اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خدایا مامانت پیش منه!!!

#1
Lightbulb 
بابی پسری بسیار شیطون و شری بود.روزی سراغ مادرش رفت و گفت:مامان!من یک دوچرخه میخواهم!برایم بخر.مادر نگاهی مهربان به وی کرد و گفت:پسرم اگر تو دوچرخه میخواهی برو برای خدا یک نامه بنویس بابت کارها ی خوبی که کردی یک دوچرخه بهت بدهد!باب رفت در اتاق و نامه ای نوشت:
نامه ی 1:سلام خدا.من باب هستم.خیلی پسر خوبی هستم و میخواهم بابت کارهای خوبی که کردم به من 1 دوچرخه بدهی!!!بعد کمی فکر کرد و با خود گفت:این نامه هیچ اثری ندارد چون حقیقت ندارد!پس:
نامه ی 2:سلام خداوندا:من باب هستم و بچه ی خوبی هستم و می خاهم بابت کارهای خوبی که کردم به من 1 دوچرخه بدهی!دوباره باخود فکر کرد و گفت:نخیر خدا این را باور نمیکند!بنابراین:
نامه ی 3:سلام خدا:من بابی هستم و سعی میکنم بچه ی خوبی باشم.لطفا به من 1 دوچرخه بده!!و دوباره همان فکر را کرد!سپس از مادرش اجازه گرفت تا برود به کلیسا!مادر به او اجازه ی رفتن داد و با خود گفت که حتما کلکش گرفت!بهد از 1 ساعت باب همراه با مجسمه ی مریم مقدس سریع رفت در اتاقش و :
نامه ی 4:خدایا:مامانت پیش منه!اگر ورا میخواهی برای من یک دوچرخه بخر!!!!!!Smile
اخجووووووون!!مدرسه ها داره باز میشه
خیلی خوشحالم:492:
یوووووهووووو
:bighug:
پاسخ
 سپاس شده توسط [ niki ] ، The Darkest Light ، Eros ، gh@z@le♥ ، ▪неизвестный▪ ، یاسی@_@ ، ✔✘ζoΘdY✘✔ ، قرقی ، ۞ ایدا ۞
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
خدایا مامانت پیش منه!!! - melina *best girl* - 19-09-2013، 14:34


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان