27-02-2014، 0:54
تو که دیگر باید خوب یادت باشد
دلم هوای بی وقتی هایم را کرده
همان وقتهایی که تا اراده می کردم کلمه ها می آمدند و صف می کشیدند کنار هم
توی حاشیه روزنامه ها
کنار جزوه درس آقای نقد فیلم
توی کاغذ قوطی سیگار
این را دیگر از خودم در نیاورده بودم
مثل خیلی چیزهای دیگر از توی کتاب یاد گرفته بودم
یا محض خنده و یادگاری روی شلوار جین تو نوشتن
که هنوز توی چمدانت هست
دلم هوای بی وقتی هایم را کرده
هوای نقاشی کردن نصفه شبها
نقاشی دیواری توی اتاقم
همان کلاغها که هیچ وقت تمام نشد
یا هی کتاب بخوان و کتاب بخوان و از رو نرو
یا نصفه شب با لباس خواب زیر دوش آب سرد رفتن
و فحش مادرم که الهی.............!
که نمی دانم که الهی چی!؟
خوب گرمم می شد!
یا حرفهای مگویی که نصفه شبها فقط می شد با آقا کٌپل زد!
لاکپشتم را می گویم !
همان که به بهانه هوا خوری از لب پنجره اتاق من خودش را هفت طبقه انداخت پایین
و خود کشی کرد!!!!!!
لابد دیگر تحمل غصه های مرا نداشت مادر مرده!
توی وان می ایستم خیره می شوم به سوراخ وان
سرم زیر آب ولرم کیفی می کند
و من حس می کنم لغتها و
شسته می شود و می رود پایین
پایم را با این ناخن پهن به عمد می گذارم روی سوراخ
به غیر از آب و کف هیچ چیزی نیست!
اصلا بیا برویم نوار باخ و مولانا گوش کنیم
و نسکافه سرد بخوریم
و سینه پهلو کنیم
و شاید یک هفته ای سگ لرز بزنیم
تازه ساعت ۲۰/۸ صبح است
هنوز تا غروب خورشید خیلی راه است!
راستی سیگار یادت نرود !
دلم هوای بی وقتی هایم را کرده
همان وقتهایی که تا اراده می کردم کلمه ها می آمدند و صف می کشیدند کنار هم
توی حاشیه روزنامه ها
کنار جزوه درس آقای نقد فیلم
توی کاغذ قوطی سیگار
این را دیگر از خودم در نیاورده بودم
مثل خیلی چیزهای دیگر از توی کتاب یاد گرفته بودم
یا محض خنده و یادگاری روی شلوار جین تو نوشتن
که هنوز توی چمدانت هست
دلم هوای بی وقتی هایم را کرده
هوای نقاشی کردن نصفه شبها
نقاشی دیواری توی اتاقم
همان کلاغها که هیچ وقت تمام نشد
یا هی کتاب بخوان و کتاب بخوان و از رو نرو
یا نصفه شب با لباس خواب زیر دوش آب سرد رفتن
و فحش مادرم که الهی.............!
که نمی دانم که الهی چی!؟
خوب گرمم می شد!
یا حرفهای مگویی که نصفه شبها فقط می شد با آقا کٌپل زد!
لاکپشتم را می گویم !
همان که به بهانه هوا خوری از لب پنجره اتاق من خودش را هفت طبقه انداخت پایین
و خود کشی کرد!!!!!!
لابد دیگر تحمل غصه های مرا نداشت مادر مرده!
توی وان می ایستم خیره می شوم به سوراخ وان
سرم زیر آب ولرم کیفی می کند
و من حس می کنم لغتها و
شسته می شود و می رود پایین
پایم را با این ناخن پهن به عمد می گذارم روی سوراخ
به غیر از آب و کف هیچ چیزی نیست!
اصلا بیا برویم نوار باخ و مولانا گوش کنیم
و نسکافه سرد بخوریم
و سینه پهلو کنیم
و شاید یک هفته ای سگ لرز بزنیم
تازه ساعت ۲۰/۸ صبح است
هنوز تا غروب خورشید خیلی راه است!
راستی سیگار یادت نرود !