18-02-2014، 15:11
دوستش دارم بزرگیش را ، سکوتش را ، عظمتش را ، اُبهتش را ، تنهاییش را ، حکمتش را ، صبرش را ، و بودنش عادتیست مثل نفس کشیدن !
خدا را میگویم …
.
.
خدایا !
صدایت میکنم چون در این دنیا دیگر صدا به صدایی نمیرسه اما تو گفتی که شنوایی …
.
.
قصه اش طولانیست اما خدایم میبخشد !
.
.
هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند !
سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست … پس بخوانش با لبخند !
::
::
چشمام رو بستم و فهمیدم یه نابینا نه فیلم میبینه ، نه فوتبال ، نه غذایى که میخوره و نه حتى صورت کسانى که دوستشون داره ، بگذار یکبار هم شکر کنیم !
::
::
الهى تا آموختن را آموختم ، آموخته را جمله بسوختم …
اندوخته را برانداختم و انداخته را بیندوختم !
نیست را بفروختم تا هست را بیفروختم !
::
::
وقتی میشود با ایمان با خدا راه برویم دیگر نیازی نیست با ترس بدویم !
::
::
ﺧﺪﺍﯾﺎ !
ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ؛ پس ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺟﺰ ﻣﻦ …
::
::
خدایا در من کسی هست که صدا میزند تو را ؛ به فریادش برس !
::
::
چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید : مواظب خودت باش اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید : خودم همیشه مواظبتم !
::
::
همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا ، به سوی آنجا که بتوانی انسان تر باشی و از آنچه که هستی و هستند فاصله بگیری ، این رسالت دایمی توست …
دکتر شریعتی
::
::
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست !
::
::
یک دم غریق بحر خدا شو ، گمان مبر
کز آب هفت بحر ، به یک موی تَر شوی
::
::
مسکینی دیدم با کفش پاره شکر می کرد خدا را !
گفتم که کفش پاره شکر خدا ندارد !؟!
گفتا یکی شکر می کرد ، دیدم که پا ندارد …
::
::
در شهر بودم دیدم هرکس به دنبال چیزی می دود :
یکی به دنبال پول
یکی به دنبال چهره دلکش
یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد
یکی به دنبال نان
یکی هم به به دنبال اتوبوسی !
اما دریغ ؛ هیچکس دنبال خدا نبود و خدا به دنبال همه …
::
::
سقف خانه مان را سیل زده باشد یا طوفان
آسمانش برق زده باشد یا عصیان
فرق ندارد …
باز هم میشود خانه داشت
باز هم میشود ساکن شد
کافیست دلت را فرمان کنی !
::
::
دلت که گرفت دیگر منت زمین را نکش ، راه آسمان باز است … پر بکش !
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند …
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست ؟!!!
::
::
خدایا دیگه هیچی نمیگم ، خودت می دونی !
::
::
یادت باشد که افتادن یک برگ از درخت هم بی حکمت خدا نیست چه برسد باقی رخداد های زندگی !
::
::
تمام غصه های دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد : خدایا میدانم که میبینی !
::
::
پروردگارا تو تکراری ترین “حضور” روزگار منی و من عجیب به آغوش تو از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام !
::
::
پروردگارا
پناهم باش تا مظلوم روزگار نباشم !
رهایم نکن تا اسیر دست روزگار نگردم !
یاورم باش تا محتاج روزگار نباشم !
بال و پرم باش تا که مصلوب این روزگار نگردم !
همدمم باش تا که تنهای روزگار نباشم !
کنارم بمان تا که بی کس روزگار نگردم !
مهربانم بمان تا به دنبال روزگار نامهربان نباشم !
عاشقم بمان تا عاشق این روزگار پست و بی حیا نگردم !
و خدایم باش تا بنده این روزگار نباشم !
::
::
عاشق خدایى هستم که چه بخواهیم و چه نخواهیم “دوستمان دارد”
::
::
ماهیان از تلاطم دریا به خداوند پناه بردند و چون دریا آرام شد خود را اسیر دام صیاد یافتند !
تلاطمهای زندگی حکمتی از خداوند است پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه دریای دور و برمان …
::
::
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد ، چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم !
دلم گرم است ، میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم … برایت من خدا را آرزو دارم !
::
::
کسی که در برابر خداوند زانو می زند می تواند در برابر هر کسی ایستادگی کند !
::
::
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که خود نیازمند محبت بودند ولی باز محبت می کردند !