خوشم اومد ولی دلم گرفت.
پدر همه چیز دخترش بود، تکیهگاهش، امیدش، پناهش، امامش بود.
دختر حق داشت ساعتها بنشیند و پدرش را تماشا کند، حق داشت، هیچ کس نمیتوانست این حق را از او بگیرد.
حتی وقتی صورت پدر خیس خون بود .

پدر همه چیز دخترش بود، تکیهگاهش، امیدش، پناهش، امامش بود.
دختر حق داشت ساعتها بنشیند و پدرش را تماشا کند، حق داشت، هیچ کس نمیتوانست این حق را از او بگیرد.
حتی وقتی صورت پدر خیس خون بود .