي مشخص ميگردد که استفاده از عمليات کمين و ميزان موفقيت آن براي ضدانقلاب در سال 68 نسبت به سالهاي گذشته نزول زيادي داشته است. يعني هم از لحاظ کيفي و بکارگيري مسائل تاکتيکي پيچيده و اصول عمليات کمين دراين زمينه نزول داشته و از انجام عمليات کمين بزرگ زنجيرهاي به انجام عملياتهاي کمين کوچک تعجيلي روي آورده است و هم از لحاظ ديگر درصد تعداد کمين نسبت به کل عمليات هاي ضد انقلاب به مراتب تنزل يافته که نشانه عدم استقبال ضدانقلاب از اين شيوه نسبت به قبل بوده است.
دشمن در سال 68 چندين اصل تاکتيکي را که هميشه مايه قوت عمليات کمينش بود بعلت اقدامات نيروهاي خودي از دست داد که در نهايت به چنين نزولي دچار گشت. از اين ميان در درجه اول ابتکار عمل را ميتوان ذکر کرد. چون ضد انقلاب 6 ماه از سال (نيمه دوم) را عملا در خارج از ايران مي گذراند. در بازگشت مجدد به ايران نه تنها تسلط اطلاعاتي سابق خود را از دست داده بود بلکه از لحاظ شناسايي زمين و دشمن و خصوصا گسترش نيروي خودي تا مدت زيادي در حالت گيجي و ابهام به سر ميبرد و به همين دليل مجبور به اجراي کمين تعجيلي و محدود بود و زا طرف ديگر ميزان ضربه پذيري او افزايش مييافت و به همين خاطر نسبت به اراي کمين کمتر رغبتي از خود نشان ميداد.
در درجه دوم نيروهاي جمهوري اسلامي با گذشت زمان تسلط بيشتري بر زمين منطقه يافته و امکان اجراي آزادانه کمين هاي بزرگ را از ضدانقلاب سلب و حتي در ازاي کمين هاي محدود با کميت نازلتر نسبت به سال قبل درصد قابل قبولي تلفات به دشمن در کمينهاي خودش وارد ميکند و از جنبه اطلاعاتي آماده تر با ضدانقلاب برخورد ميکند. از اين بررسي ميتوان نتيجه گرفت که مهمترين نقاط ضعف ضد انقلاب در سال 68 نسبت به سالهاي قبل عبارتند از:
1- خارج شدن نيمي از سال از منطقه عملياتي و بازگشت مجدد در سال بعد
2- عدم پذيرش تلفات و ريسک که لازمه انجام عمليات چريکي است و از روحيه پايين ضدانقلاب نتيجه ميشود.
از نقاط قوت ضدانقلاب کاهش حدود 1 درصد تلفات خودش در انجام کمينها بود که نتيجه رعايت بيشتر مسائل حفاظتي ميباشد.
از نقاط قوت نيروهاي خودي در سال 68 ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
1- تحميل خروج ضدانقلاب از منطقه در نيمي از سال و در نتيجه تسلط بيشتر به زمين و کنترل تحرکات در مناطق عملياتي که باعث کاهش کمي و کيفي عمليات کمين دشمن گرديد.
2- تقليل قابل توجه درصد تلفات خودي در کمينهاي دشمن نشاندهنده رعايت بيشتر مسائل امنيت فيزيکي و اصول تامين فردي بوسيله نيروهاي خودي بوده است.
عمليات مين گذاري ضدانقلاب
اصولا عمليات مين گذاري يکي از سهلترين نوع اقدامات ضد انقلاب در کردستان بوده که از يک طرف ضربات مادي خوبي در بر داشته و از طرف ديگر کمترين ضربات و تلفات را نيز براي دشمن ايجاد ميکرد. ( همانطور که ميدانيد در هر اجراي عمليات کمين احتمال تلفات در نيروي کمين زننده هم وجود دارد ). اين عمليات عمدتا به دو صورت مشاهده ميشود.
الف : مين گذاري عليه نفرات و خودروها
ضد انقلاب مقادير زيادي از مينهاي ضدنفر و خودرو که اکثرا پلاستسکي بوده و مين يابهاي معمولي قادر به کشف آنها نميباشند در اختيار دارند (لازم به توضيح است که در حال حاضر مين يابهاي پيشرفتهاي در اختيار يگانهاي رزمي - مهندسي ارتش و سپاه قرار دارد). بعلاوه مقادير زيادي مينهاي ضد تانک و خودروي سنگين عراقي که البته حمل و نقل آنها توسط نيروهاي چريک خصوصا از آن سوي مرزها با مشکلات زيادي همراه است. به همين دليل بيشتر از انواع مين سبک و پلاستيکي اسرائيلي استفاده ميشود.
عمليات مين گذاري هميشه به صورت مکمل عملياتهاي ديگر يا در کنار آنها انجام ميشده و کمتر مشاهده شده که دشمن در سطوح وسيع و بکارگيري تيمهاي متعدد مين گذاري با طرح و برنامه خاص آن اقدام کند. بلکه به عنوان پشتيباني از عمليات ديگر مانند کمين يا حمله به مقرها مبادرت به مين گذاري نموده است.
محلهايي که دشمن براي مينگذاري استفاده ميکند بيشتر محل تردد نظاميان و مناطقي که خاص تحرکات نيروهاي خودي باشد است ، چون در مواردي که مين باعث ايجاد تلفات و خسارت مردمي شده حزب از لحاظ سياسي – اجتماعي و تبليغاتي ضربات سنگيني متحمل شده است. در موارد زيادي دشمن پس از آنکه از طريق راديو يا عناصر هوادار خود محدوده مشخصي را نظامي اعلام مينموده يعني تردد افراد محلي را در آن ممنوع کرد به مين گذاري در آن مناطق دست زده است.
شرط ديگر محل هاي مانسب براي مين گذاري جنس و نوع زمين است. در زمينهاي سخت کمتر مين گذاري انجام ميگيرد با آنکه مشاهده شده دشمن آسفالت را کنده و بعد از گذاشتن مين آن را طوري پوشانده که قابل تشخيص نباشد مثلا با مقداري قير منطقه کنده شده آسفالت را پر کرده به طوري که از فاصله نزديک هم قابل تشخيص نباشد.
در زمينهايي که معمولا روي آن تردد نميشود مين گذاري انجام نميگيرد البته مواردي مشاهده شده که دشمن مين را در حاشيه جاده قرار داده و سپس جاده را طوري مسدود نموده که خودروها براي تردد مجبور به انحراف از جاده و برخورد با مين شوند.
در محلهايي که شرايط جوي و زمين باعث فساد و از کارافتادگي مين ميگردد کمتر موردي مشاهده شده است البته باز هم مواردي بوده که ضدانقلاب بعد از عايق بندي مين بوسيله لايهاي لاستيکي آن را در چالههاي آب يا در نهرها کنار پايه پلها قرار داده است. دشمن محلهايي را که به طور منظم نيروها در آن رفت و آمد ميکنند را به عنوان بهترين محل انتخاب ميکنند. خصوصا محل رفت و آمد نيروهاي تامين کنار جاده که هر روز به صورت منظم از آن استفاده گردد يا کنار چشمهها و جادههاي تدارکاتي که هر روز ز آنها بوسيله نيروهاي خودي استفاده ميشود يا مسيرهايي که نيروهاي گشت خودي عمدتا به صورت تکراري از آن استفاده ميکنند. در مواردي مشاهده شده دشمن با انجام عمليات ايذايي يا تيراندازي، نيروهاي ما را به محلي که قبلا مينگذاري کرده کشانده است.
استعداد تيمهايي که براي مين گذاري اقدام ميکنند از 1 تا 10 نفر متفاوت است. البته تيمهاي سه نفره بيشتر مرسوم است. مين گذاري يک نفره بيشتر بوسيله عناصر مخفي و هواداران ضدانقلاب انجام ميشود. در سطح بسيار محدود و تنها در مواردي استعداد نيروهاي مينگذاري زياد است که مين گذاري حساسيت زيادي داشته باشد. يعني در نزديکي نيروهاي خودي باشد و يا به طور بعيد در سطح گسترده انجام شود.
ب – تلههاي انفجاري ابتکاري:
اين نوع مين گذاري يا به عبارتي تله گذاري بسيار متداولتر است. حمل مين که کاربرد ويژه خود را دارد براي ضدانقلاب سختتر و خطرناکتر از مواد منفجره ماده اوليه هر نوع تله انفجاري است که هم راحتتر و مطمئنتر حمل ميشود و هم براي هرگونه استفادهاي در دست تخريبچي قابليت لازم را دارد و از آن هم در انفجارات و تخريبات ميتوان سود جست و هم در تله گذاريها. ( ماده تيانتي فقط بوسيله موج انفجار، منفجر ميشود و اگر با پتک روي آن بکوبيد فقط خرد ميشود. سي4 هم در تئوري بوسيله ضربه امکان انفجار دارد ولي در عمل تاکنون هيچ گزارشي از انفجار سي4 در اثر ضربه ارئه نشده )
در اين زمينه ساختن تلههاي ابتکاري از مواد منفجره و چاشنيهاي الکتريکي تاخيري يا سريع العمل با قدرت باطريهاي کوچک الکتريکي زياد به چشم ميخورد. (موارد زيادي مشاهده شده که چاشني الکتريکي پس از تماس با بدن و بوسيله الکتريسيته ساکن در بدن منفجر شده که قدرت انفجار آن به راحتي چند انگشت را قطع ميکند )
يک نوع رايج آن از زير سيگاريهاي شيشهاي و يا کائوچويي به عنوان عامل بسته شدن مدار الکتريکي و انفجار استفاده ميشود که تقريبا مانند مين عمل ميکند با قدرت انفجاري کمتر.
نوع ديگر که به تله ويت کنگ معروف است از نارنجک و استفاده از انواع ظروف و تله کردن به نارنجک تعبيه شده. در ظرف بوسيله سيم به نارنجک تله شده و گاهي حتي با جابجايي ظرف ، انفجار صورت ميگيرد. چون اينگونه تلهها ابتکاري است انواع آن نيز غير قابل شمارش و متفاوت است.
برخي ديگر از انواع تلهها بيشتر در پايگاههاي متروکه که در آينده دوباره بوسيله نيروهاي خودي اشغال خواهد شد يا در محلهايي که ضد انقلاب آن را ترک ميکنند و احتمال ميدهند مورد بازرسي و تعاقب نيروهاي خودي قرار گيرد يا در تله کردن پيکر شهدا و تجهيزات نظامي که بدست ضدانقلاب ميافتد استفاده ميشود.
در موردي مشاهده شده که تله انفجاري طوري کار گذاشته شده که با ريزش کوه باعث وارد آمدن خسارات و تلفات به نيروي خودي شده يا در مواردي از مواد انفجاري به همراه بمبهاي ساعتي براي انفجار در ساعت مشخص استفاده شده. ( با گسترش بمبهاي کنترل از راه دور اين نوع بمبگذاري منسوخ شده). در موارد زيادي مشاهده شده که بعد از مينگذاري يک نارنجک تله شده که اگر مين کشف و خنثي گرديد بواسطه جابجايي مين نارنجک عمل کرده و مين کشف شده را نيز منفجر کند.
ضدانقلاب خصوصا در زمينه تلهگذاري هرچه بتواند به فريب و نيرنگ متوسل ميشود. مثلا ديده شده که ضدانقلاب بعد از مسلح کردن نارنجک اهرم مانع ضارب را بطور موقت بوسيله ريسمان مهار کرده و آن را در خاکسترهاي به جا مانده آتشي که نيروهاي تامين هر روز براي خود در يک جاي خاص ميافروزند پنهان نموده و هنگامي که نيروي تامين جاده براي گرم کردن خود دوباره در همان جا مبادرت به افروختن آتش نموده، ريسمان سوخته، اهرم مانع ضارب آزاد شده باعث انفجار و زخمي يا شهادت نيروي خودي گرديده.
استعداد و زمان عمليات تله گذاري مانند عمليات مينگذاري است. البته به خاطر احساسات و ظرافت کار اين نوع از مينگذاري وقتگير تر ميباشد.
نهايت مطلب اينکه اين سهل الوصول ترين شيوه عملياتي ضدانقلاب از چند جنبه محدوديتهايي دارد:
1- پرداختن به اين شيوه عمليات لازمهاش در درجه اول داشتن نيروهاي مجرب و آموزش ديده تخريب است.
2- بعلت کلي بودن عمليات مين يا تله گذاري رقم زيادي از خسارات آن عايد مردم بومي يا احيانا خود ضد انقلاب ميشود.
3- تامين و جابجايي مواد منفجره و مينها سخت و خطرناک است. در مجموع ضد انقلاب در سال 68 نسبت به سال گذشته در مورد شيوه عملياتي مينگذاري نيز نزول چشمگيري داشته است. در سال 67 تعداد 51 مورد مينگذاري داشته که نسبت به کل عملياتي که انجام داده حدود 25 درصد آن را شامل ميشود. ولي در مدت مشابه در سال 68 تنها 35 مورد مينگذاري نموده آنهم با کيفيت پايينتر که نسبت به کل عملياتش (186 مورد) چيزي معادل 19 درصد مربوط به مينگذاري بوده است.
پس ميبينيم در سال 68 نسبت به سال 67 تعداد مينگذاريهاي دشمن چيزي حدود 6 درصد کاهش يافته و از تلفات خودي نيز در سال 68 حدود 2 درصد کاسته شده. مجموعه اين آمار از عدم استقبال ضد انقلاب از اين شيوه متداول جنگي بوده. شايد مهمترين عامل افت سطح کيفي و کمي استفاده از شيوه مينگذاري در بين ضدانقلاب به چند عامل زير برگردد:
1- نداشتن يا معلوم شدن افراد باسابقه و متبحر در امر مينگذاري و تلهگذاري و تخريب در سطح نيروهاي ضدانقلاب و عدم ميل و رغبت ديگر عناصر ضدانقلاب در پر کردن جاي آنان و پرداختن به اين کار خطرناک.
2- عدم دستيابي آسان به مواد منفجره و انواع مينها. چون ضد انقلاب خيلي از سال را در خارج سپري ميکند و مجبور است اين موارد را دائما با خود حمل کند و اين کار بسيار مشکل و خطرناک است. از طرفي امکان پنهانسازي و ذخيره آن در داخل کشور ميسر نيست.
شيوه هاي نظامي جنگ چريکي در کردستان
اين مقاله به عملکرد نيروهاي ضدانقلاب در منطقه کردستان و زمان جنگ مي پردازه. شايد مطلب براي 20 سال قبل باشه ولي اصول توضيح داده شده همون قواعد عملياتي جنگهاي چريکيه و تاکتيک هايي که معرفي شده هنوز هم بر ضد مرزداران جمهوري اسلامي استفاده ميشه. آخرين مورد اون کمين به يک گروه گشتي نيرو مخصوص سپاه در تاريخ 2 شهريور امسال بود که منجر به شهادت چند نفر شد ( اين خبر رو از من نشنيده بگيرين!) مطالعه اين مقاله تخصصي رو به تمام علاقمندان نبردهاي چريکي توصيه ميکنم.
بررسي عمليات کمين صد انقلاب
يکي از موفقترين و معمولترين عمليات ضد انقلاب در کردستان اجراي عمليات کمين بر عليه نيروهاي خودي بوده که قسمت اعظمي از عمليات ضدانقلاب در هر سال را به خود اختصاص ميداده.
عمليات کيمن عليه ستونهاي پياده و موتوريزه صورت ميگيرد و ضد انقلاب با بهره گيري از اصول:
1- غافلگيري
2- سرعت عمل
3- آتش انبوه
4- عمليات تهاجمي
دست به اين عمليات ميزد و از حداکثر استفاده از زمين منطقه نبرد و اطلاعات لازم در مورد نيروهاي خودي نيز غافل نمي باشد.
کمين ها کلا به دو صورت انجام مي گيرد.
الف – کمين زنجيره اي با فرصت:
قبل از عمليات، شناسايي دقیق صورت مي گيرد و بعد از شناسايي مسئولين نظامي با تشکيل جلسه و مشورت نحوه کمين را مشخص مي کنند. از مشخصات اوليه اينگونه کمينها ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
1- محل کمين مکان مناسبي براي جنگيدن باشد.
2- زمين داراي پيچ و خم و موانع طبيعي لازم باشد.
3- ارتفاعات مسلط به محل کشتارگاه وجود داشته باشد.
4- راه مناسب براي عقب نشيني داشته باشد.
نيروها در کمين بدينگونه سازماندهي ميشوند.
- تيم اول براي مشغول کردن پايگاههاي خودي در اطراف محل کمين بوسيله سلاحهاي دورزن و تکتيرانداز مامور ميشوند.
- تيم دوم مامور تخليه و پشتيباني است که در اصل مامور تخليه اسرا و غنائم و در صورت لزوم مجروحين ضد انقلاب از صحنه و نيز پشتيباني نيروهاي کمين در مواقع اضطراري است.
- تيم سوم تيم آتش است که روي ارتفاعات مسلط منطقه بوده و آتش اوليه را براي اجراي کمين اجرا ميکند. تيربارها عمدتا در اختيار تيمهاي آتش قرار ميگيرد تا اجراي حجم زياد آتش را براي آنها ممکن سازد.
- چهارم تيم هجوم است که ماموريت انهدام نفرات و تجهيزات به کمين افتاده را به عهده دارد و سلاحهاي ضد زره و خودرو و همچنين انواع نارنجکها در اختيار اين تيم است. بعلاوه نيروهاي ذکر شده ممکن است با چند تيم مختص بستن سر و ته کمين سازماندهي شوند تا اجازه گريز به نيروهاي کمين خورده داده نشود و همچنين جهت تامين عقبه و عقب نشيني ، تيم خاصي در مسير عقب نشيني تامين را برقرار سازد. در ضمن دو تيم پشتيباني با تامين عناصر امدادگر و بهداري جهت مداواي زخمي ها در نظر گرفته مي شوند و در حين عقب نشيني يا بعد از اجراي موفق کمين زخمي ها مداوا ميشوند.
ارنباطات در کمينهاي بزرگ بوسيله بي سيم هاي دستي کوچک برقرار مي شود و ممکن است بي سيم بزرگتر براي براي تماس با يگانهاي پشتيباني يا مادر نيز در سازمان نيروي کمين با توجه به بزرگ و کوچک بودن تعداد آنها وجود داشته باشد. در صورت نبودن بيسيم حتي از پيک نيز استفاده ميشود.
در کمين از افراد بومي غير نظامي نيز در اين جهت استفاده شده است و يا آنچه معمول تر است در کمين هاي جمع و جور تر از علائم متعددي مانند آينه يا چراغ دستي و يا صوتي مانند صداي حيوانات به صورت قراردادي استفاده شده است.
استعداد نيروهاي درگير در کمين بر مبناي طبيعت منطقه، هدف اجراي کيمن و همچنين استعداد نيروي خودي در کمين در نظر گرفته ميشود. البته پارامترهاي وضعيت و توان رزمي نيروي خودي و ميزان کنترل نيروي خودي در منطقه کمين و حول و حوش آن نيز بي اثر نيستند. ولي عمدتا کيمن بزرگ و زنجيره اي حداقل با نيرويي معادل 20- 25 نفر صورت ميگيرد. ولي در گذشته مواردي بوده که کمين با استعداد خيلي بالاتر نيز انجام شده و بيشتر علت آن حجم زياد نيروهاي خودي که کمين بر روي آنها انجام ميشده بوده است.
ضد انقلاب براي انتخاب محل و زمان کمين پارامترهاي زير را بيشتر مورد توجه قرار ميدهد:
1- اختفا و پوشش محل کمين و داشتن راههاي مناسب عقب نشيني که به سادگي قابل تعاقب نباشد.در بعضي از موارد مسير عقب نشيني و نقاط الحاق يدکي تا دهها کيلومتر و حتي داخل خاک عراق در کمينهاي بزرگ مشخص ميگردد.
2- خارج از برد سلاحها خصوصا توپخانه نيروهاي خودي باشد.
3- محدود بودن طبيعي منطقه کشتارگاه کمين بوسيله عوارض زمين که نيروي کمين خورده را در گسترش و عکس العمل در مقابل نيروي کمين کننده فلج کند يا جاده هاي فرعي و انحرافي براي تفرق نيروهاي خودي موجود نباشد. در صورتي که طبيعت منطقه مشخصات منطقه را ايجاد نکرد حتي از مين گذاري در اطراف مسير حرکت نيروها استفاده ميشود.
4- استفاده از آبادي ها به عنوان عقبه و راه نزديک شدن به محل کمين و پوشش حضور و يا فرار نيروهاي کمين.
5- استفاده از شرايط ديد نامناسب براي افزايش ميزان غافلگيري. به طور کلي ضدانقلاب کمين شبانه را به روزانه ترجيح ميدهد چون فرار ضدانقلاب را تسهيل ميکند.
6- استفاده از حداکثر اطلاعات محلي و حمله به نقاط ضعف نيروهاي درگير در کمين.
7- زمين امکان آرايش مناسب و کنترل کلي کمين و انهدام سريع و مطمئن خودروهاي اول و آخر ستون را بدهد و تسلط کافي براي اجراي آتش روي نيروهاي محافظ ستون را تامين کند.
ضد انقلاب از اصل فريب در کمين هاي خود سود ميبرد. گاهي ضد انقلاب براي کشاندن نيروها به داخل کمين به پايگاهها حمله ايذايي ميکند تا در اصل نيروي کمکي که براي تقويت نيروهاي درگير حرکت ميکند را به کمين اندازد يا پايگاهي را به کنترل خود در ميآورد و با استفاده از مشرف بودن آن به جاده و يا با استفاده از لباس نيروهاي خودي آنها را فريب داده و هنگامي که احساس حداکثر امنيت را مينمايند به آنها يورش ميآورد و يا با جنگ الکترونيک نيروها را اغفال کرده و آنها را به داخل کيمن هدايت ميکند.
ديگر اينکه بعد از اجراي کمين براي وارد آوردن هرچه بيشتر تلفات به ينروي خودي اقدام به تله گذاري امکانات و حتي پيکر شهدا ميکند. البته اينگونه حرکات تنها در کمينهاي با فرصت و بزرگ انجام ميشود که لازمه اش داشتن وقت کافي، تجهيزات مناسب و آسودگي خيال از سوي ضدانقلاب نسبت به عکس العمل نيروهاي خودي بوده و با توجه به وضعيت ضدانقلاب در پايان سال 67 و آغاز سال 68 به ندرت اينگونه حرکات از ضدانقلاب ديده شده و بيشتر کمين نوع دوم که کمين تعجيلي و محدود است بوسيله ضد انقلاب انجام گرديد.
ب- کمين محدود يا تعجيلي:
اين نوع کمين صرفا براي ايجاد رعب و وحشت و ضربه زدن محدود سازمان داده شده. استعداد اين تيمها از حداقل 6-5 نفر تا 15-10 نفر متفاوت است. اين کمين گاهي به صورت اتفاقي و گذري زده ميشود و لازمه اش شناسايي و طراحي قبلي نيست بلکه بيشتر بر پايه استفاده از فرصتهاي پيش آمده استوار است. مشخصات پيچيده و برنامه حساب شده کمينهاي بزرگ در آنجا مدنظر نيست و وظيفه يک تيم در کمينهاي بافرصت را در آنجا ممکن است تنها يک شخص انجام دهد و کلا گروه اجرا کننده کمين با ديگر نيروها ارتباطي نداشته باشد. در اينجا استفاده از علائم بصري و صوتي معمولتر است.
در بسياري از موارد نيروها با توجه به استعداد کم آنقدر در موضع کمين باقي مي مانند که طعمه اي مناسب وضعيت در حد توان خود بيابند. در اين نوع کمين از اصل فريب يا استفاده از مين و داشتن راه فرار مناسب و استفاده از ساعات طلوع و غروب آفتاب براي اجراي کمين بيشتر رعايت مي گردد و زمان کمين طوري انتخاب ميشود که در پي آن با استفاده از تاريکي شب براحتي بتوان متواري شد.
دشمن با توجه به ضعف عمومي خود در سال 68 بيشتر به اين نوع کمين توجه داشته و 3 علت عمده توانست با استفاده از عمليات کمين ضربات خسارت باري را بر نيروهاي خودي وارد کند:
1- نيروي کمين کننده نسبت به منطقه توجيه بود و زمان و مکان درگيري را انتخاب کرده و ابتکار عمليات را در دست داشتند.
2- اطلاعات دشمن نسبت به نيروهاي خودي براي اجراي کمين به طور نسبي مناسب بود.
3- نکات حفاظتي و امنيتي بوسيله نيروهاي خودي يا کلاً رعايت نميشد يا به صورت ضعيف مورد توجه قرار مي گرفت.
ولي ضد انقلاب در سال 68 نسبت به اندازه اي که در سالهاي گذشته به اجراي کمين متمايل بود از خود تلاشي نشان نداد بطوريکه از 203 مورد عمليات دشمن در سال 67 تعداد 57 مورد آن عمليات کمين بوده است يعني مجموعا 28 درصد و چيزي بيشتر از عمليات ضد انقلاب. ولي در فصل عملياتي سال 68 از 186 مورد عمليات دشمن تنها 23 مورد آن کمين بوده يعني چيزي حدود 12 درصد و معادل کمتر از کل عمليات ضد انقلاب.
با نگاهي گذرا به آمار و ارقام طرح شده به خوبي مشخص ميگردد که استفاده از عمليات کمين و ميزان موفقيت آن براي ضدانقلاب در سال 68 نسبت به سالهاي گذشته نزول زيادي داشته است. يعني هم از لحاظ کيفي و بکارگيري مسائل تاکتيکي پيچيده و اصول عمليات کمين دراين زمينه نزول داشته و از انجام عمليات کمين بزرگ زنجيرهاي به انجام عملياتهاي کمين کوچک تعجيلي روي آورده است و هم از لحاظ ديگر درصد تعداد کمين نسبت به کل عمليات هاي ضد انقلاب به مراتب تنزل يافته که نشانه عدم استقبال ضدانقلاب از اين شيوه نسبت به قبل بوده است.
دشمن در سال 68 چندين اصل تاکتيکي را که هميشه مايه قوت عمليات کمينش بود بعلت اقدامات نيروهاي خودي از دست داد که در نهايت به چنين نزولي دچار گشت. از اين ميان در درجه اول ابتکار عمل را ميتوان ذکر کرد. چون ضد انقلاب 6 ماه از سال (نيمه دوم) را عملا در خارج از ايران مي گذراند. در بازگشت مجدد به ايران نه تنها تسلط اطلاعاتي سابق خود را از دست داده بود بلکه از لحاظ شناسايي زمين و دشمن و خصوصا گسترش نيروي خودي تا مدت زيادي در حالت گيجي و ابهام به سر ميبرد و به همين دليل مجبور به اجراي کمين تعجيلي و محدود بود و زا طرف ديگر ميزان ضربه پذيري او افزايش مييافت و به همين خاطر نسبت به اراي کمين کمتر رغبتي از خود نشان ميداد.
در درجه دوم نيروهاي جمهوري اسلامي با گذشت زمان تسلط بيشتري بر زمين منطقه يافته و امکان اجراي آزادانه کمين هاي بزرگ را از ضدانقلاب سلب و حتي در ازاي کمين هاي محدود با کميت نازلتر نسبت به سال قبل درصد قابل قبولي تلفات به دشمن در کمينهاي خودش وارد ميکند و از جنبه اطلاعاتي آماده تر با ضدانقلاب برخورد ميکند. از اين بررسي ميتوان نتيجه گرفت که مهمترين نقاط ضعف ضد انقلاب در سال 68 نسبت به سالهاي قبل عبارتند از:
1- خارج شدن نيمي از سال از منطقه عملياتي و بازگشت مجدد در سال بعد
2- عدم پذيرش تلفات و ريسک که لازمه انجام عمليات چريکي است و از روحيه پايين ضدانقلاب نتيجه ميشود.
از نقاط قوت ضدانقلاب کاهش حدود 1 درصد تلفات خودش در انجام کمينها بود که نتيجه رعايت بيشتر مسائل حفاظتي ميباشد.
از نقاط قوت نيروهاي خودي در سال 68 ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
1- تحميل خروج ضدانقلاب از منطقه در نيمي از سال و در نتيجه تسلط بيشتر به زمين و کنترل تحرکات در مناطق عملياتي که باعث کاهش کمي و کيفي عمليات کمين دشمن گرديد.
2- تقليل قابل توجه درصد تلفات خودي در کمينهاي دشمن نشاندهنده رعايت بيشتر مسائل امنيت فيزيکي و اصول تامين فردي بوسيله نيروهاي خودي بوده است.
عمليات مين گذاري ضدانقلاب
اصولا عمليات مين گذاري يکي از سهلترين نوع اقدامات ضد انقلاب در کردستان بوده که از يک طرف ضربات مادي خوبي در بر داشته و از طرف ديگر کمترين ضربات و تلفات را نيز براي دشمن ايجاد ميکرد. ( همانطور که ميدانيد در هر اجراي عمليات کمين احتمال تلفات در نيروي کمين زننده هم وجود دارد ). اين عمليات عمدتا به دو صورت مشاهده ميشود.
الف : مين گذاري عليه نفرات و خودروها
ضد انقلاب مقادير زيادي از مينهاي ضدنفر و خودرو که اکثرا پلاستسکي بوده و مين يابهاي معمولي قادر به کشف آنها نميباشند در اختيار دارند (لازم به توضيح است که در حال حاضر مين يابهاي پيشرفتهاي در اختيار يگانهاي رزمي - مهندسي ارتش و سپاه قرار دارد). بعلاوه مقادير زيادي مينهاي ضد تانک و خودروي سنگين عراقي که البته حمل و نقل آنها توسط نيروهاي چريک خصوصا از آن سوي مرزها با مشکلات زيادي همراه است. به همين دليل بيشتر از انواع مين سبک و پلاستيکي اسرائيلي استفاده ميشود.
عمليات مين گذاري هميشه به صورت مکمل عملياتهاي ديگر يا در کنار آنها انجام ميشده و کمتر مشاهده شده که دشمن در سطوح وسيع و بکارگيري تيمهاي متعدد مين گذاري با طرح و برنامه خاص آن اقدام کند. بلکه به عنوان پشتيباني از عمليات ديگر مانند کمين يا حمله به مقرها مبادرت به مين گذاري نموده است.
محلهايي که دشمن براي مينگذاري استفاده ميکند بيشتر محل تردد نظاميان و مناطقي که خاص تحرکات نيروهاي خودي باشد است ، چون در مواردي که مين باعث ايجاد تلفات و خسارت مردمي شده حزب از لحاظ سياسي – اجتماعي و تبليغاتي ضربات سنگيني متحمل شده است. در موارد زيادي دشمن پس از آنکه از طريق راديو يا عناصر هوادار خود محدوده مشخصي را نظامي اعلام مينموده يعني تردد افراد محلي را در آن ممنوع کرد به مين گذاري در آن مناطق دست زده است.
شرط ديگر محل هاي مانسب براي مين گذاري جنس و نوع زمين است. در زمينهاي سخت کمتر مين گذاري انجام ميگيرد با آنکه مشاهده شده دشمن آسفالت را کنده و بعد از گذاشتن مين آن را طوري پوشانده که قابل تشخيص نباشد مثلا با مقداري قير منطقه کنده شده آسفالت را پر کرده به طوري که از فاصله نزديک هم قابل تشخيص نباشد.
در زمينهايي که معمولا روي آن تردد نميشود مين گذاري انجام نميگيرد البته مواردي مشاهده شده که دشمن مين را در حاشيه جاده قرار داده و سپس جاده را طوري مسدود نموده که خودروها براي تردد مجبور به انحراف از جاده و برخورد با مين شوند.
در محلهايي که شرايط جوي و زمين باعث فساد و از کارافتادگي مين ميگردد کمتر موردي مشاهده شده است البته باز هم مواردي بوده که ضدانقلاب بعد از عايق بندي مين بوسيله لايهاي لاستيکي آن را در چالههاي آب يا در نهرها کنار پايه پلها قرار داده است. دشمن محلهايي را که به طور منظم نيروها در آن رفت و آمد ميکنند را به عنوان بهترين محل انتخاب ميکنند. خصوصا محل رفت و آمد نيروهاي تامين کنار جاده که هر روز به صورت منظم از آن استفاده گردد يا کنار چشمهها و جادههاي تدارکاتي که هر روز ز آنها بوسيله نيروهاي خودي استفاده ميشود يا مسيرهايي که نيروهاي گشت خودي عمدتا به صورت تکراري از آن استفاده ميکنند. در مواردي مشاهده شده دشمن با انجام عمليات ايذايي يا تيراندازي، نيروهاي ما را به محلي که قبلا مينگذاري کرده کشانده است.
استعداد تيمهايي که براي مين گذاري اقدام ميکنند از 1 تا 10 نفر متفاوت است. البته تيمهاي سه نفره بيشتر مرسوم است. مين گذاري يک نفره بيشتر بوسيله عناصر مخفي و هواداران ضدانقلاب انجام ميشود. در سطح بسيار محدود و تنها در مواردي استعداد نيروهاي مينگذاري زياد است که مين گذاري حساسيت زيادي داشته باشد. يعني در نزديکي نيروهاي خودي باشد و يا به طور بعيد در سطح گسترده انجام شود.
ب – تلههاي انفجاري ابتکاري:
اين نوع مين گذاري يا به عبارتي تله گذاري بسيار متداولتر است. حمل مين که کاربرد ويژه خود را دارد براي ضدانقلاب سختتر و خطرناکتر از مواد منفجره ماده اوليه هر نوع تله انفجاري است که هم راحتتر و مطمئنتر حمل ميشود و هم براي هرگونه استفادهاي در دست تخريبچي قابليت لازم را دارد و از آن هم در انفجارات و تخريبات ميتوان سود جست و هم در تله گذاريها. ( ماده تيانتي فقط بوسيله موج انفجار، منفجر ميشود و اگر با پتک روي آن بکوبيد فقط خرد ميشود. سي4 هم در تئوري بوسيله ضربه امکان انفجار دارد ولي در عمل تاکنون هيچ گزارشي از انفجار سي4 در اثر ضربه ارئه نشده )
در اين زمينه ساختن تلههاي ابتکاري از مواد منفجره و چاشنيهاي الکتريکي تاخيري يا سريع العمل با قدرت باطريهاي کوچک الکتريکي زياد به چشم ميخورد. (موارد زيادي مشاهده شده که چاشني الکتريکي پس از تماس با بدن و بوسيله الکتريسيته ساکن در بدن منفجر شده که قدرت انفجار آن به راحتي چند انگشت را قطع ميکند )
يک نوع رايج آن از زير سيگاريهاي شيشهاي و يا کائوچويي به عنوان عامل بسته شدن مدار الکتريکي و انفجار استفاده ميشود که تقريبا مانند مين عمل ميکند با قدرت انفجاري کمتر.
نوع ديگر که به تله ويت کنگ معروف است از نارنجک و استفاده از انواع ظروف و تله کردن به نارنجک تعبيه شده. در ظرف بوسيله سيم به نارنجک تله شده و گاهي حتي با جابجايي ظرف ، انفجار صورت ميگيرد. چون اينگونه تلهها ابتکاري است انواع آن نيز غير قابل شمارش و متفاوت است.
برخي ديگر از انواع تلهها بيشتر در پايگاههاي متروکه که در آينده دوباره بوسيله نيروهاي خودي اشغال خواهد شد يا در محلهايي که ضد انقلاب آن را ترک ميکنند و احتمال ميدهند مورد بازرسي و تعاقب نيروهاي خودي قرار گيرد يا در تله کردن پيکر شهدا و تجهيزات نظامي که بدست ضدانقلاب ميافتد استفاده ميشود.
در موردي مشاهده شده که تله انفجاري طوري کار گذاشته شده که با ريزش کوه باعث وارد آمدن خسارات و تلفات به نيروي خودي شده يا در مواردي از مواد انفجاري به همراه بمبهاي ساعتي براي انفجار در ساعت مشخص استفاده شده. ( با گسترش بمبهاي کنترل از راه دور اين نوع بمبگذاري منسوخ شده). در موارد زيادي مشاهده شده که بعد از مينگذاري يک نارنجک تله شده که اگر مين کشف و خنثي گرديد بواسطه جابجايي مين نارنجک عمل کرده و مين کشف شده را نيز منفجر کند.
ضدانقلاب خصوصا در زمينه تلهگذاري هرچه بتواند به فريب و نيرنگ متوسل ميشود. مثلا ديده شده که ضدانقلاب بعد از مسلح کردن نارنجک اهرم مانع ضارب را بطور موقت بوسيله ريسمان مهار کرده و آن را در خاکسترهاي به جا مانده آتشي که نيروهاي تامين هر روز براي خود در يک جاي خاص ميافروزند پنهان نموده و هنگامي که نيروي تامين جاده براي گرم کردن خود دوباره در همان جا مبادرت به افروختن آتش نموده، ريسمان سوخته، اهرم مانع ضارب آزاد شده باعث انفجار و زخمي يا شهادت نيروي خودي گرديده.
استعداد و زمان عمليات تله گذاري مانند عمليات مينگذاري است. البته به خاطر احساسات و ظرافت کار اين نوع از مينگذاري وقتگير تر ميباشد.
نهايت مطلب اينکه اين سهل الوصول ترين شيوه عملياتي ضدانقلاب از چند جنبه محدوديتهايي دارد:
1- پرداختن به اين شيوه عمليات لازمهاش در درجه اول داشتن نيروهاي مجرب و آموزش ديده تخريب است.
2- بعلت کلي بودن عمليات مين يا تله گذاري رقم زيادي از خسارات آن عايد مردم بومي يا احيانا خود ضد انقلاب ميشود.
3- تامين و جابجايي مواد منفجره و مينها سخت و خطرناک است. در مجموع ضد انقلاب در سال 68 نسبت به سال گذشته در مورد شيوه عملياتي مينگذاري نيز نزول چشمگيري داشته است. در سال 67 تعداد 51 مورد مينگذاري داشته که نسبت به کل عملياتي که انجام داده حدود 25 درصد آن را شامل ميشود. ولي در مدت مشابه در سال 68 تنها 35 مورد مينگذاري نموده آنهم با کيفيت پايينتر که نسبت به کل عملياتش (186 مورد) چيزي معادل 19 درصد مربوط به مينگذاري بوده است.
پس ميبينيم در سال 68 نسبت به سال 67 تعداد مينگذاريهاي دشمن چيزي حدود 6 درصد کاهش يافته و از تلفات خودي نيز در سال 68 حدود 2 درصد کاسته شده. مجموعه اين آمار از عدم استقبال ضد انقلاب از اين شيوه متداول جنگي بوده. شايد مهمترين عامل افت سطح کيفي و کمي استفاده از شيوه مينگذاري در بين ضدانقلاب به چند عامل زير برگردد:
1- نداشتن يا معلوم شدن افراد باسابقه و متبحر در امر مينگذاري و تلهگذاري و تخريب در سطح نيروهاي ضدانقلاب و عدم ميل و رغبت ديگر عناصر ضدانقلاب در پر کردن جاي آنان و پرداختن به اين کار خطرناک.
2- عدم دستيابي آسان به مواد منفجره و انواع مينها. چون ضد انقلاب خيلي از سال را در خارج سپري ميکند و مجبور است اين موارد را دائما با خود حمل کند و اين کار بسيار مشکل و خطرناک است. از طرفي امکان پنهانسازي و ذخيره آن در داخل کشور ميسر نيست.