10-12-2011، 16:01
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-12-2011، 16:03، توسط FARID.SHOMPET.)
دوستانی که شعر می نویسن می تونن این جا شعرشون رو بګذارن
آه ساغی دردم تازه ګشته/تو دانی که دل من تنګ ګشته
آه من از ته جان است/اه بس که این دنیا بی مرام است
کنون قلبه من شکسته ګشته/کنون دشمن من اراسته ګشته
چرا باید بګم از بی قراری؟/وقتی که کس نداند از سرد مزاجی
دلم تنګه یار بی مرامم /دلم می خواند از غم فراغم
دلم کرده کنده کاری / بلکه کند فراموش ګاه ګداری
ولی نمی شوی فراموش ای یار/من چه کنم ای یار؟
آه ساغی دردم تازه ګشته/تو دانی که دل من تنګ ګشته
آه من از ته جان است/اه بس که این دنیا بی مرام است
کنون قلبه من شکسته ګشته/کنون دشمن من اراسته ګشته
چرا باید بګم از بی قراری؟/وقتی که کس نداند از سرد مزاجی
دلم تنګه یار بی مرامم /دلم می خواند از غم فراغم
دلم کرده کنده کاری / بلکه کند فراموش ګاه ګداری
ولی نمی شوی فراموش ای یار/من چه کنم ای یار؟