27-10-2013، 17:11
مادری که برای حفظ جان دختر بچه اش او را از پنجره بیرون نگه داشته تا با دود ناشی از آتش خفه نشود.
گر سجده کنم به پای مادر
لایق بود از برای مادر
تا جان به تن است من بگویم
از سیرت باصفای مادر
خوشتر نبود به گوش من جز
آن نغمه جانفزای مادر
یارب تو به عافیت نمیران
هرکس که کند جفای مادر
یک عمر کنم چو خدمت او
بر من نشود ادای مادر
گویند جهان به کام گردد
با دست جهان گشای مادر
بین لطف خدا که او نهاده
از روز ازل بنای مادر
مرغ نظرم به شوق دیدار
پرپرزده در هوای مادر
هرگز نشود ز خاطرم دور
آن چهره آشنای مادر
خواهم چو غلام حلقه بر گوش
باشم به در سرای مادر
ای کاش بیاید آن زمانی
تا جان بدهم به جای مادر