امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فرا ماسون و فرا ماسونری

#3
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خب دوستان می رسیم به فراماسونری در زمان حضرت سلیمان.
گفتیم که این قوم آدم بشو نبودن و کلاً هر جا که می رفتن یه شلم شوربای جن گیری راه می انداخن که نگو. از بین این جن های که می پرستیدند 72 جن بودند که مثلاً خدای خدایان بودن. یعنی دیگه همه اون 72 جن رو می پرستیدند. خدا دید اینا آدم نمیشن و دو تا از فرشته هاش رو به نام های هاروت و ماروت رو برای راهنمایی این قوم فرستاد. این دو فرشته با دعا هایی که به مردم یاد می دادند به مقابله با جن پرستان می پرداختند.( یک نکته اینجا بگم: این دعا هارو می شد هم در روش خوب استفاده کرد و هم در روش بد! حالا داری از خودت می پرسی آقا منظورت چیه باز؟ حالا جوابتو میدم)این دو فرشته به مردم تذکر می دادند که مثلاً از این دعاها در این راه استفاده کن و نه در اون راه. گرفتی منظورو؟ چشت روز بعد نبینه که جن پرستان می رفتن و این دعا ها رو یاد می گرفتند و دوباره در راه بد استفاده ی کردند. (یعنی کلاً آدم بشو نبودند) حتّی در قرآن کریم هم داریم که با این دعا ها می توانستند بین دو زوج تفرقه بیندازند( بگذریم ازینکه این دعانویس هایی که کلاهبردار نیستند و جداً واقعاً دعا نویسی می کنند، از همین دعا ها استفاده می کنند که مثلاً نمیدونم با پسر مورد علاقه شون ازدواج کنن و یا حتی مرد مورد علاقه اش زنش رو طلاق بده و با اون ازدواج کنه و ... در ضمن اونهایی که می گن دعا نویسی همش چرت و پرته و همشون کلاهبردارن باید بهشون بگم که 1-تا شغلی واقعی به وجود نیاد مردم نمیرن از اون طریق اون شغل کلاهبرداری کنند. یعنی همچین چیزی واقعاً وجود داره و جداً الآن کسانی هستند که دعا نویسی میکنند و دعاشون واقعی هست و اثر میذاره گرچه که تعدادشون خیلی کمه2- اگه خواستین می تونین خودتون برین تحقیق کنین و یک دعا نویس واقعی پیدا کنین و ازش دعا بخواین. من هم خودم اینجا یک آدرس بهتون میدم: دعانویس های واقعی زندگی مرفه و آسانی ندارند و معمولاً در خانه های بسیار قدیمی زندگی می کنند و فقط اونهایی که کلاهبردار هستند منشی و وقت قبلی و ازینجور چیزا دارن. ولی بهتون بگم اگه اینکارو بکنین انگار از خدای بزرگ و مهربان روی برگردانیده اید و دست به دامان خلق او شده اید. قضاوت با خودتون) خداوند برای بار آخر خواست که اینها رو به راه راست هدایت کنه و اینبار حضرت سلیمان(ع) را فرستاد. حضرت سلیمان به محض اینکه آمد دستور داد که همه ی آلات جن گیری رو از شهر ها جمع کنه بعد وقتی همه آلات جن گیری جمع شد حضرت سلیمان همه آنها رو میزاره زیر معبد خودش که دست کسی بهش نشرسه. خب میدونین کی معبد حضرت سلیمان رو ساخت؟ همونطور میدونین جن ها. در بین این جن ها همان 72 جنی که مردم می پرستیدند وجود داشتند. گرفتی موضوع رو؟ یعنی فرض کن، خداهای اینا بردگی میکردند. حتی تو قرآن داریم که این جن ها از ترس از حضرت سلیمان، برای او غواصی می کردند. (به زبان ساده و خودمونی بگم مثه خر از حضرت سلیمان(ع) می ترسیدند.) یه روز حضرت سلیمان در حال نگاه کردن به اینها بود به عصایش تکیه کرده بود که ناگهان اجلش رسید و فوت کردند. همینگونه که فوت کردند چون بر عصایشان تکیه کرده بودند، به زمین نیفتادند. در تاریخ آمده به نقل های مختلف که بعضی ها می گویند 6 ماه و بعضی ها می گویند 1 سال حضرت اسماعیل همینجور مونده بود.(در طی این زمان اجنه شک کرده بودند که حضرت سلیمان مرده باشد و با خودشون می گفتند که ای بابا ، اینم یه آدمه دیگه!!! یه غذایی باید بخوره، یه حرکتی باید بکنه، یه دستشویی باید بره!ولی از ترس مثه خر حمالی می کردند. یعنی با خودشون می گفتند پیامبر خداست دیگه! یهو دیدی معجزه کرد همونجور موند.) که بعد همون مدّت که گفتیم، یک موریانه میاد و عصا رو می خوره و حضرت سلیمان به زمین میفته. (در ضمن بگم که اجنه ادعا دارند که عالم غیب را میدانند و بر همه چیز آگاه هستند) در قرآن در آخر همین آیه میگه:اِه؟ اگه به عالم غیب دسترسی داشتین 6 ماه 1 سال خرحمالی نمی کردین!!!(حال کردی تو دهنی خدا رو به اینا؟)
وقتی که حضرت سلیمان مرد این اجنه زیر معبد را کندند و وقتی به این آلات جن گیری رسیدند تعدادی از آنها را در آورده و شایعه پراکنی کردند که حضرت سلیمان نیز جن گیر و جن پرست بوده. متاسفانه این تهمت حتی تا زمان رسول الله(ص) نیز ادامه داشت و هنگامی که حضرت محمّد می گفت که حضرت سلیمان(ع) یک پیامبر بوده، کافرین او را مسخره میکردند.
اما حتی در قرآن نیز این آمده که تهمتی که به حضرت سلیمان زده شده نادرست است.
در مورد معبد سلیمان: به علت اینکه جن پرستان برایشان ننگین است که بگویند خداهایشان حمالی کرده بودند، گفتند که این معبد را فردی به نام «حیرام» ساخته است.(نمیدونم این یارو رو باز دیگه از کجا گیر آوردن)
بزارین داستانی که درباره حیرام گفته اند رو هم بگم(البته باز هم می گم این داستان ساختگی است که لو نره خداهاشون بردگی کردن): در زمانی که مردم معبد سلیمان را می ساختند کارگران به 3 قسمت تقسیم می شدند:1-شاگرد(یه چیزی شبیه همین عمله که کارش همین سیمان زدن و ملات درست کردنه.)2-معلم(وظیفه اش نظاره بر کار شاگرد است)3-بازرس کل(که دیگه مثلاً مثل مهندس های امروزی بوده). وقتی که اینها ساعت کاریشون تمام می شد به سمت جایی می رفتند که حقوقاشون رو بگیرند. هر گروهی رمز خودش رو داشت و وقتی به اون محل می رسید رمز خودشو می گفت و حقوقشو می گرفت. خودشون می گن که حیرام یک از اون بازرسای کل بوده که یه روزی توسط چند تا شاگرد محاصره می شه و تهدیدش می کنن که باید رمزش رو بگه!! اون اینکار رو نمی کنه و اون شاگرد ها اون رو می کشن و قطعه قطعه می کنن. بعد یه مدت، 9 نفر به دنبال او می روند و او را تکه تکه پیدا می کنند. تصمیم می گیرند که تکه ها را به هم متصل کنند و به محض اینکه اینکارو می کنند حیرام ناگهان زنده میشه.(فیلم هندیه دیگه!!! البته بگم که این داستان شباهت بسیاری به داستان دو خدای مصر باستان که فراماسون ها نیز آن ها را می پرستند به نام های ایسیس و اوزیریس دارد. این مطلب رو به شما میسپارم خودتون یه سرچی بزنین. همین الانم بزنید.)

تو کامنت بعدی ادامه اش رو میگم، در ضمن من تا جایی که تونستم سعی کردم یه خورده مطلب رو طنز کنم که موقع خوندن خسته نشید با این حال خودم اعتراف می کنم که زیاد تو این کار ماهر نیستم.
فعلاً خداحافظ
در ضمن یه دو سه تا نظر هم بدید ما اینجا احساس غربت و تنهایی نکنیم ای بابا
پاسخ
 سپاس شده توسط *larmes de Feu* ، bahare_021 ، melodi+


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: فرا ماسون و فرا ماسونری - reza.teh - 02-07-2012، 21:23


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان