30-12-2013، 13:41
منم تازگیا ساعت 2و 3 نصفه شب بود تازه خوابم برده بود یه نفرو تو آشپز خونمون دیدم ی دامن بلند پوشیده بود با ی لباس مردونه و موهای بلند ولی پشتش بهم بود خدا فقط میدونه چ حالی داشتم تن تن دویدم تو اتاق مامانمینا و از ترسم پیششون خوابیدم تا صبم میلرزیدم.الانم وقتی میخابم با کوچیک ترین صدا میترسم