21-01-2014، 20:32
مثنوی شش نامه تقدیم به دوستان
شش خورده ای و باز منم منم داری
بد نیست که تیمت ببندی بر گاری
هر چه آبی ست آرم شش زند بر تن
فکر کرده هست شش،اسپانسری خفن
یکی نه دوتا پنج تا و شش تا
عادت شدست بر آبیه سر به هوا
شش تا خورندو باز اون فتولا
گیری بدادست بر یار ما آپیا
خب جان من ای شش تا خور پایتخت
تیمت به کل از بن و بیخ شده بدبخت
این ننگ شش بر قامتت عیان بود
پس هر چه آبی ست بسته دهان بود
شش نامه را به یاد آر و خموش باش
بر لیل و کویت همسر نه عموش باش
این کار بر تو نه جای شرمندگیست
بین خواهران تو افزون شوند به لیست
ای آبیه داغ دیده بشنو ز باربد
آن بردهای با لابی را باد برد
شش خورده ای و باز منم منم داری
بد نیست که تیمت ببندی بر گاری
هر چه آبی ست آرم شش زند بر تن
فکر کرده هست شش،اسپانسری خفن
یکی نه دوتا پنج تا و شش تا
عادت شدست بر آبیه سر به هوا
شش تا خورندو باز اون فتولا
گیری بدادست بر یار ما آپیا
خب جان من ای شش تا خور پایتخت
تیمت به کل از بن و بیخ شده بدبخت
این ننگ شش بر قامتت عیان بود
پس هر چه آبی ست بسته دهان بود
شش نامه را به یاد آر و خموش باش
بر لیل و کویت همسر نه عموش باش
این کار بر تو نه جای شرمندگیست
بین خواهران تو افزون شوند به لیست
ای آبیه داغ دیده بشنو ز باربد
آن بردهای با لابی را باد برد