27-06-2012، 6:49
(آخرین ویرایش در این ارسال: 05-07-2012، 18:08، توسط هامان کبیر.)
واقعا که.........................
گویا دختر بودن یعنی:
دختر بودن ینی یه کله قندکه همیشه سخنانش مثل خودش برا بابا و مامان شیرینه
دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت که می خواد برا بهترین عزیزش تکه تکه شه
دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر وخاله وعمه ت هستن یه ماه به تمام معنا چرا چون یکی مثل تو رو تربیت کردن
دختر بودن یعنی " دخترو رو چه به رانندگی؟ " تو باید چرخ خیاطی برونی! اول کار با اشیا راحت تر مثل پسرا که از خرهای پلاستیکی شروع می کنن
دختر بودن یعنی " شنیدی شوهر سیمین واسش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟" آره ولی شوهر منم برام یه سرویس از عشق و جربزش خریده با عشقش کار میکنه با جربزش پول میاره
دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی که به همه خانومی و از خود گذشتگیت رو ثابت کنی
دختربودن یعنی نخواستن و خواسته شدن چرا که هنوز کسی پیدا نشده که بخوایش و اون تورو بخواد
دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه اما نمی دونم چرا دل شوهرمو تو عقد نامه ننوشتن آخه خیلی می خوامش ومال منه
دختر بودن یعنی " به بابات گفتی؟" داداشت راضیه؟! ناراحت نمیشن؟! رئیس اداره چی؟!!! خوب آره یه طرح عمرانی بزرگ رو باید همه تایید کنن به خصوص رئیس ادارت
دختربودن یعنی " برو تو ، دم در وای نستا" بچه مگه من تو رو از تو جوب آوردم که بندازمت تو جوب من تو رو لای پر قو بزرگ کردم
دختر بودن یعنی " تا حالا کجا بودی ؟" عزیزم؟ خیلی دلم برات تنگ شد
دختر بودن یعنی "كجا داری میری؟" بزار هنوز از نگاه کردن بهت سیر نشدم وایسا
دختر بودن یعنی " تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم " آخه صیاد زیاده دوست ندارم مرواریدمو کسی بدزده
دختر بودن یعنی "كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟" گوشیتو بده ببینم!آخه شنیدن هر آهنگ و صدایی که برا گل من خوب نیست پژمرده می شه
دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن ! آخه من اعتقاد دارم خوب وقتی اون مال منه منم مال اونم
دختر بودن یعنی بگی: "کاشکی منم پسر بودم !!!!!!!!!!!!!!!!"(پاک کردن صورت مسئله و بزرگترین توهین به خودت)ااااااا ببین آخه اگه من پسر بودمدیگه اونو نداشتم اون منو حالا چیکار کنم اگه خدا منو پسر کنه
دختر بودن یعنی بگی: "تو مردی میتونی اما من که....!" نمی تونم برم تو دهن شیر برا خونوادم غذا بیارم
دختر بودن یعنی " خیلی خودسر شدی"(ترجمه: خجالت نمیکشی از مغز و سر خودت استفاده میکنی؟!!!)آخه عزیزم تو هنوز باید چیز یاد بگیری اما من به تو احترام میزارم هر کار کردی پشتتم فقط قبلش یه کم فکر کن
دختر بودن یعنی "خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم" ببین من تو رو دوست دارم اما ترشی تو بدرد من نمی خوره من تو رو تو لباس عروس بیشتر دوست می دارم
دختر بودن یعنی سالها بشین تا شاید یه روز یه سبیل کلفت بیاد زنگ درخونتونو بزنه و ببرتت ایشالآ خوشبخت میشی ننه !آخه ننه بزرگ دیگه پسرا سه تیغ می کنن اون با غیرتا دیگه نیستن
دختر بودن یعنی 30 سالت شده هنوز داری میگی :"ایشالا وقتی رفتم سر خونه زندگیم... !" یکی نیست بگه بابا زندگی تو 30 ساله شروع شده تا حالا چه گلی به سر خودت زدی؟ چه لذتی از زندگی بردی؟ حتمآ باید بشینی تا یکی دیگه بیاد تورو خوشبخت کنه؟! ! ! منظورتون رو متوجه نشدم
دختر بودن یعنی بر بدن خود حقی قائل نبودن! یعنی پرورش اندام برای استفاده یک نفر دیگر! یعنی سوء تغذیه برای مانکن شدن! مانکن ههههههههه زن باید پروار باشه تا هم سالم بمونه برا خودش و هم برا بچش و شو هرش
دختر بودن یعنی یه مرد چند میلیون ازت بگیره و دماغتو قصابی کنه تا یه مرد دیگه خوشش بیاد البته اگه در این راه شهید نشی!ای نباشه اون نامردی که اون دماغ بی مورد رو می گه برو مورد دار کن
و در مقابل سالها پز دماغ پهن و زشت شوهرتو بدی و بگی وای چقدر مردونه اس دماغش! هیچ کاری لازم نداره! کی گفته شاید طرف تو تصادف اینجوری شده یا عجیب الخلقه اس حتما باید بره جراحی
دختر بودن یعنی خواستگاره از بابات میپرسه: خوب حاجی حالاجنسو ازبچگی واسم آکبند نگه داشتی ایشالا؟! خط و خش که نداره ها؟!!! لازمه ببرم معاینه فنی؟!!! و بابات میگه برو حالشو ببر خیالت تخت! مورد داشت پس بیار جنس بد بیخ ریش صاحبش ! ای گور ببخشید ماشاا... به بی غیرتی این ناپدری
دختر بودن یعنی آنچنان شستشوی مغزی بشی که به مصادیق ظلمی که بهت شده افتخار هم بکنی ؟؟ موقعی که خوب فکر نکنی این بلاها سرت میاد دیگه باید با یه مرد مشورت کنی تا پازلت کامل شه همون طور که مردا
دختر بودن یعنی از شوهرت متنفری اما شبها تمکین و تمکین! ! ! پس معلوم شد متنفر نیستی فقط باید یکم باهاش منطقی سخن کنی
دختر بودن یعنی بگی: "بیچاره داداشم معلوم نیست زن گرفته یا شوهر کرده !" (نتیجه: ته دلت خودت هم قبول نداری که حقوق مساوی با مرد داری! موقعی اخلاقشون مثل خواهر خوبم نباشه همینه دیگه
دختر بودن یعنی داف بودن البته داف بی گاف! این یکی رو بی خیال چون از معنی داف خوشم نمیاد
دختر بودن یعنی ضعیفه بودن ! و دائم به دنبال سایه بالا سر (همون آقابالاسر) گشتن من کم سوگند می خورم اما به خداوندی خدا سوگند اگه یکم منطقی باشیم خدا اون مرد سوار بر اسیب سپید رویا ها رو بات می فرسته
دختر بودن یعنی شوهرت تو خیابون با یه بنده خدا درگیر میشه و با فحاشی میگه: مگه نمییبینی صاحاب داره! و تو قند تو دلت آب میشه از اینهمه صاحاب داشتن! ! !اینهمه صاحاب داشتن متوجه نشدم
دختر بودن یعنی دیه تو ***** ((لااله الاالله)) !!! متوجه نشدم
برو حالشو ببیر دیگه چی میخوای از این اجتماع دختررررررررررررر؟!!!یه دل زلال زلال
پوزش هامان کبیر را از برای اینهمه ادبیات نا موزون و زشت پذیرا باشید خوب دیگر باید با زفان خودشن سخن کرد اگه اشتباه نگارشی داشت پوزش مرا پذیرا باشید چرا که دیگر حال ویرایش را ندارم
گویا دختر بودن یعنی:
دختر بودن ینی یه کله قندکه همیشه سخنانش مثل خودش برا بابا و مامان شیرینه
دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت که می خواد برا بهترین عزیزش تکه تکه شه
دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر وخاله وعمه ت هستن یه ماه به تمام معنا چرا چون یکی مثل تو رو تربیت کردن
دختر بودن یعنی " دخترو رو چه به رانندگی؟ " تو باید چرخ خیاطی برونی! اول کار با اشیا راحت تر مثل پسرا که از خرهای پلاستیکی شروع می کنن
دختر بودن یعنی " شنیدی شوهر سیمین واسش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟" آره ولی شوهر منم برام یه سرویس از عشق و جربزش خریده با عشقش کار میکنه با جربزش پول میاره
دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی که به همه خانومی و از خود گذشتگیت رو ثابت کنی
دختربودن یعنی نخواستن و خواسته شدن چرا که هنوز کسی پیدا نشده که بخوایش و اون تورو بخواد
دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری كه تو عقدنامه نوشته باشه اما نمی دونم چرا دل شوهرمو تو عقد نامه ننوشتن آخه خیلی می خوامش ومال منه
دختر بودن یعنی " به بابات گفتی؟" داداشت راضیه؟! ناراحت نمیشن؟! رئیس اداره چی؟!!! خوب آره یه طرح عمرانی بزرگ رو باید همه تایید کنن به خصوص رئیس ادارت
دختربودن یعنی " برو تو ، دم در وای نستا" بچه مگه من تو رو از تو جوب آوردم که بندازمت تو جوب من تو رو لای پر قو بزرگ کردم
دختر بودن یعنی " تا حالا کجا بودی ؟" عزیزم؟ خیلی دلم برات تنگ شد
دختر بودن یعنی "كجا داری میری؟" بزار هنوز از نگاه کردن بهت سیر نشدم وایسا
دختر بودن یعنی " تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم " آخه صیاد زیاده دوست ندارم مرواریدمو کسی بدزده
دختر بودن یعنی "كی بود بهت زنگ زد؟! با كی حرف میزدی؟" گوشیتو بده ببینم!آخه شنیدن هر آهنگ و صدایی که برا گل من خوب نیست پژمرده می شه
دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس كشیدن ! آخه من اعتقاد دارم خوب وقتی اون مال منه منم مال اونم
دختر بودن یعنی بگی: "کاشکی منم پسر بودم !!!!!!!!!!!!!!!!"(پاک کردن صورت مسئله و بزرگترین توهین به خودت)ااااااا ببین آخه اگه من پسر بودمدیگه اونو نداشتم اون منو حالا چیکار کنم اگه خدا منو پسر کنه
دختر بودن یعنی بگی: "تو مردی میتونی اما من که....!" نمی تونم برم تو دهن شیر برا خونوادم غذا بیارم
دختر بودن یعنی " خیلی خودسر شدی"(ترجمه: خجالت نمیکشی از مغز و سر خودت استفاده میکنی؟!!!)آخه عزیزم تو هنوز باید چیز یاد بگیری اما من به تو احترام میزارم هر کار کردی پشتتم فقط قبلش یه کم فکر کن
دختر بودن یعنی "خوب به سلامتی لیسانس هم كه گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم" ببین من تو رو دوست دارم اما ترشی تو بدرد من نمی خوره من تو رو تو لباس عروس بیشتر دوست می دارم
دختر بودن یعنی سالها بشین تا شاید یه روز یه سبیل کلفت بیاد زنگ درخونتونو بزنه و ببرتت ایشالآ خوشبخت میشی ننه !آخه ننه بزرگ دیگه پسرا سه تیغ می کنن اون با غیرتا دیگه نیستن
دختر بودن یعنی 30 سالت شده هنوز داری میگی :"ایشالا وقتی رفتم سر خونه زندگیم... !" یکی نیست بگه بابا زندگی تو 30 ساله شروع شده تا حالا چه گلی به سر خودت زدی؟ چه لذتی از زندگی بردی؟ حتمآ باید بشینی تا یکی دیگه بیاد تورو خوشبخت کنه؟! ! ! منظورتون رو متوجه نشدم
دختر بودن یعنی بر بدن خود حقی قائل نبودن! یعنی پرورش اندام برای استفاده یک نفر دیگر! یعنی سوء تغذیه برای مانکن شدن! مانکن ههههههههه زن باید پروار باشه تا هم سالم بمونه برا خودش و هم برا بچش و شو هرش
دختر بودن یعنی یه مرد چند میلیون ازت بگیره و دماغتو قصابی کنه تا یه مرد دیگه خوشش بیاد البته اگه در این راه شهید نشی!ای نباشه اون نامردی که اون دماغ بی مورد رو می گه برو مورد دار کن
و در مقابل سالها پز دماغ پهن و زشت شوهرتو بدی و بگی وای چقدر مردونه اس دماغش! هیچ کاری لازم نداره! کی گفته شاید طرف تو تصادف اینجوری شده یا عجیب الخلقه اس حتما باید بره جراحی
دختر بودن یعنی خواستگاره از بابات میپرسه: خوب حاجی حالاجنسو ازبچگی واسم آکبند نگه داشتی ایشالا؟! خط و خش که نداره ها؟!!! لازمه ببرم معاینه فنی؟!!! و بابات میگه برو حالشو ببر خیالت تخت! مورد داشت پس بیار جنس بد بیخ ریش صاحبش ! ای گور ببخشید ماشاا... به بی غیرتی این ناپدری
دختر بودن یعنی آنچنان شستشوی مغزی بشی که به مصادیق ظلمی که بهت شده افتخار هم بکنی ؟؟ موقعی که خوب فکر نکنی این بلاها سرت میاد دیگه باید با یه مرد مشورت کنی تا پازلت کامل شه همون طور که مردا
دختر بودن یعنی از شوهرت متنفری اما شبها تمکین و تمکین! ! ! پس معلوم شد متنفر نیستی فقط باید یکم باهاش منطقی سخن کنی
دختر بودن یعنی بگی: "بیچاره داداشم معلوم نیست زن گرفته یا شوهر کرده !" (نتیجه: ته دلت خودت هم قبول نداری که حقوق مساوی با مرد داری! موقعی اخلاقشون مثل خواهر خوبم نباشه همینه دیگه
دختر بودن یعنی داف بودن البته داف بی گاف! این یکی رو بی خیال چون از معنی داف خوشم نمیاد
دختر بودن یعنی ضعیفه بودن ! و دائم به دنبال سایه بالا سر (همون آقابالاسر) گشتن من کم سوگند می خورم اما به خداوندی خدا سوگند اگه یکم منطقی باشیم خدا اون مرد سوار بر اسیب سپید رویا ها رو بات می فرسته
دختر بودن یعنی شوهرت تو خیابون با یه بنده خدا درگیر میشه و با فحاشی میگه: مگه نمییبینی صاحاب داره! و تو قند تو دلت آب میشه از اینهمه صاحاب داشتن! ! !اینهمه صاحاب داشتن متوجه نشدم
دختر بودن یعنی دیه تو ***** ((لااله الاالله)) !!! متوجه نشدم
برو حالشو ببیر دیگه چی میخوای از این اجتماع دختررررررررررررر؟!!!یه دل زلال زلال
پوزش هامان کبیر را از برای اینهمه ادبیات نا موزون و زشت پذیرا باشید خوب دیگر باید با زفان خودشن سخن کرد اگه اشتباه نگارشی داشت پوزش مرا پذیرا باشید چرا که دیگر حال ویرایش را ندارم