03-10-2013، 11:30
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-10-2013، 11:31، توسط Jack Daniel'ѕ.)
كلاس اول راهنمايي بودم ديدم يكي رو صندلي معلم ما نشسته . من رفتم بهش گفتم راحتي ؟ چايي آبميوه جيزي ميخواي بهت بدم . پاشو برو سر جات بشين بچه . اونم سكوت كرده بود هيچي نمي گفت . من گفتم چيه لابد زبونم نداري حرف بزني . اومدم بزنمش معلممون اومد . بعد چند دقيقه فهميدم پسره بچه ي معلممون بوده