اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مادر شوهر، عروس قاتلش را بی*قید و شرط بخشید

#1

زن جوانی که متهم است شوهرش را با ضربات چاقو و چنگال به قتل رسانده در جلسه محاکمه*اش، گذشته دردناکش را توضیح داد و مادرشوهرش او را بدون قید وشرط بخشید.

این زن جوان که سارا نام دارد، در دفاعیاتش توضیح داد وقتی کودک بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و او در نوجوانی مجبور شد برای رفع نیاز*های مالی به دوبی برود. روشن، نماینده دادستان در ابتدای جلسه محاکمه از کیفرخواست صادره علیه سارا دفاع کرد و خطاب به قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران گفت: پلیس ۱۴آبان سال گذشته متوجه شد زنی ۲۵ساله به نام سارا شوهرش را با ضربات جسم نوک تیز به قتل رسانده*است. زمانی که ماموران این زن را بازداشت کردند او به قتل اعتراف کرد اما مدعی شد شوهرش قصد داشت وی را بکشد و او مجبور شد برای دفاع از خودش دست به قتل بزند.
نماینده دادستان ادامه داد: سارا مدعی شد شوهرش روز حادثه می*خواست ماده مخدر شیشه بخرد و او برای جلوگیری از این کار شوهرش، با او درگیر شد و ابتدا او را با چنگال و سپس با چاقو زد و به قتل رساند. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیای*دم تقاضای صدور رای قانونی در این خصوص را دارم. در ادامه مادر مقتول به عنوان تنها ولی*دم در جایگاه حاضر شد و گفت: من نمی*توانم کسی را اعدام کنم. هیچ وقت نمی*توانم با درخواستم باعث مرگ کسی بشوم و به همین دلیل هم تصمیم گرفتم درخواست دیه کنم. با اینکه پسرم را خیلی دوست داشتم و او جزیی از وجودم بود و هنوز هم برایش اشک می*ریزم اما درخواست قصاص ندارم.
در این هنگام سارا با اجازه قضات به سمت مادرشوهرش رفت و با گریه چند کلمه*ای آرام با او صحبت کرد. لحظاتی بعد زن میانسال در حالی*که به*شدت می*گریست خطاب به قضات گفت: من درخواست دیه هم ندارم و متهم را بدون قید و شرط می*بخشم.
او گفت: نمی*توانم تحمل کنم کسی به دلیل پول به من التماس کند. سارا یک انسان است و من نمی*توانم ببینم این*طور به من التماس می*کند. وقتی کسی به دلیل نداری* و ناتوانی در پرداخت دیه التماس می*کند خیلی ناراحت می*شوم. او از سارا خواست روی صندلی*اش بنشیند و گفت حاضر نیست گریه*های عروسش را ببیند.
قاضی همتیار، رییس دادگاه چندبار از مادر مقتول پرسید آیا در تصمیم خود جدی است که این زن با گریه پاسخ داد: «من هیچ چیز نمی*خواهم.» سپس سارا در جایگاه حاضر شد و گفت: اتهام قتل را قبول دارم اما به عمد شوهرم را نکشتم. من و سعید چندسالی بود که با هم ازدواج کرده*بودیم.
سعید معتاد به شیشه بود. او سعی داشت من را هم معتاد کند تا خیلی با او درگیر نشوم. البته حدود شش ماه هم مواد کشیدم اما معتاد نشدم و می*توانستم خودم را کنترل کنم تا اینکه تصمیم گرفتیم ترک کنیم. دو روز قبل از این حادثه من و سعید شیشه کشیدیم بعد از آن دیگر مواد مصرف نکردیم تا اینکه روز حادثه سعید تماس گرفت برایش مواد بیاورند. وقتی می*خواست بیرون برود تا این مواد را بگیرد من سعی کردم جلویش را بگیرم و همین باعث شد باهم درگیر شویم. من او را زدم سعید با عصبانیت مرا به زمین پرت کرد و دستانش را روی گلویم گذاشت تا خفه*ام کند اما توانستم با پاهایم او را هل بدهم و بلند بشوم.
سعید به سمت آشپزخانه رفت و چاقو برداشت من هم چنگال برداشتم او می*خواست من را بزند. اول با چنگال چند خراش روی بدنش انداختم اما وقتی دیدم نمی*توانم مقاومت کنم چنگال را به زمین پرت کردم و بعد سعی کردم چاقو را بگیرم. نتوانستم به طور کامل چاقو را بگیرم دست سعید به سمت خودش چرخید و چاقو وارد بدنش شد. در این هنگام قاضی دادگاه از سارا خواست تا واقعیت را بگوید او گفت: مقتول یک مرد و از تو قوی*تر بود بنابراین او می*توانست از خودش دفاع کند چطور تو با این جثه ریز توانستی دست او را بچرخانی؟
متهم جواب داد: وقتی داشتم چاقو را از دستش می*کشیدم دستش باز شد و چاقو به دست من افتاد و نوک آن را برگرداندم و وارد سینه*اش کردم. بعد از زخمی شدن سعید چون نمی*خواستم او بمیرد با اورژانس تماس گرفتم گفتند تا ۱۰دقیقه دیگر می*رسند اما تا قبل از آن باید پارچه*ای بزرگ را محکم روی جای زخم فشار می*دادم تا خونریزی کنترل شود. این کار را انجام دادم و بعد با مادرم و خواهرم تماس گرفتم و از آنها کمک خواستم. آنها آمدند اما اورژانس نیامد.
حدود ۲۵ دقیقه طول کشید تا اورژانس بیاید و بعد هم که سعید را به بیمارستان بردند او فوت شد. متهم در پاسخ به سوال قضات در مورد سفرش به دوبی گفت: وقتی بچه بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و خواهرم با مادرم زندگی می*کردیم. بزرگ که شدم برای اینکه هزینه*های زندگی*ام را تامین کنم دو بار به دوبی رفتم. هربار با مردی غریبه رفتم که حتی اسم کامل آنها را نمی*دانستم. مدتی که آنها در دوبی بودند من هم ماندم و بعد از هرکدام ۱۵ میلیون تومان پول گرفتم. متهم ادامه داد: وقتی به ایران برگشتم به عنوان منشی در شرکت واسطه فروش خودرو استخدام شدم اما بعد خودم با پولی که داشتم شرکت تاسیس کردم اما موفق نبودم.
سپس با سعید آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. متهم در ادامه به درخواست قضات صحنه قتل را در دادگاه بازسازی کرد و سپس وکیل مدافع او برای دفاع از موکلش در جایگاه حاضر شد. زمانی که سارا دوباره برای بیان آخرین دفاع در جایگاه حاضر شد از قضات خواست در مجازات او تخفیف بدهند او گفت از کرده*اش پشیمان است. بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری*استان تهران برای صدور رای دادگاه به لحاظ جنبه عمومی جرم وارد شور شدند.
پاسخ
 سپاس شده توسط frozen✘girl ، A * L * O * N * E b * o * y ، badboy6666 ، امیررضا* ، AmItiSe
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
مادر شوهر، عروس قاتلش را بی*قید و شرط بخشید - Hamidreza jefri HHH - 12-06-2012، 9:25

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  مراسم عقد با شوخی بدموقع عروس بهم خورد
  عروس شدن یک دختر کم سن و سال(عکس)
  كتك‌كاري‌ خواهر عروس با داماد در شب جهازبرون
  چاقترین زن دنیا عروس میشود !!+ عکس
  عروس با سر کچل شده در مراسم عروسی اش شرکت کرد ( عکس )
  شوهر عصبانی زنش را در سطل آشغال انداخت ( عکس )
  شرط عجیب عروس برای ازدواج با نامزدش
  سفر عجیب این عروس به دور دنیا با لباس عروسش
  مرگ عجیب تازه عروس در آرایشگاه شمال تهران
  آتش گرفتن عروس جلوی دوربین عکاسی + فیلم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان