اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اونایی که مریضی قلبی دارن نیان تو =((

#1
ببخشید یکم ترسناکه!!!از کسایی ک مجردن ،مریضی قلبی دارن یا ب سن قانونی نرسیدن:::خواهشمندم با احتیاط بخونید و بعدش زیاد بهش فک نکنید!!!
اگه لوس باشید فردا کابوس ببینیدم منو نفرین نکنید:::با تشکر!




اسرار ۹۰ روزه با دختر جنی



دخترجنی از اسرار ۹۰ روزه با جن ها گفت:


دختری ۱۹ ساله به نام زینب با جن ها در ارتباط است او می گوید که بعد از چندی این جن ها باعث ازار و اذیت او و مادرش شده اند .


خانه انها در یکی از محله های جنوب تهران است . در بهار سال ۸۳ به خانه این خانواده ۲ نفره رفتیم تا پای صحبت آنها بنشینیم که در ذیل این گفتگو را میخوانید



از کی با این موجودات در ارتباطی؟

از ۳ ماه پیش.

آیا در دوران کودکی جن ها را دیده بودی یا از چیزی میترسیدی؟

من در کودکی نه جن دیدم و نه از چیزی می ترسیدم . من حتی در تاریکی برای گربه قبلی ام غذا می بردم حتی از تاریکی هم نمی ترسیدم

نظر پدر و مادرت در مورد جن ها چیست؟


من پدر ندارم و مادرم هم از آنها نمی ترسد بلکه از انها بدش می آید و مدام انها را نفرین می کند که در ان موقع انها من را اذیت می کنند

گربه را از کجا پیدا کردی و چند سال ان را داری؟

یک گربه ماده ۳ سال پیش امد در بالکن خانه ما و گربه ام را به دنیا اورد جالب اینکه که گربه ها همیشه ۵ الی ۶ بچه به دنیا می اورند ولی گربه ما در این مکان همین یک بچه را بدنیا اورد و بعد از دو روز دیگر مادر گربه ام نیامد.

چه جوری به این گربه انس گرفتی ؟

چون مادر گربه دیگر نیامد من به مراقبت از او پرداختم او تا حدی به من انس گرفته بود که بعضی از مواقع احساس می کردم به من می گوید مامان تمام رفتارهایش مانند یک انسان بود . گربه ام حتی من را می بوسید.

گربه نر بود یا ماده؟

من اسمش را نیلو گذاشته بودم ولی بعد از مردنش دامپزشکی که برده بودیم جنسیت او را نر اعلام کرد

از کی جن ها رو زیاد می بینی؟

ان شب خوابم نمی برد ساعت نزدیک ۳.۴ صبح بود به خاطر همین با گربه ام رفتم دم در خانه مان و نیلو ( گربه ام ) رفت تو کوچه که یک دفعه دیدم با یک گربه سیاه که پدر گربه ام بود و بار ها دیده بودمش داشت دعوا می کرد اول به خیالم یک دعوای ساده بود ولی گربه سیاه در تاریکی کوچه تبدیل به یک ادم سیاه پوش شد که عینک دودی زده بود و موهایش عین پلاستیک می ماند و وقتی داشت می امد طرف خانه ما من در را بستم و او غیب شد از این جریان به بعد و بعد از مردن گربه ام انها را زیاد می دیدم

چگونه انها رو می بینی ؟

انها با من کاری نداشتن ولی هر زمان مادرم با من یا بدون من می رفت پیش جن گیر و دعا نویس انها من را کتک می زدند ( با اشاره به در آشپزخانه) می گوید : حتی یک دفعه از همین در تا انتهای آشپزخانه پای من را گرفتند و کشیدند.

گربه ات چه طوری مرد ؟

یک روز وقتی من ومادرم از بیرون امدیم دیدیم که نیلو ( گربه ) وسط حیاط افتاده طوری که انگار سرش زیر پای یک نفر له شده بود وقتی او را به دامپزشکی پیش دکتر خیر خواه بردیم او هم نتوانست چگونگی مرگش را تشخیص دهد و فقط گفت خفگی.

از کجا فهمیدی کسانی که با انها در ارتباطی جن هستند آیا قبلا جن دیده بودی؟

نه من جن ندیده بودم از آن جائی که انها غیب می شدند و شکل واقعی خود را در خواب به من نشان می دادند انها در بیداری به شکل انسانهایی عجیب یا پوششی عجیب خودشان را به من نشان می دادند ولی در خوابم به شکل واقعی می امدند انها دارای شاخ های خاکستری . چشمان قرمز و پوستی کلفت و براق هستند و در سر بازوهایشان خارهائی دارند

درس هم می خوانی ؟

نه من در دوران ابتدائی چون خونریزی بینی داشتم به حدی که بی هوش می شدم مدیر مدرسه گفت : که دیگر نمی تواند من را در مدرسه قبول کند سال دوم ابتدائی ترک تحصیل کردم اما دوباره سال ۷۹ شروع به درس خواندن کردم شبانه می خواندم و غیر حضوری واحداهیم را پاس کردم

با وجود جن ها چه طور درس می خواندی؟

با وجود آنها من آنقدر انرژی داشتم که با نمرات عالی قبول می شدم.

آیا تو تخیلی هستی؟

تخیلی نبودم و نیستم.

به ارتباط با جن ها علاقه نشان میدادی یعنی دوست داشتی با انها ارتباط برقرار کنی؟


من اصلا به انها فکر نمی کردم حتی مطالعه هم در این زمینه نداشتم.

قبل از دیدن جن ها چیز غیر عادی در خانه تان رخ نداده بود؟

تنها اتفاق غیر عادی و جالب این بود که بعضی چیزهائی که در جایشان بود از جای دیگر سر در می اوردند یک بار دسته کلیدم را روی میز در اتاقم گذاشته بودم ان قدر دنبالش گشتم تا وسط کتابهایم پیدا کردم.

رابطه تو با انها چه طور بود ؟

دوست داشتم پیش من بمانند من خیلی به انها عادت کرده بودم وقتی انها نیستند من هیچ انرژی ندارم.

دوست داشتی مثل جن ها باشی ؟

آنها به من می گفتند : سیستم عصبی تو مشکل داره و زیاد عمر نمیکنی اگر تا یک مدت با ما باشی جزئی از ما می شوی انها می گفتند ما تو رو قوی و بعد ضعیف کردیم تا بفهمی هیچ انسانی به کمک تو نمی اید انها از انسانها متنفرند.

الان چه حسی نسبت به انها داری ؟

دوست دارم دوباره بیایند اخه چند وقتی است که زیاد انها را نمی بینم می خواهم دوباره انرژی بگیرم.

با این انرژی که به تو می دادند چه کارهائی می کردی ؟

من می توانستم در تاریکی مطلق در اینه به چشم هایم خیره شوم و رنگ انها را از قهوه ای تیره به کهربائی برسانم و اینکه شبها در اینه کسانی را که فردا صبح با ان ها برخورد داشتم را می دیدم دو برابر یک مرد قدرت داشتم جسور و شجاع بودم.

تو نماز می خوانی؟

قبل از دوستی با انها می خواندم ولی بعد از دوستی با انها نمی خوانم چون انها دوست ندارند.

وقتی با انها دوست شدید و رابطه پیدا کردید در مورد خود چه فکر می کردید؟

فکر می کردم از آدم های دیگه جدا هستم و از همه ادم ها بزرگترم جن ها به من می گفتند چشمانت را ببند و من این کار را می کردم و با خودم می گفتم یک جن بکش یک جن شرور و یا خوب بکش بعد وقتی چشمانم را باز میکردم یکی از اونها را به صورت تصویری مبهم روی کاغذ می کشیدم.

چند سال هست در این خانه زندگی می کنی ؟


از موقعی که به دنیا امدم ۱۹ سال

پدرت چند ساله فوت شده؟

او فروردین ماه سال ۷۷ فوت شده است.

جن هائی که با انها ارتباط داری چند نفرند؟

اول ۴ نفر بودند ولی الان بیشترند.

از کدومشون بیشتر خوشت می اید ؟

از بچه یکی از جن ها .


مادر زینب می گوید :


یک روز داشتم چای می خوردم که دیدم یک زنی دارد از حیاط به طرف در اتاق می اید رفتم در را بستم چون احساس می کردم برای اذیت کردن زینب می اید وقتی که در را بستم برای این که تلافی کند هر چی اشغال بود از بال به داخل چائی من ریخت


زینب به من گفت : من یک دختر سیاه میبینم که تو خانه خواهرم از این اتاق به ان اتاق می رود


و حالا خود زینب در ادمه گفتگو های مادرش می گوید :


جالب اینجاست که وقتی مادرم با انها لج می کند و به روی زمین اب جوش می ریزد کف پای من میسوزد و حالت تشنج به من دست می دهد


مادرت چه کاری انجام داده که انها از مادرت بدشان می اید ؟

مادرم پیش دعا نویس رفته که بعد انها در خواب می امدند و گفتند که ما توی یک قفس گرد هستیم و دو نفر از ما مرده اگر دو نفر دیگر هم بمیرد تو هم میمیری.اونایی که مریضی قلبی دارن نیان تو =((
My love is the best....finish
پاسخ
 سپاس شده توسط ( lιεβ ) ، isi ، EHSAN$$ ، عاشق حيوانات+12 ، ☮ VENOM VΛDΞR ☮ ، shawkila ، samira malik ، تارا گوگولی ، ESSE BLACK ، MR.FARZAM ، ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، alireza2099 ، Mr.Robot
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
اونایی که مریضی قلبی دارن نیان تو =(( - 1399 - 12-12-2013، 10:17


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان