05-07-2012، 12:34
درغروب غم انگیز دلم باران میبارد...
ومن گم میشوم درآن.درآن همه پاکی وصداقت...
ومیبارد ومیبارد برای دل خسته ی من...
وچه زیباست شنیدن نجوای هرقطره ی باران که به دنبال دست نوازشی است...
پاک وبی ریا!
ومیسپارم خودم را به آغوشش.به آغوش گرم وپرمحبتش...
وآنوقت...
آنوقت هرقطره ی اشکم میان قطره های بیشمارش گم میشود...