گروه پالت
هزار قصه
هزار قصه
که خورشید از شب سرد
چو آتش سر برون کرد
که از خون دل ما
تذروی نغمه سر کرد
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است
دلا دیدی،که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برون کرد
برادر نوجوونه برادر غرق خونه
برادر مثل خورشید سر میکشه تو خونه